کنفرانس بین المللی روانشناسی، علوم تربیتی و سبک زندگی
سال:1397 | دوره:5 |تعداد مقالات:24

پژوهش حاضر با هدف کارآمدی آموزش معنویت مبتنی بر آموزه های اسلامی برارتقاء بهزیستی دردانشجویان انجام شد. جامعه پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد قروه که در سال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل می باشند را شامل می باشد. در این پژوهش 30 دانشجو با نمونه گیری تصادفی در دسترس بعنوان حجم نمونه تحقیق انتخاب شدند. نمونه آماری گروه آزمایش 15 نفر از دانشجویانی که در جلسات معنویت به صورت داوطلب شرکت کرده اند را شامل می باشد. نمونه گروه کنترل 15 از دانشجویان که در جلسات معنویت شرکت نکردند را شامل می باشد. روشی پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل می باشد. گروه آزمایش تحت 9 جلسه دو ساعته معنویت قرار گرفتند اما گروه کنترل تحت هیچگونه آموزشی قرار نگرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی کارول ریف استفاده شد و برای تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش معنویت با تاکید بر آموزه های دین مبین اسلام به طور معنی داری در ارتقا میزان بهزیستی روانشناختی در دانشجویان موثر است.

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب، خودکارآمدی عمومی و فراشناخت در بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان تخصصی سرطان امید مشهد می باشد. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام بیماران سرطانی مراجعه کننده به بیمارستان امید مشهد در بازه زمانی بهار سال 96 بود که از میان آنها 60 نفر به عنوان نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر، مقیاس اضطراب بک و فرم کوتاه 30 سوالی فراشناخت ولز استفاده شد. سپس داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل گردید. یافته ها نشان داد بین اضطراب و خودکارآمدی عمومی بیماران سرطانی رابطه معکوس معنادار، بین فراشناخت با خودکارآمدی عمومی بیماران مبتلا به سرطان نیز رابطه معکوس معنادار و سرانجام بین اضطراب و فراشناخت بیماران سرطانی رابطه مستقیم معنادار وجود دارد.

هدف پژوهش حاضر پیش بینی دقت بر اساس کیفیت خواب در دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. به این منظور، ابتدا تعداد 150 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد کرج در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و بعد از ارائه اطلاعات لازم در رابطه با اهداف و چگونگی نحوه پاسخگوئی به آزمون ها، آزمودنیهای موردنظر به پرسشنامه های آزمون دقت تولوز- پیرون (1986) و ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪﻛﻴﻔﻴﺖ ﺧﻮاب ﭘﻴﺘرزﺑﻮرگ (1989) جواب دادندآزمون دقت شامل مکعب های خط زنی بود که طبق الگوی مشابه دربالای صفحه آزمون، فرصت خط زنی درمدت زمان ده دقیقه را داشتند. پرسشنامه کیفیت خواب نیز باتوجه به 19 آیتم و طیف لیکرت 4 درجه ای، نمره دهی در طیف از 0-3 بوده است و با توجه به پاسخ آزمودنی ها، نمرات افراد بین 0 تا 21 به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی ساده پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود، که بین دقت با ابعاد کیفیت خواب رابطه منفی و معنی داری وجود دارد.

