زمینه و هدف: یک نظام آموزشی توام با کارآیی و اثربخشی بایستی از جنبه نظری، عملی و شرایط اجرای کار، مورد بازبینی مداوم قرار گیرد تا پاسخگوی نیازهای فعلی و آینده جامعه باشد. این پژوهش با هدف مقایسه نظرات مدرسین بالینی و دانشجویان سال آخر پرستاری دانشگاه علوم پزشکی مازندارن در مورد کاربرد آموخته های نظری در محیط کار بالینی انجام گرفت.روش بررسی: در این پژوهش مقایسه ای جامعه و نمونه مطالعه را 67 نفر از دانشجویان سال آخر پرستاری و 41 نفر از مدرسین بالینی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی مازندارن که در زمان تحقیق در این دانشگاه مشغول تحصیل و تدریس بودند تشکیل داد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه، پژوهشگر ساخته بود. اعتبار پرسشنامه به روش اعتبار محتوا و با استفاده از منابع معتبر علمی و نظرخواهی از اساتید صاحب نظر تعیین گردید. برای تعیین پایایی از روش آزمون مجدد با محاسبه ضریب همبستگی اسپیرمن (r=0.84) استفاده شد. داده ها در یک نوبت جمع آوری شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی و ضریب همبستگی کندال و آزمون کای دو انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد که در رشته پرستاری، میانگین نمره نظرات مدرسین پرستاری و دانشجویان در مورد ضرورت کلیه دروس به ترتیب 16.35, 17.86 بود ولی کاربرد آن در محیط کار از نظر واحدهای مورد مطالعه به ترتیب 12.08, 11.8 اعلام گردیده است. بین ضرورت تدریس دروس و کاربرد آن ها از نظر هر دو گروه ارتباط معنی دار آماری وجود داشت (P<0.001). میزان هماهنگی آموزش های عملی با وظایف پرستاران از نظر مدرسین و دانشجویان کم (<3) اعلام شده بود، ولی بین دیدگاه اساتید و دانشجویان در این مورد تفاوت معنی دار وجود داشت (P<0.05).نتیجه گیری: بر اساس نظرات مدرسین پرستاری و دانشجویان، بین دروس نظری و کاربرد آن (وظایف پرستاران در محیط آموزش) ناهماهنگی وجود دارد. تنظیم برنامه و محتوای آموزشی ادغام شده، آموزش مستمر و تدارک محیط کار مطابق با علم روز و نیاز مددجویان و صاحب نظران پرستاری، می تواند برنامه ریزان را در کاهش فاصله بین دروس تئوری و عملی و فراهم نمودن بستر فعالیت جهت کاربرد هر چه بیشتر محتوای آموزشی یاری نماید.