Search Results/Filters    

Filters

Expert Group






کارفرما










کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    مرداد 1384
تعامل: 
  • بازدید: 

    5161
چکیده: 

اندومتریوز نوعی بیماری است که در آن غدد و استرومای اندومتر در محلی غیر از رحم رشد و تکثیر می یابد. اختلالات سیستم ایمنی بدن در پیشرفت بیماری و بخصوص نازایی همراه اندومتریوز نقش مهمی دارد. بنظر می رسد که سیتوکینهای التهابی و بخصوص TNF-α مترشحه از ماکروفاژهای فعال شده در پاتولوژی اندومتریوز دخالت مهمی داشته باشند. TNF-a با افزایش متالوپروتئینازهای ماتریکس (MMPs) باعث چسبندگی سلولهای اندومتر به سلولهای مزوتلیال شده و برای اسپرم و جنین نیز سمی می باشد و بر مبنای همین نظریه، داروهای ضد TNF-a بعنوان یکی از درمانهای جدید این بیماری معرفی شده اند. پنتوکسی فیلین یکی از این گروه داروها می باشد. به منظور تعیین اثراین دارو (پنتوکسی فیلین) روی رشد قطعات اندومتر و تعداد سلولهای سفید خون در سرم و مایع پریتوان مطالعه تجربی روی رت های ماده انجام شد. مواد و روشها: در مرحله پرواستروس از سیکل رت ها، به روش جراحی همراه با بیهوشی داخل پریتوان اندومتریوز در رت های ماده ایجاد شد بدین صورت که یک شاخ از رحم دو شاخ رت ماده برداشته شد. اندومتر از میومتر زیرش جدا شده و در محلهای مختلف (زیر پوست، پریتوان و تخمدان ها) کاشته شد. رت ها پس از 2 ماه در همان مرحله از سیکل، بطور تصادفی بدو گروه تقسیم شدند.گروه A= گروه درمانی (تعداد 11 رت) داروی پنتوکسی فیلین با دوز 5mg/kg زیر جلدی و در گروه B یا کنترل (تعداد 9 رت) نرمال سالین با همان دوز و روش به مدت 14 روز داده شد. سپس لاپاروتومی دوم انجام شد و قطعات کاشته شده اندازه گیری شده و برای پاتولوژی ارسال شد. همچنین سرم و مایع پریتوان برای بررسی روی سلولهای سفید «WBC» نیز گرفته شد.نتایج: در گروه درمان شده توسط پنتوکسی فیلین اندازه قطعات کاشته شده اندومتر بطور واضح در زیر پوست راست (P=0.01) زیر پوست چپ (P=0.01) و تخمدان راست (P=0.001) و تخمدان چپ (P=0.005) کاهش یافت. بعلاوه در گروه درمان شده توسط پنتوکسی فیلین تعداد کلی سلولهای سفید (P=0.02) جزء نوتروفیلها (P=0.000) کاهش و تعداد لنفوسیتها (P=0.003) افزایش یافت در دو گروه تغییر واضحی در تعداد سلولهای سفید خون در مایع پریتوان دیده نشد.تعداد سیکلهای استروس در هر دو گروه یکسان بود.نتیجه گیری و بحث: بر مبنای مطالعه ما، پنتوکسی فیلین می تواند رشد قطعات کاشته شده اندومتر و تعداد سلولهای سفید خون در سرم را کاهش دهد. بنظر می رسد افزایش تعداد لنفوسیتها منجر به از بین رفتن قطعات کاشته شده و نیز کاهش تعداد نوتروفیلها باعث کاهش تولید سیتوکین های التهابی شده و منجر به پسرفت قطعات اندومتریوز در رت ماده می شود. پنتوکسی فیلین اثر نامطلوب روی سیکلهای رت نداشت. بنابراین در حین درمان با این دارو، تخمدان ها به فعالیت خود ادامه می دهند و این یکی از جنبه های خوب درمان با این دارو است.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 5161

کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    تیر 1386
تعامل: 
  • بازدید: 

    2033
چکیده: 

زمینه و هدف: عصاره رزماری به عنوان یک داروی گیاهی در سرتاسر جهان شناخته شده است. این گیاه دارای خواص آنتی اکسیدانت بوده، همچنین دارای خواص ادرارآور، ضد اسپاسم و ضد التهاب می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر عصاره رزماری روی سیستم تناسلی رت نر بود. روش بررسی: 18 عدد رت نر نژاد ویستار به طور تصادفی انتخاب شدند و به سه گروه، یک گروه کنترل (6 عدد) و دو گروه درمانی (هرکدام 6 عدد) تقسیم شدند. گروههای درمانی به ترتیب دوزهای 50mg/kg و 100mg/kg از عصاره آبی رزماری که از برگها، گل و ساقه گیاه آماده شده بود، روزانه بوسیله گاواژ در طی دو ماه دریافت کردند. گروه کنترل فقط آب دریافت کردند. نمونه های خون برای سنجش تستوسترون در سه زمان قبل از شروع درمان، در اواسط دوره و انتهای مطالعه به وسیله کمی لومی نسانس مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی پارامترهای اسپرم و بررسی های هیستولوژی نیز در پایان مطالعه صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که از نظر شمارش اسپرم، میزان حرکت اسپرم، حیات اسپرم تفاوت معنی داری بین گروه کنترل و گروههای درمانی وجود نداشت. در بررسی های هیستولوژی، تعداد اسپرماتوگونی ها، اسپرماتوسیت ها و اسپرماتیدها تفاوت معنی داری بین گروههای مختلف وجود داشت. تعداد سلول های لایدیگ در گروههای درمانی (100mg/kg) افزایش معنی داری نسبت به دیگر گروهها داشت. سطح هورمون تستوسترون در گروه های درمانی نسبت به گروه کنترل، کاهش معنی داری داشت. نتیجه گیری: احتمالا عصاره رزماری با دوزهای 50mg/kg و 100mg/kg، اثر آنتی آندروژنیک دارد.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 2033

کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    بهمن 1384
تعامل: 
  • بازدید: 

    488
کلیدواژه: 
چکیده: 

عدم لانه گزینی جنین یکی از علل مهم ناباروری می باشد. اطلاعات در مورد لانه گزینی جنین انسان به دلیل محدودیت های اخلاقی و عملی بسیار جزیی می باشد. بعلاوه اطلاعات کمی در مورد پریماتها در دسترس می باشد. و لانه گزینی در حیوانات با انسان متفاوت است لذا اطلاعات حیوانی قابل تعمیم به انسان نمی باشد. با توجه به اینکه علت اصلی عدم لانه گزینی نچسبیدن و عدم نفوذ جنین به آندومتر بوده لذا هدف از این بررسی ابداع مدلی برای بررسی چسبیدن و نفوذ جنین (لانه گزینی) انسان در شرایط آزمایشگاهی بود.مواد و روش کار: بدین منظور جنین های 4-8 سلولی اضافی انسان حاصل از تکنیک های لقاح آزمایشگاهی را برروی ماتری ژل قرار داده تا به مرحله بلاستوسیست برسند. ترشحات حاصل از جنین ها در مراحل مختلف جنین جمع آوری نموده و به وسیله تست الایزا میزان ترشح bHCG بررسی شد. و ارتباط بین مورفولوژی و تکامل جنین با میزان ترشح bHCG مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین جنین ها بعد از رسیدن به مرحله هچینگ از لحاظ چسبیدن به ماتری ژل بررسی و سپس در فواصل زمانی مختلف جنین ها فیکس شده و میزان نفوذ جنین به داخل ماتری ژل (بافت همبندی مصنوعی) مورد بررسی قرار گرفت.نتایج: نتایج این مطالعه بوسیله تست الایزا نشان داد bHCG از جنین های 8 سلولی به به بعد ترشح میشود. که این میزان ترشح با تکامل جنین ها بیشتر شده و بعد از هچینگ این افزایش بسیار محسوس بود. همچنین حدود 83% جنین های Hatching شده به ماتری ژل چسبیده و از این مقدار حدود 65% به داخل ماتری ژل نفوذ کرده بودند. که این ارتباط با میزان ترشح bHCG و مورفولوژی جنین داشت.نتیجه گیری: بنابراین ابداع مدل تهاجم در آزمایشگاه قادر خواهد بود تا با عوامل مهارکننده و افزایش دهنده چسبیدن و نفوذ جنین را در محیط آزمایشگاه مورد شناسایی قرارداده و در نتیجه به افزایش یا کاهش میزان لانه گزینی کمک نماید.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 488

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    تیر 1393
تعامل: 
  • بازدید: 

    1062
چکیده: 

