«آزادی» و «وطن» از اصلی ترین مفاهیم شعر مشرطه به شمار می روند. ملک الشعرای بهار، عارف قزوینی، میرزاده عشقی، ایرج میرزا و فرخی یزدی نیز از معروف ترین چهره های ادبیات عصر مشروطه هستند که بیش از دیگران به درون مایه های آزادی و وطن و مسائل مربوط به آن توجه کرده اند. این شاعران حتی پس از برقراری مشروطه در برقراری آرمان های آن، در مبارزه با سنت های منحط و فاصله های طبقاتی اشرافی کوشیدند. آنان فرزند راستین زمانه خود بودند و مسایل و نیازهای اجتماعی عصر بیداری را آن گونه که بایست، درک کرده بودند و با روشن بینی در اشعار خویش بازگو کردند و از خواسته های اقشار فرودست و طبقه متوسط شهر با زبانی ساده و موثر سخن گفتند.دو شاخصه عمده اشعار آنان، وطن دوستی و آزادی خواهی بود و دست یابی به قانون و عدالت را در سایه به دست آوردن آزادی می دانستند. هرچند برداشت آنان از این درون مایه ها کم و بیش متفاوت بود: آزادی و وطن از دیدگاه بهار بیشتر به مفهوم استقلال طلبی بود، از دیدگاه عارف و عشقی بیشتر در معنای مبارزه با عناصر سنت ها، استبداد ستیزی و ایجاد وطنی آباد و آزاد به کار می رفت، از نظر ایرج میرزا بیشتر مبارزه با اشرافیت و حمایت از اقشار زحمت کش و دیدگاه فرخی، علاوه بر آزادی های اجتماعی و قانون گرایی بیشتر از اندیشه های جامعه اشتراکی تاثیر گرفته بود.به هرحال، ارجمندی این شاعران در همین صداقت، صمیمیت، مردمی بودن و اندیشه پاک آنان بود. در این جستار، موارد یادشده با تجزیه و تحلیل و مقایسه اشعار و آثار و نیز با بهره جستن از مهم ترین منابع مربوط به زندگی، شعر و اندیشه آنان بررسی و به صورت کمی سنجش و ارزیابی شده است.