علوم سیاسی در ایران با این انتقاد روبرو بوده است که با عمل فاصله بسیار دارد، بومی نشده و جایگاه مناسب خود را نیافته است. به نظر می رسد که یکی از عوامل عمده ضعف پژوهش در علوم سیاسی در کشورمان عدم توجه جدی به امر «نقد» باشد. هدف از این تحقیق بررسی جایگاه نقد در پژوهش علوم سیاسی در ایران است و بدین منظور، مجلات تخصصی علوم سیاسی مورد بررسی میدانی قرار گرفته اند. در همین راستا، گونه های مختلف نقد دسته بندی شده و طی یک بررسی کمی تعداد و حجم آثار اختصاص یافته به نقد در مقایسه با کل آثار سنجیده شده اند. برای شناخت بهتر جایگاه نقد در پژوهش علوم سیاسی، یافته های مربوط به مطالب انتقادی در مجلات تخصصی علوم سیاسی با یافته های مشابه در گزیده ای از مجلات رشته ادبیات (که رشته ای بومی به شمار می آید و سنت دیرپایی از نقد در آن جریان دارد) مقایسه گشته اند. آمارها نشان می دهند که 8.2 درصد عناوین و 4.5 درصد حجم مطالب منتشر شده در مجلات پژوهشی علوم سیاسی به مطالب انتقادی اختصاص دارند که از ارقام مشابه در مجلات رشته ادبیات اندکی مطلوب تر است، اما ضعف سنت نقد در پژوهش علوم سیاسی در ایران را آشکار می سازد. به علاوه، بررسی گونه های مختلف نقد در مجلات پژوهشی علوم سیاسی نشان می دهد که 91 درصد تعداد و 84 درصد حجم مطالب انتقادی، «نقد کتاب» بوده اند. ارقام مشابه در رشته ادبیات مشخص می کند مجلات این رشته بیش از مجلات علوم سیاسی به سایر گونه های نقد توجه مبذول می دارند.