رهپوی عرصه ی وصال همواره الگویی کمال یافته را می طلبد که آیینه ی تمام نمای حق باشد تا در سایه سار رهنمون های او به قلمرو سلوک ورود نماید. در واقع یکی از جنبه های مهم عرفان و تفکر عرفانی و از باورهای اصلی و بنیادین عرفا بحث «پیر» است که در مسیر روحانی پرپیچ و خم سلوک، سالک و جوینده ی حق را همراهی نموده و رهپوی طریقت به کمک بینش عرفانی وی از موانع عبور کرده و به سر منزل مقصود می رسد. بحث ضرورت گزینش پیر از عناصر بنیادین عرفان و یکی از عناصر مشترک در دیوان دو شاعر نامدار عارف یعنی سنایی و عطار نیشابوری است؛ این دو بر پیرگزینی و ضرورت وجود او در مسیر تربیت مریدان و همراهی با سالکان در راه رسیدن به سرمنزل مقصود و جای گرفتن در جوار حرم امن الهی تأکید نموده اند زیرا هم مسیر سلوک مخاطره آمیز و مبهم است و هم سالک از آگاهی کافی در راستای پیمودن این راه برخوردار نیست از طرفی دیگر رسیدن به وصال حق مستلزم تهذیب نفس و شکستن خودیت و منیت است که تنها در سایه راهنمایی پیر طریقت امکان پذیر می باشد. این پژوهش در صدد است تا به شیوه ی توصیفی – تحلیلی با مطالعه و واکاوی دیوان سنایی و عطار دیدگاه این دو شاعر را در باب ضرورت پیرگزینی با ذکر استدلال تبیین و تحلیل نماید.