مجله علمی پزشکی جندی شاپور
سال:1386 | دوره:6 | شماره:2 (مسلسل 53) |تعداد مقالات:19

هدف: آرتروپاتی هموفیلیک بعلت خونریزیهای مکرر داخل مفصلی باعث کاهش شدید کیفیت زندگی بیماران هموفیلی می شود.روشهای مختلفی جهت پیشگیری و درمان عوارض مفصلی بیماران هموفیلی وجود دارد که از بین آنها، تزریق داخل مفصلی ریفامپین ارزانتر، کم عارضه تر و بسیار موثر می باشد. هدف مقاله حاضر بررسی اثر بخش آن در میان بیماران مراجعه کننده به این مرکز می باشد.روش بررسی: از بین بیماران هموفیلی مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان شفای اهواز، بیمارانی که مفصل هدف یا سینویت مزمن داشتند، با چند جلسه مصاحبه رو در رو و امضا رضایت نامه کتبی بطور آگاهانه و دلخواه بیماران این روش درمانی را انتخاب کردند و قبل و بعد از درمان (3 تا 6 ماه بعد) سالهای (55- 1354) مجددا معاینه بالینی (بر اساس دستورالعمل فدراسیون جهانی هموفیلی) و MRI مفصل مبتلا انجام شد. در مفصل زانو،  ریفامپین 500 میلی گرم همراه لیدوکائین هفتگی برای 10 هفته و در مفاصل آرنج، مچ پا و شانه 250 میلی گرم همراه لیدوکائین هفتگی برای 5 هفته تزریق شد. در روز تزریق و روز بعد از آن درصد فاکتور به 50 تا 80 درصد (دوز نگهدارنده) رسید.یافته ها: تزریقات داخل مفصلی برای 9 بیمار هموفیلی A با 11 مفصل مبتلا انجام شد. در 6 بیمار علایم بالینی و MRI2 شدیدا بهبود نشان داد ولی در 3 بیمار با توجه به پیشرفته بودن تخریب مفصلی نتیجه درمان رضایت بخش نبود.نتیجه گیری: تزریق ریفامپین داخل مفصلی روش بسیار مناسبی جهت پیشگیری از خونریزی، بهبود علایم بالینی و کیفیت زندگی بیماران هموفیلی می باشد MRI جهت بررسی نتایج درمانی و تغییرات مفصل بعد از درمان بسیار کمک کننده است. هیپرپلازی و هیپرتروفی سینوویوم، کیست های استخوانی، تخریب غضروف مفصل، رسوب هموسیدرین و استئونکروز با MRI دقیقتر و بهتر از گرافی ساده یا معاینه بالینی قابل ارزیابی قبل و بعد از درمان می باشد.

هدف: پژوهش حاضر اثر مداخله چند بخشی در جلوگیری از دلیریوم بعد از عمل جراحی قلب باز را بررسی کرده است.روش بررسی: در این مداخله بالینی که بر روی 32 بیمار 45 تا 70 ساله بعد از عمل جراحی قلب باز در دو گروه 16 نفره همتا شده انجام گرفت. از روز دوم بعد از عمل تا سه روز بعد، شش شاخص خطر شامل اختلال شناختی، بینایی و شنوایی، کم آبی، بی تحرکی و محرومیت از خواب مورد ارزیابی قرار گرفتند و مداخله با روش استاندارد بر روی گروه مورد انجام شد. بروز دلیریوم بوسیله مصاحبه بالینی بر اساس DSM- IV- TR دو بار در روز (صبح و عصر) تعیین گردید. داده ها به کمک آزمونهای t و مقایسه نسبتها (S- Plus) تحلیل گردیدند.یافته ها: میانه تعداد کل شاخص های خطر و بی تحرکی در گروه مورد نسبت به گروه شاهد، کاهش معنی داری داشتند. سایر شاخص های خطر و بروز دلیریوم تمایل به کاهش نشان دادند.نتیجه گیری: پیشگیری اولیه دلیریوم، احتمالا موثرترین روش درمان آن است.