در دنیایی که سوتفاهم ها و انقطاع روابط و تنهایی کشانی ها گرداب می سازد، آگاهی از درون خودمان و دیگران و رموز نهفته در لایه های زیرین روابط و گفتار و راه های برون رفت از عدم آشنایی یا عدم شناخت کافی نسبت به خود و دیگران و قدرت گفتار و بنیه روابط و گسست و پیوند آن، راه گشای برگشت به زیستن امیددارانه، پرنشاط و شکوفانه و کارگشای تعدیل تنهایی کشانی های اجتماعی است. وقتی آدمی بداند که در هر لحظه از زندگی در درون خود با سه بعد، کودک، والد و بالغ (تحلیل رفتار متقابل اریک برن) چونان سه نفر در حال مواجهه است و پیام های ارسالی و یا دریافت های او از پیام های دریافتی به آن ابعاد شخصیت بستگی دارد، نسبت به شناخت و کشف آن ها و ویژگی هایشان محتاط تر عمل می کند. هر یک از این سه بعد می توانند نقش های قربانی، ستمگر یا ناجی (مثلث کارپمن) را در روابط به خود بگیرند. از این رو برای نشان دادن منقطع و متصل شدن روابط بخصوص بین کودک و بزرگسال و ارتباط گفتاری آن ها که در عصر حاضر با شکاف مواجه است، نمونه ای را برای بررسی شاهد گرفتن مناسب تر است. عروسک ها که در حکم زبان بین المللی و جهانی هستند، کودکان دست ساخته بزرگسالانند که بررسی آن در فیلم کلاه قرمزی و پسرخاله (توصیفی- تحلیلی بر محتوای مربوط به روابط) که در نوع مجموعه سینمایی نمایشی- کارتونی- عروسکی خود محبوب واقع شده بود و نمود بارز ارتباط عروسک (نماد کودک) و بزرگسال را هدف قرار داده بود، ما را با ابعاد شخصیت و اصلاح روابط و گفتار و تفکر در بعدگزینی در روابط سوق می دهد و در تربیت و پروردن و پیراستن خود و دیگران (اعم از بزرگسالان یا کودکان) توانمندتر و سبز خواهد کرد.

معنویت یکی از گمشده های نسل حاضر است که از دیرباز نظر بسیاری را به خود جلب کرده است.مهارت حل مساله مبتنی برمعنویت با کیفیت زندگی در ابعاد (جسمی، روانی، اجتماعی، محیطی) رابطه دارد و مهارت حل مساله مبتنی بر معنویت قابلیت پیش بینی کیفیت زندگی را دارد. کیفیت زندگی، احساس خوب بودنی است که از رضایت یا عدم رضایت از آن دسته از جنبه های مختلف زندگی که برای فرد مهم هستند، ناشی می شود که حل مساله مبتنی بر معنویت به عنوان موضوعی اساسی در علوم شناختی، یکی از ابعاد ضروری کیفیت زندگی فردی است و قدرت فرد در حل مسائل، تعیین کننده رشد یک شخصیت سالم و برقراری تعاملات مثبت اجتماعی است. از این رو مهارت حل مساله مبتنی بر معنویت و پرداختن به آن از جمله مهارت های اساسی و مورد نیاز در زندگی محسوب شده و مفهوم زندگی با کسب این مهارت یعنی مواجه با مسائل و پوشش از دیدگاه معنوی برای فهم و حل آنها گره خورده است. ما در این پژوهش برانیم که به مطالعه حوزه مهارت های حل مساله مبتنی بر معنویت و کیفیت زندگی بپردازیم.

با توجه اینکه در سال حمایت از کالای ایرانی قرارداریم لذا بررسی ابعاد مختلف موثر در تولید ایرانی بسیار حائز اهمیت است. کارگران نقش بسیار مهم و کلیدی ای در تولید دارا می باشند. بهره وری نیروی کار یک عامل مهم در پایداری وتوانمندی یک سازمان تولیدی است. هدف ازاین پژوهش بررسی شیوع اختلال افسردگی در بین کارگران و پیامدهای آن در جامعه و خانواده است. روش بررسی نمونه گیری تصادفی از بین کارگران متاهل و باسواد شاغل درکارخانجات استان تهران بود که تعداد 200 نفر در این تحقیق شرکت کردند.ابزار مورد استفاده پرسشنامه افسردگی بک ویرایش 2 است که پس از تکمیل پرسشنامه ها توسط کارگران داده ها توسط نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان دادند که شیوع افسردگی در بین کارگران بسیار بالاتر از متوسط شیوع آن در جامعه است و این شیوع بالا تاثیرات بسیار نامطلوبی علاوه بر فرد کارگر، بلکه در خانواده وجامعه می گذارد و میزان بهره وری کارگران را در محیط کاری پایین می آورد.