مقدمه: تزریق اسپرم به داخل سیتوپلاسم تخمک (ICSI) به عنوان یک روش مناسب در درمان ناباروری می باشد. در این روش موانع طبیعی برای لقاح شامل ظرفیت پذیری و واکنش آکروزومی وجود ندارد. انتخاب اسپرم بر اساس خصوصیات ظاهری مانند تحرک و مورفولوژی انجام می شود و سلامت DNA و بلوغ کروماتین مورد ارزیابی قرار نمی گیرند. بنابراین وجود روش هایی که بتواند علاوه بر خصوصیات ظاهری، اسپرم هایی با فراگمنتاسیون کمتر DNA و بلوغ بیشتر کروماتین را جدا کند ضروری می باشد. بدین منظور در این مطالعه از فیبرونکتین به عنوان بیومارکری جهت ارزیابی وضعیت DNA و بلوغ کروماتین اسپرم استفاده گردید. فیبرونکتین یکی از گلیکوپروتئین های سطحی اسپرم و غشای پایه توبول سمی نیفروس می باشد و نقش مهمی را در برهمکنش اسپرم- تخمک و فرایند لقاح ایفا می کند. مواد و روش ها: از آنجا که اساس کلی جداسازی اسپرم ها در این پژوهش آنتی بادی ضد فیبرونکتین می باشد، ابتدا اقدام به تولید آنتی بادی پلی کلونال علیه فیبرونکتین گردید. سپس کارایی آنتی بادی تولید شده با استفاده از آزمون های SDS-PAGE، الایزا، ایمونوبلاتینگ، ایمونوسیتوشیمی و فلوسایتومتری مورد ارزیابی قرار گرفت. در مرحله بعد جهت بررسی کیفیت اسپرم های حاوی فیبرونکتین، مایع منی 15فرد نورموزواسپرمی پس از جداسازی به روش DGC با استفاده از آنتی بادی پلی کلونال ضد فیبرونکتین و goat anti rabbit کونژوگه با بید مغناطیسی بر روی ستون های MACS بارگذاری شد. سپس سه جمعیت (اسپرم های جداسازی شده توسط DGC، باند نشده به ستون و باند شده به ستون) از نظر محتوای فیبرونکتین و درصد زنده بودن مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت یکپارچگی DNA و بلوغ کروماتین در همه گروه های ذکر شده توسط تست های SCSA و رنگ آمیزی CMA3 به روش فلوسایتومتری ارزیابی گردید. نتایج: آنتی بادی تولید شده در تست های الایزا، ایمونوبلاتینگ، ایمونوسیتوشیمی و فلوسایتومتری به خوبی قادر به شناسایی فیبرونکتین بود. همچنین نتایج حاصل از جداسازی اسپرم ها بر اساس بیومارکر فیبرونکتین نشان داد که استفاده از ستون های MACS به طور معناداری باعث افزایش میانگین درصد اسپرم های حاوی فیبرونکتین در فراکسیون باند شده به ستون در مقایسه با اسپرم های باند نشده به ستون و اسپرم های جداسازی شده به روش DGC گردید (به ترتیب 10.35± 77.34در مقابل 2.16±2.36 و 10.36±12.45) (p<0.001). علاوه بر این در جمعیت اسپرم های حاوی فیبرونکتین، شاخص شکستDNA) ) DFI بسیار کمتر از اسپرم های باند نشده به ستون و اسپرم های جداسازی شده به روش DGC بود (به ترتیب 2.04±1.06 در مقابل 6±5.93 و 11.29±9.03) (p<0.001). همچنین میزان اسپرم های دارای کروماتین نابالغ در جمعیت حاوی فیبرونکتین به طور معناداری کمتر از اسپرم های باند نشده به ستون و اسپرم های جداسازی شده به روش DGC بود (به ترتیب 8.23±25.4 در مقابل10.28 ±48.61 و 10.9±41.1 (p<0.001). بحث و نتیجه گیری: همه روش های موجود در ارزیابی بلوغ کروماتین و یکپارچگی DNA با تخریب اسپرم همراه بوده و استفاده از آنها در درمان ناباروری غیرممکن می باشد. لذا فیبرونکتین می تواند به عنوان بیومارکری مناسب جهت جداسازی اسپرم هایی با کروماتین بالغ تر و فراگمنتاسیون کمتر DNA از سایر اسپرم ها بدون هرگونه آسیب به ساختار اسپرم در نظر گرفته شود. مطالعات جامع تر در آینده بر روی فیبرونکتین و ارتباط آن با کیفیت اسپرم، بکارگیری آن را در ناباروری مردان و روش های کمک باروری تقویت خواهد کرد.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 1062

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    زمستان 1389
تعامل: 
  • بازدید: 

    658
چکیده: 

زمینه و هدف: ناباروری که به عنوان یک نقص کنشی، در بسیاری از مواقع به عنوان یک چالش و بحران عمیق ادراک می شود از منظر زیستی، روانی و اجتماعی پدیده ای قابل تامل است. تلاش برای درک فشارهای روانی ناباروری به عنوان یک بد کارکردی بیولوژیک در بستر اجتماع، پژوهشگران را بر آن داشت تا در صدد بررسی ماهیت ارتباط وضعیت باروری با تصویر بدنی و مشخص کردن کیفیت تعامل این دو متغیر با تحول روانی- اجتماعی از دیدگاه اریکسون برآید.روش مطالعه: در این پژوهش 120 مرد بارور شهر تهران و 120 مرد نابارور مراجعه کننده به مرکز فوق تخصصی درمان ناباروری و سقط مکرر ابن سینا شرکت داشتند که متغیرهای تصویر بدنی و تحول روانی- اجتماعی با استفاده از پرسشنامه «چند بعدی رابطه خود و بدن» - شامل 10 خرده مقیاس و «پرسشنامه تحول روانی- اجتماعی» در ایشان مورد اندازه گیری و مقایسه قرار گرفت. داده های مطالعه با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری، تحلیل واریانس عاملی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون «تی مستقل» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از تایید فرضیات پژوهش مبنی بر مثبت تر بودن تصویر بدنی و تحول روانی – اجتماعی گروه بارور در مقایسه با گروه نابارور است. همچنین نقش تعاملی متغیر مستقل(وضعیت باروری) و متغیر تعدیل کننده (تصویر بدنی) در دو خرده مقیاس رضایت از قسمتهای بدن و خرده مقیاس خود طبقه بندی وزن با تحول روانی اجتماعی مورد تایید قرار گرفت.نتیجه گیری: ناباروری علاوه بر فشارهای روانی متعددی که بر بیماران وارد می کند، تصویر بدنی و تحول روانی – اجتماعی آنان را نیز تحت تاثیر خود قرار می دهد.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 658

کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    خرداد 1388
تعامل: 
  • بازدید: 

    798
کلیدواژه: 
چکیده: 