هدف: گرانولهای فوردایس بصورت پاپلوهای زرد یا سفید رنگ می باشند که می توانند در مخاط دهان بخصوص در مخاط باکال و لب بالا دیده شوند. آنها غده چربی اکتوپیک می باشند که بوسیله اپی تلیوم پوشیده شده اند گرانول فوردایس تقریبا در 82 درصد جمعیت دیده می شوند. این گرانولها بصورت کلینیکی تشخیص داده شده و احتیاج به بیوپسی ندارند. هدف اصلی از این تحقیق مقایسه کلسترول و تری گلیسیرید خون در افراد دارای گرانول فوردایس و افراد فاقد این گرانول می باشد.روش بررسی: 98 بیمار در 2 گروه، گروه A، 50 بیمار (45 مرد و 5 زن) دارای گرانول فوردایس و گروه B شامل 48 بیمار (38 مرد و 10 زن) فاقد گرانول فوردایس انتخاب شدند. سن بیماران مورد مطالعه 75-30 سال بود و از افراد دو گروه آزمایش کلسترول و تری گلیسیرید خون بعمل آمد و نتایج آنها با هم مقایسه گردید. نتایج تحقیق بوسیله T- test آنالیز شدند.یافته ها: مطالعه مذکور نشان داد که در دو گروه ذکر شده، مقدار تری گلیسیرید و کلسترول خون از لحاظ آماری تفاوت معنی داری نشان نمی دهند.نتیجه گیری: مطالعه ما نشان داد که گرانولهای فوردایس صرفا غدد چربی اکتوپیک بوده و جز آناتومی نرمال به حساب می آیند و وجود یا عدم وجود آنها نشانده افزایش کلسترول و تری گلیسیرید خون نمی باشد.

هدف: برای تعیین اینکه چه نوع خدمات روانپزشکی برای جامعه مورد نیاز می باشد لازم است از میزان شیوع انواع اختلالات روانپزشکی آگاهی داشته باشیم. تغییرات شناختی- هیجانی در بیماران جسمی بخصوص اگر سیر مزمن و تحلیل برنده مانند بیماران دیالیزی داشته باشند بیشتر دیده می شود. در تحقیق حاضر برای بررسی شدت و میزان شیوع علایم افسردگی در بیماران دیالیزی 60 بیمار مبتلا به نارسایی مزمن کلیه که تحت درمان به روش همودیالیز بودند در یک مقطع چهار ماهه مورد بررس قرار گرفتند.روش بررسی: به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نظر از دو پرسشنامه جمعیت شناسی و آزمون بک که شدت برخی علایم شایع افسردگی را تعیین می کند استفاده شد. پس از گردآوری اطلاعات بدست آمده با استفاده از برنامه آماری SPSS و به کمک آزمون آماری کای- 2 با سطح معنی دار P<0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: در این تحقیق افراد مورد مطالعه 60 نفر شامل 23 نفر زن و 37 نفر مرد بودند که مشخص شد که فقط 5 نفر (8.3 درصد) دارای نمره آزمون بک کمتر از 10 و غیره افسرده می باشند و 55 نفر (91.7 درصد) آنها دارای نمره آزمون بک بین 11 تا 40 بودند. که این میزاع شیوع افسردگی 5 تا 6 برابر شیوع افسردگی در جمعیت عمومی می باشد.نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که درصد قابل توجهی از بیماران همودیالیز دچار افسردگی همراه می باشند. ضرورت ارزیابی روان شناختی این بیماران و حضور روانپزشک، روانشناس و مددکار در تیم درمانی و فعال شدن خدمات روانپزشکی مشاوره- رابط در بیمارستانهای عمومی پیشنهاد می شود.