پژوهش های انجام شده بیانگر این است که آمار بزهکاری نوجوانان و جوانان در حال افزایش است. پرداختن به مسائل و مشکلات این گروه های سنی که آینده کشور را می سازند، تاثیر زیادی در باروری و شکوفایی نسل آینده جامعه خواهد داشت. در این تحقیق تلاش شده است تا ضمن آشکار نمودن تاثیر ماهواره در بزهکاری نوجوانان و جوانان به منظور پیشگیری از تاثیرات این پدیده، راهکارهای مناسبی را ارائه نماید. از این رو ضرورت انجام تحقیق بیش از پیش آشکار می گردد.در این پژوهش به منظور شناخت تاثیر بزهکاری ماهواره فرضیه های ذیل شناسایی و تعیین گردید که تمامی آن ها از روش های میدانی، کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند.1- بین تماشای برخی از برنامه های ماهواره ای و گسترش فساد، فحشاء و بی بندو باری رابطه وجود دارد.2- بین تماشای برخی از برنامه های ماهواره ای و سست شدن بنیادهای خانوادگی رابطه وجود دارد.3- بین تماشای برخی از برنامه های ماهواره ای و کم رنگ شدن ارزش های دینی و اخلاقی رابطه وجود دارد.تجزیه و تحلیل آماری انجام شده، حاکی است که رابطه معناداری بین ماهواره و عملکرد بزهکارانه نوجوانان و جوانان وجود دارد. بدین صورت که در اکثریت قریب به اتفاق بررسی های انجام شده رابطه مثبت بین ماهواره و عملکرد بزهکارانه وجود دارد، بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده از پژوهش، ماهواره را می توان یکی از مهمترین دلایل بزهکاری نوجوانان و جوانان در جامعه برشمرد. در همین راستا، پیشنهادهای متعددی ارائه شده که امید است با بهره گیری مسوولان امر از این پیشنهادات شاهد شکوفایی این قشر پر امید در آینده ای نزدیک باشیم.

امروزه اهمیت و نقش خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی وسلول اصلی جامعه توصیف شده است ویکی از جوانب بسیار مهم پس از شکل گیری خانواده اعتمادیست که همسران در ازدواج تجربه می کنند. مطالعاتی که که در این زمینه انجام شده است، مبین نقش و اهمیت ذهن آگاهی در افزایش اعتماد زناشویی و مولفه های آن در جنبه های مختلف زندگی فرد همچون اعتماد زناشویی و کیفیت زندگی، و روابط اجتماعی می باشد. ذهن آگاهی، ذهن آگاهی به معنی توجه کردن به زمان حال به شیوه ای خاص، هدفمند و خالی ازقضاوت است. اعتماد بین فردی: اعتماد، به میزان آسیب پذیری تمایلات و اشتیاق یک طرف تعامل به اقدامات طرف مقابل بدون در نظرگرفتن توانایی کنترل و نظارتی که فرد بر طرف مقابل دارد، گفته می شود. بهبود کیفیت زندگی: کیفیت زندگی زناشویی را به عنوان موفقیت و عملکرد یک ازدواج توصیف کرده اند. لذا این پژوهش به مرور مطالعات حوزه ذهن آگاهی و افزایش اعتماد زناشویی و کیفیت زندگی می پردازد.

این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین ویژگی شخصیتی با کیفیت زندگی در بین بیماران دیابتی انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه بیماران دیابتی عضو انجمن بیماران دیابتی شهرستان گرگان به تعداد 300 نفر که درسال 1396 دارای پرونده می باشند که بر اساس آن، نمونه آماری 300 نفر مشخص شده و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، پرسشنامه بین آنان توزیع شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1998) و پرسشنامه ابزار کوتاه شده NEO با فرم کامل آن (NEO-PI) می باشد و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمودن فرضیات از آزمون ضریب همبستگی پیرسن استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داده است ویژگی شخصیتی در کیفیت زندگی بیماران دیابتی نقش دارد.در نهایت با توجه به نتیجه بدست آمده، می توان با بهبود شرایط بیماران دیابتی در حوزه کیفیت زندگی زمینه کاهش آسیب پذیری روانی آنان را فراهم نمود.