مقدمه: Inhibin پروتئینی است که در پاسخ به اثر FSH توسط سلول های گرانولوزا به داخل مایع فولیکولی و جریان خون وریدی تخمدان ترشح می شود. ترشح Inhibin بیشتر به صورت پاراکراین تنظیم می شود و نتیجتا اینکهInhibin  به صورت پس نورد منفی باعث کنترل ترشح FSH از هیپوفیز قدامی می شود. مطالعات انجام گرفته نشان می دهد که Inhibin نقش ارزنده ای در آگاهی از وضعیت باروری در هر دو جنس دارد. یکی از ابزارهای اساسی جهت تشخیص، اندازه گیری و ردیابی این مولکول، استفاده از آنتی بادی مونوکلونال است که در کیت های  اندازه گیری و تشخیصی مختلف کاربرد دارد. لذا هدف اصلی این تحقیق تولید آنتی بادی اختصاص (مونوکلونال - پلی کلونال) بر علیه مولکول Inhibin انسانی و متعاقب آن تخلیص Inhibin از مایع فولیکولی جهت استفاده بعدی از آن برای طراحی روش های اندازه گیری و انجام مطالعات پایه و بالینی مختلف می باشد. مواد و روشها: سکانس 32-1 زنجیره مولکول Inhibin انسانی را با پروتئین حامل KLH کونژوگه کرده و به حیوانات آزمایشگاهی (موش و خرگوش) تزریق گردید. جهت تولید آنتی بادی مونوکلونال، سلول های لنفوسیتی را از غدهpopliteal  استخراج و با سلول میلومائی SP2/0 هیبرید گردید. پس از چهار بار عمل کلون کردن، کلون های پایدار مولد آنتی بادی اختصاصی ایجاد گردیده و جهت تولید انبوه آن از مایع آسیت کمک گرفته شد. پس از تخلیص این آنتی بادی اختصاصی، با اتصال آن به ستون Sepharose 4B فعال شده توسط CNBr، ستون کروماتوگرافی افینیتی تهیه گردید. پروتئین های مایع فولیکولی را توسط سولفات آمونیوم رسوب داده و از این ستون کروماتوگرافی افینیتی عبور داده تا Inhibin موجود در آن تخلیص گردد. جهت اثبات تخلیص از تست SDS-PAGE و جهت بررسی آنتی بادی و اتصال آن با مولکول Inhibin از تستهای وسترن بلات و الایزا کمک گرفته شد. علاوه بر این بوسیله آزمون الایزا کلاس آنتی بادی مونوکلنال اختصاصی تعیین گردید. نتایج: در مجموع برای تولید آنتی بادی مونوکلنال چهار مرتبه عمل فیوژن انجام گرفت. از چهار فیوژن انجام شده تعداد 9 کلون پایدار مولد آنتی بادی اختصاصی علیه مولکول Inhibin به دست آمد. هر 9 کلون انتخاب شده قادر به واکنش با پپتید طراحی شده به عنوان ایمونوژن بودند، ولی از این تعداد تنها یک کلون قادر به شناسایی Native Inhibin موجود در مایع فولیکولی می باشد که کلاس آن از نوع IgM می باشد. بعد از تخلیص آنتی بادی و ساخت ستون کروماتوگرافی افینیتی و عبور مایع فولیکولی از ستون، مقدار 4.62 میکروگرم پروتئین Inhibin خالص بدست آمد و وجود باند 32 کیلو دالتونی بعد از رنگ آمیزی نقره موید تخلیص Inhibin می باشد و نتیجه مثبت آزمون وسترن بلات (هم با روش احیا و هم غیر احیا) نشان دهنده شناسایی اپی توپ خطی (linear) توسط آنتی بادی مورد نظر (کلون 3E4-B8) می باشد. بحث: آنتی بادی بدست آمده متعلق به کلاس IgM بوده که در نوع خود بسیار ارزشمند می باشد، زیرا به علت تشکیل پنتامر توسط آنتی بادیهای IgM کاربرد آن در روشهای کدورت سنجی، آگلوتیناسیون، نفلومتری ارزشمند خواهد بود. یکی از علل تولید این کلاس از آنتی بادی احتمالا نوع روش ایمونیزاسیون حیوان می باشد. علاوه بر این با توجه به اینکه آنتی بادی کلاس IgG برای طراحی سایر روشهای اندازه گیری همواره نیاز می باشد، استفاده ازNative Inhibin  به عنوان ایمونوژن برای ایمیونیزاسیون مجدد و تولید IgG توصیه می شود.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 798

کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    مرداد 1388
تعامل: 
  • بازدید: 

    865
چکیده: 

