انتقال سلول بافت یا عضو زنده از یک فرد به فرد دیگر به نحوی که عملکرد آن محفوظ بماند، پیوند نام گرفته است. در حال حاضر فرآورده های پیوندی آلوگراف (انسانی) در درمان بسیاری از بیماری ها به عنوان بهترین و تنها راه ممکن انتخاب می شود. این نسوج و اعضا از افرادی برداشته می شود که مرگ مغزی آن ها از طرف پزشکان تایید شده باشد و برداشت نسوج و اعضا با وصیت و رضایت شخص (وصیت نامه قانونی، کارت اهدای عضو و آگاه کردن خانواده در زمان حیات) و یا رضایت وراث قانونی امکان پذیر می شود. پایین بودن میزان اهدای عضو با توجه به میزان بالای مرگ مغزی، از مشکلات و مسایل مهم ساماندهی پیوند اعضا و بافت در کشور به شمار می رود.فرآیند اهدای عضو به عنوان یک کنش اجتماعی، تحت تاثیر عوامل گوناگون از جمله عوامل اجتماعی - فرهنگی است. بدون شناخت عوامل و موانع اهدای عضو، حل مساله کمبود اعضای پیوندی امکان پذیر نمی شود. در همین راستا مطالعه حاضر به منظور تحلیل اجتماعی و فرهنگی اهدای عضو صورت گرفته است. برای رسیدن به هدف تحقیق، پس از بررسی دیدگاه های پزشکی، فقهی، حقوقی و جامعه شناختی و مرور منابع تجربی، یک چارچوب مفهومی تلفیقی با تاکید بر تیوری کنش اجتماعی پارسنز تنظیم گردیده است و در قالب آن فرضیه های تحقیق مطرح شده است. بعد از تعریف مفاهیم و تهیه مقیاس های مناسب، اعتبار و پایایی آن ها مورد ارزیابی قرار گرفته و در نهایت، پرسشنامه ای تنظیم شده که از طریق رجوع به افراد نمونه تکمیل شده است. نمونه آماری، 320 نفر از شهروندان مسلمان تهرانی 15 سال به بالا است که شامل دو گروه اهدا کننده عضو و بافت (دارای کارت اهدای عضو) و غیر اهدا کننده است. توصیف و تحلیل داده ها در سه سطح انجام گرفته است. در سطح تحلیل یک متغیره، از آمار توصیفی (جداول یک بعدی و آماره های تلخیص کننده توزیع فراوانی) و در سطح تحلیل دو متغیره، از آمار استنباطی (جداول متقاطع و آزمون های مربوطه) و در تحلیل چند متغیری، از رگرسیون استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اهدای عضو با ویژگی های فردی (سن، جنس، میزان بهره مندی از سلامت جسمانی)، ویژگی های اجتماعی (پایگاه اجتماعی - اقتصادی) و همچنین ویژگی های فرهنگی (میزان آگاهی ها و میزان تحصیلات) به عنوان ورودی های نظام شخصیت و میزان رشد نظام شخصیتی (عام گرا - خاص گرا) و همچنین نوع نگرش نسبت به اهدا و میزان اعتماد به عنوان خروجی های نظام شخصیتی رابطه دارد؛ به طوری که با افزایش میزان تحصیلات، میزان آگاهی ها درباره موضوع، عام گرایی، اعتما و نگرش مثبت به اهدای عضو، اقدام به اهدای عضو افزایش می یابد و برعکس با افزایش میزان بهره مندی از سلامت جسمانی، سن و پایگاه اجتماعی اهدای عضو کاهش می یابد. همچنین یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون نشان می دهد که اعتماد به حرفه پزشکی و عام گرایی، بیشترین سهم را در تبیین اهدای عضو به ترتیب قرار گرفتن در مدل رگرسیون دارا می باشد. گفتنی است که سایر متغیرها نظیر میزان سن، میزان بهره مندی از سلامت جسمانی، نگرش، جنس و پایگاه اجتماعی - اقتصادی، به ترتیب میزان تاثیرگذاری، در درجات بعدی اهمیت قرار می گیرند.