مساله آسیب های اجتماعی و رفتارهای پرخطر که موجب هدر رفت تواناییها و استعدادهای افراد به ویژه دانش آموزان و کاهش سازگاری های دانش آموزان در موقعیت های بحرانی زندگی می شود موضوع بسیار مهمی است که ضرورت توجه به این موضوع و شناسایی عوامل موثر بر این موضوع و بررسی نیازها و برنامه های درسی مدارس را الزامی می سازد. از جمله اینکه برنامه درسی مهارتهای زندگی آیا می تواند نقش و جایگاهی در کاهش آسیب های اجتماعی داشته باشد؟ بررسی مروری تحقیقات و مطالعات گذشته نشان می دهد فعالیتها و اقدامات صورت گرفته کافی نبوده و نگاه موشکافانه تر و تحلیل و توصیف عناصری از برنامه درسی مهارتهای زندگی به عنوان عامل اثرگذار مانند نیازسنجی طراحی، اجرا، ارزشیابی، محتوا، فضا، مکان و زمان جزء حلقه های مفقوده هستند، بنابراین در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نقش و جایگاه برنامه درسی مهارتهای زندگی در کاهش آسیب های اجتماعی دانش آموزان پرداخته شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد در همه تحقیقات صورت گرفته اثربخشی و نقش مهارتهای زندگی در پیشرفت تحصیلی، کاهش رفتارهای پرخطر موثر بوده است.ولی به نظر می رسد دربرنامه درسی مدارس ایران، در چگونگی اجرا، نوع محتوای مورد نیاز دانش آموزان، در نظرگرفتن فضا، مکان و زمان مناسب نیاز به توجه بیشتر است.

یکی از دوره های حساس و مهم در زندگی انسان ها دوره سالمندی است. توجه به مسائل این دوره ازجمله موضوع کیفیت زندگی سالمندان و عوامل موثر بر آن، نظیر حمایت های اجتماعی از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین منبع کنترل سلامت و کیفیت زندگی سالمندان بازنشسته آموزش وپرورش است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه سالمندان بازنشسته آموزش وپرورش شهر بابل در سال 1395 است. روش نمونه گیری غیر تصادفی و در دسترس است که حجم نمونه بر طبق جدول کرجسی و مورگان 160 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه چندوجهی منبع کنترل سلامت و فرم کوتاه شده کیفیت زندگی و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج حاکی از آن است بین منبع کنترل سلامت درونی و کیفیت زندگی سالمندان بازنشسته آموزش وپرورش رابطه معناداری وجود دارد، (p-value<0.05). افزایش کنترل سلامت درونی (مراقبت سالمندان از سلامتی خود) باعث افزایش کیفیت زندگی آنان خواهد شد. همچنین بین منبع کنترل سلامت بیرونی و کیفیت زندگی افراد بازنشسته آموزش وپرورش رابطه معناداری وجود دارد، (p-value<0.05) این رابطه معنادار نشان می دهد، عواملی مانند شانس و مراقبت دیگران از قبیل پزشک و خانواده فرد، تاثیر مستقیمی در کیفیت زندگی سالمندان دارد، بنابراین هرچه کنترل سلامت بیرونی فرد بیشتر باشد متعاقبا سلامتی فرد بیشتر شده، فرد احساس می کند که اهمیت زیادی برای دیگران دارد و درنتیجه زندگی شادتری خواهد داشت.

هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه انعطاف پذیری شناختی با نگرش به مواد مخدر و مقایسه آن در بین دانشجویان دختر و پسر شهر زنجان انجام شد.روش پژوهش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد زنجان بودند. 364 نفر (147 نفر زن و 217 نفر مرد) با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گرد آوری داده ها پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال و پرسشنامه نگرش سنج مواد مخدر نظری بود. داده ها با نرم افزار SPSS-16، و آزمون های توصیفی و استنباطی همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام و مانوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد انعطاف پذیری شناختی و مولفه های آن همبستگی منفی معنی داری با نگرش به اعتیاد داشتند. مولفه های جایگزین هایی برای رفتارهای انسانی و کنترل پیش بین معناداری برای نگرش به اعتیاد بودند. دختران و پسران در همه متغیرها تفاوت معناداری با یکدیگر داشتند. میانگین انعطاف پذیری شناختی و مولفه های آن در دختران بیشتر از پسران بود (p<0.05).نتیجه گیری: با توجه به نقش معنادار متغیرهای مورد بررسی با نگرش به مواد، طراحی مداخلات با هدف بهبود انعطاف پذیری شناختی می تواند در نگرش به مواد نقش داشته باشد.

