معماری رشته ای تلفیقی از مباحث علوم انسانی، هنر و علوم فنی می باشد. به همین علت تحقق معماری، نیازمند برخورداری از مجموعه ای از معرفت ها و دانش های گوناگون است. از سال 1939، آموزش آکادمیک معماری در دو مقطع کاردانی و کارشناسی ارشدپیوسته، جهت تربیت نقشه کش و معمار تعریف و جایگزین شیوه سنتی گردید و در سال 1998دوره کارشناسی پایه ریزی شد. مسئله پژوهشی حاضر، بررسی و مقایسه میزان انطباق برنامه درسی رشته معماری به شیوه کارشناسی ارشدپیوسته با شیوه ناپیوسته، بر مبنای بنیان های آموزش معماری می باشد. این پژوهش کاربردی، از نظر ماهیت در شمار تحقیقات توصیفی تحلیلی و درطیف مطالعات ارزشیابی قرار می گیرد. به لحاظ نحوه جمع آوری داده، روش آمیخته تشریحی استفاده شده است. ابتدا محتوای آموزش و آنچه یک دانشجوی معماری باید بیاموزد، بحث و ارائه گردید. سپس در مورد بنیان های آموزش، تفسیرها و نظرات صاحبنظران با پرسشنامه در مقیاس5 گزینه ای لیکرت، اخذ گردید. بر اساس یافته ها، محتوای آموزش معماری در سه بنیان دانش، توانش و بینش نمود می یابد. در دوره کارشناسی ارشد پیوسته، 67واحددرسی(1663ساعت)در حوزه دانش و88واحد(3426ساعت)در حوزه توانش قرار می گیرد. در مجموع دوره ناپیوسته، در حوزه دانش، 65واحد(1204ساعت)و85واحد(2690ساعت)در حوزه توانش وجود دارد. از دیدگاه اساتید، کارفرمایان و دانش آموختگان، در هرسه حیطه دانش وخصوصا توانش و بینش، دوره کارشناسی ارشد پیوسته دوره کاملا موفق تری است و این دوره، در اکثر زمینه ها بر دوره کارشناسی ارشد ناپیوسته ارجحیت دارد.