زمینه و هدف: ناقلین لیشمانیوز، پشه خاکی های فلبوتومینه ماده می باشند که بزاق آنها همراه با پروماستیگوت های انگل لیشمانیا به داخل پوست تزریق می گردند. بزاق پشه خاکی حاوی مولکول های متعددی از جمله مواد ضد انعقاد و متسع کننده عروق است واین مواد مجموعا پاتوژنیسیته انگل را بالا می برند. پی بردن به ترکیبات ایمونوژن بزاق پشه خاکی و بررسی پاسخ ایمنی میزبان و دانستن روابط متقابل ناقل، انگل و میزبان در طراحی راهبردهای کنترل بیماری بویژه تولید واکسن های ضد لیشمانیا و یا واکسن های Transmission blocking ضروری است. همچنین ردیابی پاسخ ایمنی میزبان های طبیعی نسبت به بزاق پشه خاکی می تواند جهت پایش مواجهه با ناقل به عنوان مارکر خطر انتقال بیماری مورد استفاده قرار گیرد. لذا مطالعه پاسخ ایمنی  Rhombomys opimus (مخزن اصلی بیماری) و همچنین ایمنی زایی بزاق در مقابل عفونت Leishmania major (عامل بیماری) در این جونده ضروری است. با توجه به اینکه برای تشخیص پاسخ ایمنی از تکنیک هایImmunoblotting  و ELISA استفاده میشود و در این تکنیکها نیاز به کنژوگه HRP-Rabbit Anti R. opimus Ig است و این ماده بطور تجاری در دنیا تولید نمیشود، بنابراین تولید این ماده در ایران کاملا ضروری و غیر قابل اجتناب است. در این پژوهش، تولید آنتی بادی پلی کلونال علیه ایمنوگلوبولین هایR. opimus ، مخزن اصلی لیشمانیوز پوستی روستائی در مرکز و شمال شرق ایران برای اولین بار در ایران و جهان انجام شد. مواد و روشها:  R. opimus Igبا استفاده از ستون جذبی پروتئین G از سرم جانور، تخلیص شده و جهت تولید آنتی بادی پلی کلونال به خرگوش تزریق گردید. تولید آنتی بادی در خرگوش علیه ایمونوگلوبولین های R. opimus و افزایش تیتر آن در تزریقات متوالی با آزمون الایزا سنجیده شد. سپس ستون کروماتوگرافی جذبی با لیگاندR. opimus Ig  ساخته و تخلیص آنتی بادی پلی کلونال با ستون مذکور انجام شد. راکتیویتی آنتی بادیها با آزمون الایزا سنجش و سپس این آنتی بادی با آنزیم(HRP) Horseradish peroxidase  کونژوگه گردید. در نهایت تیتر مناسب کنژوگه مذکور توسط آزمون الایزا بدست آمد. نتایج: پس از عبور 1.4 سی سی سرم R. opimus از ستون پروتئین G، معادل 4.88 میلی گرم ایمنوگلوبولین بدست آمد و پس از تزریق آن به خرگوش، آنتی بادی Rabbit Anti R. opimus Ig به دست آمده توسط ستونSepharose-4B- Rhombomys opimus Ig  به مقدار 11.5mg از 5 سی سی سرم به دست آمد که بخشی از آن برای کنژوگاسیون با آنزیمHRP  بکار رفت. در نهایت رقت مناسب 1.1000 با استفاده از آزمون الایزا بدست آمد. بحث: HRP Conjugated Rabbit anti-Gerbil IgG h+l توسط برخی شرکت ها مانند Immunology Consultants Laboratory Inc (ICL)  تولید میگردد ولی بر اساس اطلاعات ما علیه ایمنوگلوبولین های R. opimus به طور اختصاصی کنژوگه آنتی بادی پلی کلونال یا مونوکلونال در هیچ شرکتی چه در داخل و چه در خارج از کشور تولید نمی گردد. کنژوگه تولید شده در این طرح  HRP Conjugated Rabbit Anti- R. opimus Ig می باشد. تولید این کنژوگه در این پژوهش کمک شایانی به انجام مطالعات سرولوژیک و ایمونولوژیک بر روی R. opimus مخزن اصلی لیشمانیوز پوستی روستایی در ایران و برخی کشور های دیگر می کند که میتواند در آینده به کنترل ایمونولوژیک بیماری منجر گردد.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 865

کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    1387
تعامل: 
  • بازدید: 

    3422
کلیدواژه: 
چکیده: 

مقدمه: بروز نارسایی تخمدان قبل از سن 40 سالگی در 1-5 درصد خانم ها اتفاق افتاده و واقعه ای غیرطبیعی و بیمارگونه محسوب می شود و در اصطلاح به آن نارسایی زودرس تخمدان (POF) اطلاق می گردد. گذشته از اثر روی سلامت کلی زنان مبتلا، POF باعث ناباروری می شود. علت اصلی این بیماری ناشناخته است و در تعدادی مطالعات اختلال در سیستم ایمنی بدن به عنوان عامل احتمالی مطرح شده است که البته در تمام مطالعات تأیید نشده است. هدف از این مطالعه بررسی تعدادی آزمایشها سیستم ایمنی بدن در این بیماران و مقایسه با گروه زنان دارای فعالیت طبیعی تخمدان بود. روش کار: این مطالعه آینده نگر، در مرکز ناباروری ابن سینا تحت نظارت پژوهشکده فناوری های نوین علوم پزشکی جهاددانشگاهی - ابن سینا جهاد دانشگاهی، روی 30 خانم غیر سیگاری و زیر 40 سال که مبتلا به POF خود به خود بودند و سابقه برداشت تخمدان ها یا شیمی درمانی یا رادیوتراپی نداشتند و در طی حداقل یک ساله گذشته دچار قطع کامل سیکل های ماهیانه شده بودند و آزمایش FSH سرم در روز سوم سیکل ماهیانه بالای U/L30 بود، انجام گردید (گروه مورد) و با 30 خانم غیر سیگاری که سیکلهای کاملا منظم داشتند و به دلیل ناباروری مردانه تحت بررسی بودند و FSH سرم در روز سوم سیکل زیر 8 بود (گروه شاهد) مقایسه انجام گردید. بر روی نمونه خونها، آزمایش ها زیر انجام شد: ANA- dsDNA, RF, Anti thyroglobulin Ab Anti TPO (Anti microsomal Ab), Flow cytometry of lymphocyte including : CD5+- CD16+- CD19+- CD56+ and hormonal tests including:FSH-LH- TSH نتایج: در مورد سابقه بیماری در افراد گروه شاهد چهار مورد سا بقه بیماری تیروئید شناخته شده از قبل وجود داشت (P=0.02). در گروه مورد در 6.6 درصد بیماران سابقه عمل جراحی قبلی در ناحیه لگن گزارش شد. در گروه کنترل سابقه عمل جراحی قبلی در 43.3 درصد دیده شد (P=0.01). متوسطRF, ANA, dsDNA, TSH, anti TPO, anti thyroglubin ab (antiTGab) در هر دو گروه از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشت. در مورد آزمایشها CD مارکرها، در دو گروه میزان CD19, CD56 تفاوت معنی داری مشاهده شد بطوریکه در گروه مورد میزان CD19 و CD56 به ترتیب 15.3 و 7.5 در مقابل در گروه شاهد 13.6 و 9.8 با p=0.05 و p=0.006 ملاحظه شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه ما اختلال در سیستم ایمنی بدن در بیماران POF دیده می شود که با تستهای معمول ارزیابی سیستم ایمنی بدن قابل شناسایی نمی باشد. کاهش لنفوسیت های CD56 و افزایش لنفوسیت های CD19 همراه با اختلال در سیستم ایمنی بدن بوده که ممکن است با اثر متقابل روی تخمدان ها و شناسایی آنتی ژن های شبیه به بیگانه در آنها، عملکرد تخمدان را مختل کنند. فهم بهتر این مکانیسم نیازمند مطالعات وسیعتر و دقیق تر به خصوص در زمینه اثرات متقابل NK cells و لنفوسیت های تولیدکننده آنتی بادی دارند.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 3422