هدف از پژوهش حاضر تعیین مقایسه الگوهای ارتباطی خانواده و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در معتادان موفق به ترک و معتادان ناموفق به ترک بود. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است. در این پژوهش جامعه آماری کلیه معتادان نگهداری در مراکز ترک اعتیاد شهر رباط کریم در سال 1396 بودند. نمونه این پژوهش مشتمل بر 200 نفر از معتادان موفق به ترک و معتادان ناموفق به ترک هر گروه 100 نفر می باشد که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه تنظیم شناختی- هیجانی گارنفسکی و همکاران (2002)، الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک وریچی (1997) بود. یافته ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک متغیری نشان داد که معتادان ناموفق به ترک نسبت به معتادان موفق به ترک الگو ارتباطی خانواده در زمینه گفت و شنود و همنوایی کمتری بودند. معتادان ناموفق به ترک نسبت به معتادان موفق به ترک از تنظیم شناختی هیجان ناسازگار بالاتری برخوردارند. معتادان موفق به ترک نسبت به معتادان ناموفق به ترک از تنظیم شناختی هیجان سازگار بالاتری برخوردارند.

نقش زن مسلمان در خانواده، یک نقش مهم و اساسی به شمار می رود او در خانواده دو وظیفه خطیر و مهم دارد که وظیفه همسرداری و وظیفه مادری است. در این مقاله هدف شناسایی و استخراج میزان تاثیر نقش مادر در تربیت کودک از دیدگاه روایات منقول از ائمه اطهار ع است. برای این منظور و رسیدن به هدف تحقیق، به متون و کتب معتبر احادیث مراجعه و با فیش برداری داده ها و اطلاعات اولیه استخراج گردید سپس با تحلیل محتوا، موارد و عوامل کلیدی متن احادیث معتبر همسان سازی و طبقه بندی گردید در انتها خوشه های بدست آمده با استفاده از مجمع خبرگان 5 نفره، ارزیابی و نمره گذاری شد و با روش دلفی کاغذی، دوازده نقش مهم که بیش از بقیه نمره آورده بودند استخراج و به عنوان نتیجه ارائه گردید.

این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی عزت نفس برخودکارآمدی و تاب آوری در معلولین جسمی حرکتی پسر 18 تا 30 ساله در شهرستان آبادان انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه معلولین جسمی حرکتی 18 تا 30 ساله پسر ثبت شده درواحد توانبخشی اداره بهزیستی شهرستان آبادان در سال 93 بود. طرح پژوهش نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایش و کنترل به روش تصادفی انتخاب شدند و قبل از اعمال مداخله هر دو گروه مورد پیش آزمون قرار گرفتند و در پایان مداخله 9 جلسه آموزش گروهی عزت نفس نیز برای هر دو گروه پس آزمون اجرا گردید. نمونه آماری به صورت تصادفی انتخاب شدند که در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند تعداد افراد گروه آزمایشی 15 نفر و تعداد گروه کنترل 15 نفر تقسیم شدند. جهت گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون، و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران استفاده شده است. برای تجزیه از کوواریانس چندمتغیری استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش عزت نفس بر خودکارآمدی در معلولین جسمی- حرکتی تاثیر معناداری دارد همچنین آموزش عزت نفس بر تاب آوری معلولین جسمی- حرکتی تاثیر معناداری دارد.

