وجود کژگزینی و کژمنشی در بازار بیمه به افزایش حق بیمه ها و از این رو خروج افراد با درجه ی ریسک گریزی بالا از بازار منجر می شوند، درنتیجه احتمال ناکارایی در بازار بیمه افزایش می یابد. بیمه گران با اطلاع از کششهای تقاضای بیمه ها و اندازه گیری اثرات رفاهی افزایش حق بیمه ها می توانند با اتخاذ سیاستهای مناسب مانع از این رخداد شوند. مطالعه ی حاضر این موضوع را در مورد بیمه های اشخاص با استفاده از روشسیستم تقاضای تقریباً ایده آلطی دوره ی زمانی 1385-1392 بررسی کرده است. کششهای مارشالی و درآمدی حاکی از روابط ضعیف ناخالص بین بیمه های اشخاص، همچنین تجملی بودن بیمه ی عمر و ضروری بودن بیمه ی درمان تکمیلی و حوادث است. کشش هیکس و آلن نیز حاکی از وجود رابطه ی جانشینی خالص ضعیف بین بیمه های اشخاص و قوی تربودن این رابطه در بین بیمه های عمر و حوادث بود. بر اساس معیارهایتغییراتمعادلوتغییراتجبرانی، بیمه گر با هدف کاهش ناکارایی می تواند به جای افزایش حق بیمه، به دریافتیهای یکجا از افراد با درجه ی ریسک گریزی پایین و یا در صورت افزایش، به پرداختهای جبرانی به افراد با درجه ی ریسک گریزی بالا اقدام کند. رقمهای دریافتی در رویکرد اول به مراتب کمتر از رقمهای پرداختی در رویکرد دوم است.