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    1386
تعامل: 
  • بازدید: 

    1121
کلیدواژه: 
چکیده: 

انتخاب اسپرم با کیفیت ایده آل و مناسب، یکی از مراحل مهم و فاکتور تضمین کننده موفقیت باروری توسط روش های کمک باروری (ART) همچون IVF، IUI و ICSI می باشد. در این راستا تستهای مرسوم آنالیز مایع سمینال شامل ارزیابی تعداد اسپرم، تحرک و مورفولوژی، به طور وسیعی به عنوان یک تست اولیه در ارزیابی ناباروری مردان و تعیین کیفیت مایع سمینال مورد استفاده قرار می گیرد. با این وجود در برخی مواقع، نتایج این تستها با نتایج باروری فرد در محیط داخل بدن و یا در محیط آزمایشگاه همخوانی ندارد. زیرا این ارزیابی ها نمی توانند نشاندهنده عملکرد طبیعی اسپرم و وضعیت ژنوم آن باشد. روشهای ارزیابی عملکرد اسپرم از جمله تستهایی است که به بررسی عملکرد اسپرم در لقاح با تخمک در سطح مولکولی می پردازند. وجود ارتباط بین نتایج روش های لقاح خارج رحمی و تستهای عملکردی اسپرم، می تواند دید کلی در مورد کارایی هر یک از تستها در پیشگویی موفقیت باروری روش های ART فراهم آورد. هدف از این طرح، بررسی ارتباط بین نتایج روش های کمک باروری ICSI با تستهای عملکردی همچون بررسی میتوکندری اسپرم، ارزیابی آسیب های DNA اسپرمی،  قابلیت زنده بودن اسپرم و... در زوجین مراجعه کننده به مرکز درمانی ابن سینا می باشد. مواد و روشها: در این طرح نمونه مایع سمینال 170 فرد مراجعه کننده به مرکز درمانی ابن سینا، تحت درمان با روشICSI  جمع آوری و مورد مطالعه قرار گرفت. در روز عمل، پس از دریافت نمونه مایع سمینال و انجام تست های آنالیز سیمن، اضافه هر نمونه جهت انجام تستهای عملکردی اسپرم مورد بررسی قرار گرفت. در این روش، هر نمونه مایع سمینال پس از شستشو با بافر PBS به 6 قسمت تقسیم و با روشهای رنگ آمیزی آنیلین بلو، جهت ارزیابی کاهش پروتامین در ساختار کروماتین اسپرم، رنگ آمیزی تولوئیدین بلو و کرومومایسین A3، جهت ارزیابی وضعیت ساختار کروماتین، ردآمین 123 جهت ارزیابی میتوکندری اسپرم و رنگ آمیزی سه گانه در بررسی عملکرد آکروزوم اسپرم مورد مطالعه قرار گرفت. در پایان، همبستگی بین نتایج روش های کمک باروری ICSI با تستهای عملکردی همچون بررسی میتوکندری اسپرم، ارزیابی آسیب های DNA اسپرمی و... از طریق نرم افزار آماری SPSS مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: این بررسی نشان داد بین پارامترهای تحرک، مورفولوژی و تعداد اسپرم های موجود در مایع انزالی، با نتایج میزان لقاح و باروری و کیفیت جنین با درجهA ،B  و C رابطه معنی داری وجود ندارد (P>0.05). بررسی وضعیت کروماتین اسپرم نشان داد که بین میزان لقاح و اسپرم های حاوی کروماتین آسیب دیده در روش آنیلین بلو، کرومومایسین A3 و تولوئیدین بلو، ارتباط معنی دار وجود ندارد. همچنین ارتباط معنی دار بین وضعیت میتوکندری اسپرم و اسپرم های دچار واکنش آکروزومی و بدون واکنش آکروزومی با کیفیت جنین و میزان لقاح و باروری وجود نداشت (P>0.05). بحث: با توجه به اهمیت ساختار کروماتین در حفاظت از محتویات کروماتین، هرگونه اختلال در ساختار و تراکم کروماتین می تواند بر میزان لقاح طبیعی تاثیر داشته باشد. با این حال نتایج حاصل از تحقیق حاضر دال بر عدم وجود ارتباط معنی دار بین پارامترهای اسپرمی و نتایج روشهای کمک باروری بود. لازم به ذکر است، نمونه های اسپرمی مورد استفاده در روش ICSI، پیش از استفاده جهت میکرواینجکشن با روش Swim up آماده سازی می شوند و بر اساس مطالعات پیشین، اسپرم های آماده سازی شده با این روش، از نظر آسیب DNA و وضعیت پارامترهای آنالیز سیمن، از کیفیت بالاتری نسبت به نمونه  خام برخوردار می باشند. از طرفی در روش میکرواینجکشن، همواره سعی می شود اسپرم نرمال از نظر مورفولوژی و تحرک، انتخاب و به داخل تخمک تزریق گردد. بنابراین نتایج بررسی ارتباط پارامترهای اسپرمی در نمونه خام با نتایج باروری در روش ICSI دارای مداخله خواهد بود. زیرا نتایج باروری حاصل، در حقیقت مربوط به پارامترهای اسپرمی در نمونه های آماده سازی شده می باشد. از این رو بررسی ارتباط بین پارامترهای اسپرمی در نمونه های آماده سازی شده به روش Swim up با نتایج روش های کمک باروری پیشنهاد می شود. از آنجا که مشکل اصلی در موفقیت روش های ICSI در ارتباط با نمونه های الیگوآستنواسپرمی شدید با تعداد کم اسپرم دارای تحرک و مورفولوژی نرمال می باشد که به دلیل مشکلات اخلاقی و تکنیکی از این مطالعه حذف گردید، لذا انجام مطالعه ای با لحاظ نمودن مسایل اخلاقی، در این نمونه ها ضروری می باشد تا بتوان کارایی تستهای عملکرد اسپرم را در پیش آگهی نتایج ICSI در این بیماران ارزیابی نمود.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 1121

کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    1385
تعامل: 
  • بازدید: 

    790
چکیده: 

جنین نیمی از کروموزوم های خود را از پدر و نیمی دیگر را از مادر به ارث می برد، بنابراین همانگونه که سایر پیوندهای پدری توسط سیستم ایمنی مادر دفع می شود، این انتظار وجود دارد که جنین نیز دفع شود ولی معمولا چنین اتفاقی نمی افتد. تحمل ایمونولوژیک سیستم ایمنی مادر نسبت به پیوند جنین معمایی است که هنوز پاسخ مناسبی به آن داده نشده است. در توضیح تحمل ایمونولوژیک مادر نسبت به جنین فرضیه های متعددی ارائه شده است. دو فرضیه مهم در این مورد، «سرکوب ایمنی و انحراف پاسخ های ایمنی به سمت پاسخ های تیپ II» است. سلول های دندریتیک سلول های عرضه کننده آنتی ژن می باشند که علاوه بر القاء پاسخ های ایمنی قادر به القاء تحمل ایمونولوژیک نیز می باشند. از طرف دیگر مطالعات نشان می دهند که زیرگروه های سلول های دندریتیک قادر به انحراف پاسخ های ایمنی به سمت TH1 یا TH2 می باشند. بنابراین به نظر می رسد که این سلول ها کاندید مناسبی برای برقراری تعادل پاسخ های ایمونولوژیک مادر برعلیه جنین باشند. هدف این پژوهش تعیین خصوصیات سلول های دندریتیک سطح تماس مادر و جنین (دسی جوا) در طی حاملگی موش بود. مواد و روش ها: در مراحل مختلف حاملگی آلوژنیک موش (Balb/c ×C57BL/6) شامل اوایل، اواسط و اواخر حاملگی طحال و رحم موش ها خارج شد. از هر بافت برش های بافتی منجمد به قطر5µm تهیه و با آنتی بادی ضد CD11c و یکی از آنتی بادی های CD11b، CD8α،CD86 یا CD205 به روش ایمونوهیستوشیمی دورنگی رنگ آمیزی گردید. همچنین در موش های غیر باردار آزمایش مشابهی در فازهای مختلف سیکل استروس انجام گرفت. همچنین فراوانی و لوکالیزاسیون سلول های دندریتیک و همچنین تغییرات آنها در طی حاملگی و فازهای مختلف سیکل استروس در مقاطع بافتی تهیه شده توسط میکروسکوپ مورد مطالعه قرار گرفت. در آزمایش بعدی تاثیر سوپ دسی جوا بر سلول های دندریتیک در عرضه آنتی ژن و القای پاسخ های سیتوکینی لنفوسیت ها مورد ارزیابی قرار گرفت. مایع رویی کشت 48 ساعته سلول های دسی جوای موش های حامله آلوژن (Balb/c ×C57BL/6) در روز دوازدهم حاملگی جمع آوری گردید. سلول های دندریتیک طحال موش های Balb/c با استفاده از یک روش سه مرحله ای شامل هضم آنزیمی بافت توسط کلاژناز، جداسازی سلول های کم چگال با استفاده از گرادیان اپتی پرپ و اتصال به پلاستیک تخلیص گردید. خلوص سلول های دندریتیک به روش ایمونوسیتوشیمی و فلوسیتومتری با استفاده از آنتی بادی ضد CD11c تعیین شد. سلول های دندریتیک در طی کشت شبانه با آنتی ژن پالس شدند در برخی از کشت ها سوپ دسی جوا به نسبت 5%، 10% و 20% به سلول های دندریتیک اضافه شد. این سلول ها به کف پای موش ها تزریق و پس از 5 روز غدد لنفاوی ناحیه ای خارج گردید. سلول های غدد مزبور در مجاورت آنتی ژن کشت داده شده اند. میزان تکثیر لنفوسیت ها در روز چهارم با اضافه کردن تیمیدین رادیواکتیو اندازه گیری شد. همچنین IFNγ و IL10 در مایع رویی کشت سلول های غدد لنفاوی با روش الیزا اندازه گیری شد. نتایج: نتایج حاصله نشان داد که سلول های دندریتیک در تمام فازهای سیکل استروس در آندومتر موش حضور دارند ولی فراوانی آنها در فاز استروس بیشتر و در فاز پرواستروس کمتر از فازهای دیگر بود. اختلاف معنی داری از نظر نسبت سلول های دندریتیک لنفوئید (CD11c+,CD8a+) / میلوئید (CD11c+, CD11b+) در فازهای مختلف مشاهده نگردید، اگرچه این نسبت در فاز استروس