تحقیق حاضر با هدف بررسی اثربخشی tDCS در کاهش ولع مصرف مواد در بیماران وابسته به سوء مصرف مت آمفتامین (شیشه) به کار گرفته شد.در این تحقیق 20 نفر از بیماران زن وابسته به شیشه که با توجه به ملاک های ورود به پژوهش واجد شرایط لازم بودند به شیوه تصادفی انتخاب شدند. آزمودنیها از نظر شدت اعتیاد، جنسیت، وضعیت تاهل، تحصیلات، مدت وابستگی به مواد و داروهای روانپزشکی مصرفی همتاسازی شده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل واگذار شدند. بیماران گروه آزمایش که متشکل از 10 آزمودنی بود (تحریک مستقیم مغز tDCS) اعمال شد. بیماران گروه کنترل نیز که از 10 نفر تشکیل شده بود متغیر مستقل ارائه نشد و تحریک به صورت دارونما یا تحریک غیرواقعی صورت گرفت و آزمودنی ها از اینکه تحریک واقعی نیست اطلاعی نداشتند. در این پژوهش از پرسشنامه سنجش تمایل ولع مصرف DDQ و مقیاس شدت اعتیاد ASI و دستگاه tDCS استفاده شده است. برای آزمودن فرضیه تحقیق به دلیل استفاده از مقیاس لیکرت از آزمون ویل کاکسون استفاده شده است. نتایج نشان داد روش مداخله درمانی tDCS منجر به کاهش میزان ولع مصرف مواد در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است.بطوریکه میانگین نمرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش بطور معناداری کاهش یافته است که حاکی از اثربخشی روش مداخله بود (Sig<0.05). همچنین tDCS باعث ایجاد تفاوت معنادار در میانگین نمرات گروه آزمایش در تمامی ابعاد ولع مصرف مواد شده بود و می توان نتیجه گرفت که tDCS منجر به کاهش تمامی ابعاد ولع مصرف می شود (Sig<0.05). اثر tDCS در ناحیه دورسولترال پری فرونتال راست بر میزان ولع مصرف مواد در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل معنادار بود.

امروزه نتایج تحقیقات نشان داده است که افراد با ناگویی هیجانی بالا در درک و شرح هیجان های خود و دیگران ناتوان و عاجز هستند. برای همدلی استعداد ضعیف شده ای از خود نشان می دهند و نمی توانند به خوبی با دیگران ارتباط برقرار نموده و سازگار گردندبنابراین آمادگی ابتلاء به انواع اختلال های روانشناختی را دارند. ضمن آنکه می توان گفت، دشواری در شناسایی و تمایز بین احساسات به عنوان یکی از مولفه های ناگویی هیجانی، افراد را مستعد نارسایی در تنظیم هیجان ها در شرایط یا روابط استرس آمیز می کند. درواقع، هرچه فرد در شناسایی و متمایزکردن هیجاناتش و تفکر عینی مشکلات بیشتری داشته باشد، علایم اضطراب و افسردگی را در حد شدید تری تجربه می کند. دراین راستا می توان گفت، نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن بوده است که دشواری شناسایی احساسات که از آن به عنوان دشواری فرد در شناسایی بین احساسات و هیجانات بدنی تعریف نموده است، می تواند زمینه ساز افزایش آسیب پذیری روانی باشد و نتایج دیگری حاکی از آن است که این عامل در پیش بینی آسیب های روانی نقش داشته است، همچنین عامل سلامت جسمانی همزمان با دشواری شناسایی احساسات، میزان آسیب پذیری روانی را افزایش می دهد که ما در این پژوهش برانیم که به مطالعه حوزه ناگویی هیجانی و آسیب پذیری روانی بپردازیم.

در پژوهش حاضر رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی در معلمان دوره ابتدایی با جامعه آماری شهرستان فریدونکنار مورد بررسی قرار گرفت. نمونه آماری بر اساس 80 نفر مشخص شده و داده های بدست آمده از دو پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ جمع آوری گردید. به منظور بررسی فرضیات و مدل پژوهش از نرم افزار SPSS22 کمک گرفته شده است. این نتایج نشان داده است که: بین هوش هیجانی با رضایت زناشویی همبستگی مستقیم و معنی دار وجود دارد، بین جنسیت و هوش هیجانی تفاوت معنی دار وجود دارد به عبارت دیگر مردان به مراتب هوش هیجانی بیشتری نسبت به زنان دارند. همچنین این نتایج نشان داده است که تفاوت معنی داری بین جنسیت و رضایت زناشویی مشاهده نشده است. در نهایت با توجه به تحقیق حاضر می شود نتیجه گرفت که با آموزش و رشد هوش هیجانی میتوان شرایط هر چه بیشتر رضایت زناشویی را فراهم کرد.

