ابن سینا با استفاده از قاعده «کل حادث زمانی مسبوق بقوه و ماده تحملها»، وجود ماده و قوه (امکان استعدادی) را اثبات کرده است. فیلسوفان و متکلمان بعد از ابن سینا به نقد و بررسی قاعده مذکور، استدلال ابن سینا و رابطه امکان ذاتی با امکان استعدادی پرداخته اند. برخی از آنها امکان ذاتی و استعدادی را مشترک لفظی و لذا استدلال ابن سینا را مغالطی دانسته و برخی دیگر، با اثبات اشتراک معنوی این دو امکان، استدلال ابن سینا را مبرای از اشکال بشمار آورده اند. یکی از لوازم اعتقاد به قاعده فوق پذیرش ترکیب جسم از ماده و صورت است، بنابراین کسانی مانند شیخ اشراق، فخر رازی و خواجه-نصیر که منکر ترکیب جسم از ماده و صورت هستند، نمی توانند این قاعده را بپذیرند. مباحث مربوط به امکان استعدادی و رابطه آن با امکان ذاتی تا قبل از ظهور حکمت متعالیه با ابهاماتی همراه بوده است، اما بعد از آن، برخی از پیروان این مکتب، با استفاده از اصولی نظیر اصالت و وحدت تشکیکی وجود، قاعده «کل حادث مسبوق...» و اشتراک معنوی امکان ذاتی و استعدادی و لذا صحت استدلال ابن سینا را اثبات و تبیین کردند.