چکیده عربی:أدی استعمال الحروف الجارة مع الأفعال إلی مناقشات طویلة و کان محور النقاش، یدور حول هذا السوال: هل یختص کل قبیل من هذه الأفعال بقبیل من هذه الحروف و لایتجاوزه إلی غیره؟ أم یمکن لهذه الأفعال أن تقبل أکثر من حرف حسب المعنی، و تسمح للحرف أن تتداخل فتشارک بعضها بعضا فی مضامة الفعل الواحد حسب مایتطلبه السیاق؟ فامتدت المناقشات الی البحوث القرآنیة للکشف عن خصائص الأسلوب القرآنی من الناحیة اللغویة، والأسلوبیة، و طرق التعبیر وصولا إلی سر بلاغة القرآن الکریم، و فهم إعجازه، و أثره فی النفس البشریة. الاحصاء القرآنی للمعانی المستعملة ل «الی» یدل علی أنها استعملت 702 مرة منها فی معناها الاصلی لانتهاء الغایة، و 10 مرات فی المعیة، 21 مرة فی الاختصاص، 4 مرات فی التبیین و 5 مرات فی الظرفیة و مرتین فی الالصاق و مرتین ف الاستعلاء و مرة واحدة استعملت زائدا. یتبین من هذه الدراسة، مستفیدا من الکتب العدیدة، أن الحروف لاتستعمل فی القرأن بعضها بدل الأخری. و اقتصرنا فی هذه المقالة علی أهم اللطائف التی أفادتها (إلی) من الحروف الجارة فی الآیات القرآنیة، فمنها ما یتعلق بسر مخالفة الاستخدام بین (إلی) و غیرها، و أسرارها البلاغیة بتعدیتها لبعض الأفعال، و بیان تداخل بعضها فی بعض.
چکیده فارسی:
نحویان بحث های فراوانی درباره کاربرد حروف جر با افعال، کرده اند که محور تمام آنها پاسخ به این پرسش می باشد: آیا هر فعل همواره با یک حرف جر خاص به کار می رود یا آنکه بر حسب مقتضای معنایی می تواند با دیگر حروف جر هم به کار رود؟! البته هدف نهایی این گونه مباحث بیان اسلوب های بلاغی و اغراض بیانی حروف جر در قرآن کریم، آشکار نمودن میزان تاثیر قرآن در قریحه عربی، همچنین شناسایی شیوه های اسلوبی بهتر و روش های تعبیری زیباتر در قرآن به منظور درک اعجاز بیانی قرآن کریم، بوده است.حرف جر «الی» 747 بار در قرآن به کار رفته است که یک بار آن زائده و برای تاکید می باشد و 702 مرتبه در معنای اصلی آن یعنی (انتهای غایت)، 10 مرتبه در معنای مصاحبت (مع)، 21 مرتبه در معنای اختصاص (لام)، 4 مرتبه در معنای تبیین و 5 مرتبه در معنای ظرفیت (فی) و دو مرتبه در معنای برتری (علی) و دو مرتبه در معنای الصاق (البا) به کار رفته است.دقت در مفهوم اصلی آیات و واژه های آن، حتی آیات قبل و بعد، نشان می دهد که هیچ حرفی به جای حرف دیگر به کار نرفته است زیرا منطقی به نظر نمی رسد که وقتی حرفی برای معنایی خاص وضع شده، حرف دیگری رسالت ایفای معنای آن را بر عهده بگیرد!