هدف از پژوهش حاضر بررسی سبک زندگی سالم نوجوانان است که جامعه پژوهش حاضر را دانش آموزان دختر راهنمایی و دبیرستان روستای حور (شهرستان نمین) تشکیل می دادند.در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 60 نفر از دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی و دبیرستان روستای حور (شهرستان نمین) به عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس پرسشنامه سبک زندگی (LSQ) در اختیار آن ها قرار داده شد و از آنها خواسته شد که به این سوالات با هرگز، گاهی اوقات، معمولا و همیشه، پاسخ دهند که بعد از جمع آوری پرسشنامه ها، داده ها برای تجزیه و تحلیل معتبر شناخته شده و با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند.نتایج به دست آورده نشان دادند که بین سلامت معنوی و سبک زندگی سالم قوی نوجوانان دختر دوره راهنمایی و دبیرستان روستای حور (شهرستان نمین) رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین فرضیه پژوهش تایید می گردد و فرضیه صفر رد می شود.

توسعه پایدار نظام آموزش و پرورش به عنوان ارزشمندترین نهاد جامعه در تمام جوامع از جایگاه ویژه ای برخوردار است. تعلیم و تربیت، تمام زندگی است و حمایت از دانش و دانشمند، حمایت از فرهنگ و ادب و احترام است. جامعه عاری از دانش و فرهنگ، چنان جسم بی روحی است که تار و پودش متلاشی می شود و طعمه بی هویتی و بحران هویت و هرج و مرج می گردد. تحکیم پایه های فضایل اخلاقی و تقویت شایستگی های اعتقادی و دینی، مدیریت هدفمند و برنامه ریزی کارشناسانه می طلبد. لذا تبیین جایگاه تعلیم و تربیت رسمی در تولید سرمایه اجتماعی و نیروی کارآمد انسانی نقش مهمی در ارتقای سطح ادراک و فرهنگ نسل ها دارد و نقطه اتکای دولت و ملت در رشد و بهره وری جمعیت دانش آموزی، وجود معلمان توانمند و تحول آفرین و کارآمدی است که سکان دار تحقیق و پژوهش باشند تا اهداف پربار نظام را پوشش دهند تا خروجی این سازمان حساس، تربیت انسان های مومن، خداجو، وطن دوست، خودباور قانون مدار و آماده ورود به زندگی شایسته و با نشاط بر اساس معیارهای دین و فرهنگ و جامعه باشد که در چرخه آموزش، آینده پژوهشی و پایش تحولات موثر بر تعلیم و تربیت رسمی کشور بهبود و تکامل یابد چرا که خصوصیات شناختی افراد در عملکرد آموزشی آن ها دخالت مستقیم دارد. تا جایی که عملکرد دیگران را نیزتحت تاثیر قرارمی دهد. بنابراین در حیطه آموزشی برای مشخص ساختن مناسب ترین روش های آموزش و تدریس، باید به توانایی های شناختی معلمان و دانش آموزان توجه شود.

مقدمه: با وجود این که سیگار برای انسان مضر شناخته شده است، مصرف آن در میان افراد جامعه رو به افزایش است و انتظار می رود که تا سال 2030 میلادی استعمال دخانیات یکی ازعوامل مرگ و میر قابل پیشگیری میان سراسر مردم جهان باشد.روش تحقیق: در این مطالعه مروری اطلاعات بین سال های 2010 تا 2018 از طریق جستجو در پایگاه های اطلاعاتی ISI،SIENCEDIRECT،SID،GOOGLESCHOOLAR با وارد کردن کلمات کلیدی سیگار، ترک، بهداشت روان، استخراج گردید. معیارهای ورود به مقالات شامل درج کلمات مورد جستجو در بخش عنوان و یا کلمات کلیدی مقالات بود، سپس مقالات با موضوع ناقص و مقالاتی که کمتر به مطالعه مربوط بودند، از مطالعه خارج شدند.یافته ها: باتوجه به مطالعاتی که در این پژوهش صورت گرفته است، نتایج حاکی از همبودی بسیاری از اختلالات روانی، جسمی و بهداشت روان با مصرف سیگار است، روش های مورد تایید FDA در ترک سیگار نیز نقش مهمی را در افزایش موفقیت و کاهش ریسک بازگشت به مصرف مجدد را نوید می دهد.نتیجه گیری: ترک سیگار باعث جلوگیری از بسیاری بیماری های جسمی و اختلالات روانی می شود و بر اساس مطالعات انجام شده بهترین روش ترک دخانیات روشی است که همراه با مشاوره و درمان های جایگزینی نیکوتین باشد، همچنین درمان اعتیاد به نیکوتین می تواند باعث کاهش ریسک ابتلا به بیماری های مختلف گردد و باعث جلوگیری از یکی از عوامل مرگ و میر قابل پیشگیری باشد.

