تلاش ایرانیان برای پایان دادن به نفوذ و عملکرد اعراب به صورتهای گوناگون بروز کرد، به ویژه آنکه امویان شمشیر را از رو بسته بودند و عباسیان به نیرنگ وابسته و هر دو در نابودی ایرانیان کوشا بودند و مردم دیلم و طبرستان با ویژگیهای سرزمینی و اجتماعی از کسانی بودند که به آزادگی شهرت داشتند و در مقابل عربها مقاومت می نمودند و این استقامت تا ان اندازه شهرت یافت که از وظایف اصلی هر حاکم جبال جنگ و جلوگیری از مردم این سرزمین بود، اگر چه خوی مهمان نوازی آنها سبب راهیابی علویان و آشنا شدن و پذیرفتن اسلام در بین آنان شد ولی وابستگی آنان به گذشته همچنان باقی بود و مخالفت باخلفا که از طرف علویان نیز تشویق می گردید، انگیزه ای جدید بر ضد اعراب به حساب می آمد که سرانجام سبب به قدرت رسیدن دو خاندان، آل زیار وآل بویه گردید. که هر یک تاثیر گسترده ای بر شرایط سرزمین های تحت سلطه عباسیان داشته، نوشته حاضر بحثی است درباره علل خیزش و گسترش نفوذ مردآویچ زیاری و کارها و سرانجام او که دراین راه جان باخت و بازگو کننده دوران کوتاه زندگی مردی است که باتوجه به شرایط حرکت زیبایی را آغاز نمود که به علت فقدان برنامه ریزی های لازم و عدم شناخت جامعه نتوانست ان را به پایان رساند.