بیشتر از سایر فازها بود. بعلاوه در مقایسه با فاز دی استروس، در فاز استروس تعداد زیادتری از سلول های دندریتیک در اطراف سلول های اپی تلیال غددی متمرکز بودند. تعداد و ایمونوفنوتیپ سلول های دندریتیک طحال در فازهای مختلف سیکل استروس تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشت. تقریبا تمام سلول های دندریتیک آندومتر و طحال CD86 و MHCII را بیان می کردند. همچنین بررسی سلول های دندریتیک دسی جوا نشان داد که سلول های دندریتیک در تمام طول حاملگی در دسی جوا حضور دارند. تعداد این سلول ها در اوایل حاملگی بطور معنی داری بیشتر از تعداد آنها در اواسط و یا اواخر حاملگی بود. مطالعه نسبت سلول های دندریتیک لنفوئید (CD11c+,CD8a+) / میلوئید (CD11c+, CD11b+) در مراحل مختلف حاملگی نشان داد که نسبت مذکور در اواسط حاملگی به طور قابل توجهی نسبت به سایر مراحل حاملگی بیشتر است. همچنین مطالعه سلول های دندریتیک طحال موش های حامله نشان داد اگر چه تعداد کل در سلول های دندریتیک اواسط حاملگی کاهش می یابد ولی نسبت سلول های دندریتیک لنفوئید/ میلوئید به طور معنی داری نسبت به اوایل و اواخر حاملگی افزایش پیدا می کند. بررسی توانایی سلول های دندریتیک تخلیص شده از طحال موش در عرضه آنتی ژن نشان داد که سلول های دندریتیک پالس شده با آنتی ژن سبب القاء تکثیر شدید و تولید سطوح بالایی از IFNγ در لنفوسیت ها می شود، ولی تیمار کردن این سلول ها با سوپ کشت سلول های دسی جوا توانایی این سلول ها را در القاء پاسخ تکثیری لنفوسیت ها و القاء تولید IFNγ به طور قابل توجهی مهار می کند. ولی بین گروه آزمون و کنترل از نظر القاء تولید IL10 تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بحث: نتایج حاصله از این پژوهش برای اولین بار نشان داد که سلول های دندریتیک در آندومتر موش های غیر باردار در تمام فازهای سیکل استروس و همچنین در دسی جوای موش های حامله در تمام مراحل حاملگی حضور دارند. افزایش نسبت سلول های دندریتیک لنفوئید به میلوئید (LDC/MDC) در طی فاز استروس (که جفت گیری در آن فاز انجام می شود) و همچنین در تمام دوره های بارداری می تواند در فرایند تولیدمثل سودمند باشد، چرا که سلول های دندریتیک لنفوئید موجب القاء پاسخ تکثیری بسیار محدودی در لنفوسیت های TCD4+ می شوند. ولی این سلول ها سبب انحراف پروفیل سیتوکینی سلول های TH به سمت TH1 نیز می شوند که این سیتوکین ها به طور بالقوه با یک حاملگی موفق ناسازگار هستند. بنابراین، این انتظار وجود دارد که در سطح تماس مادر – جنین عواملی وجود داشته باشند که با تاثیرگذاری بر روی سلول های دندریتیک موجب القاء پاسخ های TH2 شوند. نتایج حاصله از این مطالعه فرضیه فوق الذکر را تایید کرد. نتایج این بررسی نشان داد که فاکتورهای محلول مترشحه از سلول های دسی جوا علاوه بر مهار عرضه آنتی ژن موجب القاء پاسخ های TH2 توسط سلول های دندریتیک می شوند. در مجموع به نظر می رسد که سلول های دندریتیک عوامل تنظیم کننده اصلی سیستم ایمنی موضعی در طی بارداری بوده و تعادل سلول های دندریتیک لنفوئید و میلوئید در دسی جوا پاسخ های ایمنی مادر را در طی حاملگی تحت تاثیر ریز محیط محلول موضع بارداری تنظیم می کند.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 790

litScript
telegram sharing button
whatsapp sharing button
linkedin sharing button
twitter sharing button
email sharing button
email sharing button
email sharing button
sharethis sharing button