حضور زنان در دوران های مختلف و تاثیرگذاری ایشان در جوامع گوناگون بنا به شرایط متفاوت حکومتی و اجتماعی، همواره با قوت و ضعف، حمایت یا مخالفت همراه بوده است؛ در کنار شواهد تاریخی که آشکارا این تفاوت ها را بیان می کند، نقاشی های برجای مانده از هر دوره نیز بیان بصری این ناهمانندی ها هستند. در این مقاله می کوشیم شیوه ی بازنمایی زنان در آثار هنری ایران را در ادوار مغول تا قاجار با نگاه به نقش اجتماعی زنان و نمادپردازی های مرتبط با آن ها بررسی کنیم. نگارنده با هدف شناسایی اوضاع عمومی زنان طی سده های هفتم تا سیزدهم هجری، به آثار تصویری و بعضا ادبی این دوران مراجعه کرده است. نمادپردازی های موجود در تصاویر نقاشی شده، که اکثرا برگرفته از آثار ادبی هستند، به نوعی اوضاع و رویداد های حقیقی این دوران را می نمایانند. در ابتدا در دوران مغول، زنان درباری نقش موثری در پیش برد اوضاع حکومتی داشته اند اما رفته رفته در دوران صفوی از میزان این تاثیرگذاری کم شد و در دوران قاجار زن بیش از آن که نقش موثری در حکومت و اجتماع داشته باشد به یک ابژه جنسی بدل شد. تفکیک جنسی در محیط های درباری بیش از اجتماعات عمومی و در میان عامه مردم وجود داشته است؛ از این رو شاید بتوان گفت برابری مقام زن و مرد در میان عوام بیشتر از دربار بوده است. شیوه تحقیق در این پژوهشِ بنیادین، توصیفی_تحلیلی است که با گزینش آثار شاخص تصویری هر دوره، به شرح مباحث پرداخته است. شیوه گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای می باشد و نحوه تحلیل آن ها بر شیوه کیفی تمرکز دارد.