زمینه و هدف: در هر دوره از چرخه زندگی، فرد درگیر روابط ویژه ای با دیگران است که این روابط میتواند سمت فردی و اجتماعی او را ارتقاء بخشد یا باعث ایجاد آسیب در فرد شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ساختارهای ناهمگون اولیه، راهکارهای مواجه با آنهاو بلوغ عاطفی بین والدین دارای آسیب عاطفی و بدون آسیب عاطفی انجام شد.روش و مواد: این مطالعه به صورت علی- مقایسه ای انجام شد. از بین 450 والدین ساکن درخوابگاه در سال تحصیلی 97-1396، تعداد 150 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های ضربه عشق، راهکارهای مواجه، ساختارها و بلوغ عاطفی جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصهای آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیارو از شاخصهای آمار استنباطی مانند واریانس تک متغیره و چند متغیره و رگرسیون چندگانه استفاده شد...

آموزش و پرورش سازمانی پویا در جامعه محسوب گردیده که وظیفه آموزش پایه را بر اعضای جامعه بر عهده دارد. معلمان، که از محورهای مهم در سازمان آموزش و پرورش محسوب می گردند. از جمله عواملی که می تواند در مطلوبیت وضعیت معلمان اثرگذار باشد عامل کیفیت زندگی کاری است، و خوکارآمدی است هر میزان که اشخاص از نظر کیفیت زندگی کاری در سطح بالاتری قرار گیرند به همان میزان تلاش و کوشش بیشتری در راستای رسیدن به اهداف خود انجام خواهند داد. همچنین خودکارآمدی در حوزه یادگیری اجتماعی و نظریه های شناختی برای رفتار حرفه ای افراد موثر واقع می گردد. بدین لحاظ بررسی عوامل اثرگذار بر دو عامل فوق نیز می تواند حائز اهمیت باشد از جمله این عوامل اخلاق حرفه ای معلمان است که به نوبه خود می تواند در افزایش و ارتقاء کیفیت زندگی کاری و خودکارآمدی اثرگذار باشد در تحقیق حاضر که به روش توصیفی – همبستگی صورت پذیرفته، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته اخلاق حرفه ای معلمان و پرسشنامه خودکارآمدی وارترز و جروسلم GSE-10 و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون WQL. با طرح یک فرضیه اصلی و چهار فرضیه فرعی به بحث و بررسی در خصوص رابطه متغیرهای خودکارآمدی و کیفیت زندگی کاری (متغیر های وابسته) با اخلاق حرفه ای (متغیر مستقل) پرداخته شد که در نهایت مشخص گردید که بین متغیرهای وابسته و مستقل در سطح کمتر از 0.01 همبستگی وجود دارد. همچنین مولفه های احترام به ارزش ها، عدالت و انصاف و مسوولیت پذیری توانایی پیش بینی خودکارامدی را در سطح R2=0.21 از خود نشان دادند ضمن آنکه در رگرسیون گام به گام مولفه های وفاداری و همددری با دیگران توانستند در سطح R2=0.31 متغیر کیفیت زندگی کاری را پیش بینی نمایند.

در این پژوهش نقش حمایت اجتماعی و حرمت خود در کمرویی و پرخاشگری بررسی شد. 300 دانشجو (77 پسر و 223 دختر) کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب که در سال تحصیلی 1934-1395 مشغول به تحصیل بودند به روش نمونه برداری چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس حمایت اجتماعی شربورن و استوارت (1991)، مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1965)، مقیاس کمرویی چیک و بریگز (1990) و مقیاس پرخاشگری باس و پری (1993) را تکمیل کردند. این پژوهش از نوع همبستگی بود و برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که چهار متغیر حمایت اجتماعی، حرمت خود، کمرویی و پرخاشگری با یکدیگر رابطه منفی معنادار دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که حرمت خود و حمایت اجتماعی مولفه های پیش بینی کننده پرخاشگری و کمرویی در افراد است. بر اساس نتایج این پژوهش می توان بر ضرورت توجه به منابع حمایت اجتماعی و حرمت خود در کاهش پرخاشگری و کمرویی تاکید کرد.