هدف: مشکلاتی نظیر نشت لبه ای، پوسیدگی ثانویه و واکنش پالپی اغلب پس از ترمیم های کامپوزیت وجود دارد و یکی از دلایل عمده این مشکلات کاهش میزان سختی می باشد. این تحقیق با هدف بررسی و مقایسه چهار روش مختلف پر کردن مواد همرنگ دندان و تاثیر هر یک در میزان سختی ایجاد شده در ترمیم های کلاس 2 صورت گرفت.روش بررسی: در 40 دندان پره مولر بالا که سالم و بدون پوسیدگی بودند یک حفره مزیالی استاندارد تراشیده شد. دندانها به صورت اتفاقی به 4 گروه تقسیم شدند. در گروه اول دندانها با استفاده از نوار تریکس فلزی و وج چوبی پر شدند. در گروه دوم از ماتریکس شفاف و وج های نور استفاده شد. در گروه سوم نوار ماتریکس فلزی، وج چوبی به همراه Light- Tip و در گروه چهارم که از نوار ماتریکس فلزی، وج چوبی و شیشه بایو گلاس استفاده شد. هر دندان از بعد مزیودیستال و از مرکز ترمیم توسط تیغه الماسی دستگاه برش به دو نیمه برش داده شد. دندان های برش داده شده در اپوکسی رزین مانت شدند سپس با استفاده از دستگاه سختی سنج ویکرز ریز سختی نمونه ها در 9 نقطه به فاصله 100 و 500 و 2500 میکرون از کف جنجیوال و فواصل 100 و 750 و 1300 میکرون از دیواره آگزیال سنجیده شد نتایج تحقیق با استفاده آنالیز واریانس و Mann Whiteny ارزیابی شدند.یافته ها: گروه دوم بیشترین میزان ریز سختی را نشان داد که با سایر گروهها تفاوت آماری قابل ملاحظه داشت. گروه اول کمترین میزان ریز سختی را داشت.نتیجه گیری: تحقیق نشان داد استفاده از ماتریکس شفاف بیشترین میزان ریز سختی را در ترمیم های کلاس 2 رزین کامپوزیت باعث می شود. استفاده از ابزارهای هادی نور در ترکیب با ماتریکس فلزی و وج چوبی باعث افزایش میزان ریز سختی رزین کامپوزیت نسبت به استفاده از ماتریکس فلزی می شود.

هدف: تستوسترون آنانتات (TE) به دلیل دارا بودن اثرات آنابولیکی به عنوان داروی افزایش وزن و افزایش قدرت عضلات در جوانان و ورزشکاران مورد استفاده قرار می گیرد، تحقیقات انجام شده نشان می دهد که غلظت بالای این دارو در پلاسمای خون ممکن است بر فعالیت طبیعی بافت های مختلف بدن از جمله بافت عضله قلب اثر داشته باشد، لذا در تحقیق حاضر تاثیر غلظت بالای داروی تستوسترون آنانتات بر تغییرات هیستولوژیکی، مقدار آنزیم کراتین کیناز (CK- MB) و مقدار گلیکوژن ذخیره شده در سلولهای عضله قلب در موشهای صحرایی نر بالغ مورد مطالعه قرار گرفت.روش بررسی: تعداد 120 موش صحرایی نر بالغ نژاد چارلز ریور در پنج گروه به صورت زیر تقسیم بندی شدند. گروه 1- کنترل بدون تزریق یا عمل جراحی- گروه 2- گنادکتومی شده تیمار با تستوسترون آنانتات (5 میلی گرم TE به ازای هر 100 گرم وزن بدن به صورت تزریق داخل صفاقی و به مدت 60 روز)- گروه 3- گنادکتومی شده دریافت کننده حجمی مساوی از حلال دارو (روغن زیتون)- گروه 4- گنادکتومی نشده دریافت کننده تستوسترون انانتات- گروه 5- گنادکتومی نشده دریافت کننده حلال دارو. 60 روز پس از شروع آزمایش، نمونه های سرم خون جهت اندازه گیری میزان هورمون تستوسترون و آنزیم CK- MB و همچنین نمونه های بافت عضله قلب، از بطن چپ نیز مطالعه هیستو موروفولوژی و هیستو کمیستری تهیه گردید.یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که غلظت سمی هورمون تستوسترون و CK- MB در گروههای دریافت کننده TE نسبت به گروه کنترل و دیگر گروهها در سطح بالاتری بود (P<0.001) مطالعات میکروسکوپی مقاطع بافت عضله قلب نشان داد که طول و عرض هسته و سلولهای عضله قلب در گروههای دریافت کننده دارو در مقایسه با گروه کنترل و سایر گروههای دیگر افزایش معنی داری داشته است (P<0.05).نتیجه گیری: این نتایج بیانگر آن است که هورمون تستوسترون انانتات بصورت اگزوژن و با مقدار بالا توانسته است اندازه طول و عرض هسته و سلولهای ماهیچه قلب را افزایش دهد همچنین مطالعات هیستو کمیستری و اندازه گیری آنزیم CK- MB نشان داد که افزایش هورمون تستوسترون باعث افزایش ذخیره گلیکوژن و افزایش CK- MB که یکی از فاکتورهای وقوع انفارکتوس می باشد، و افزایش ذخیره گلیکوژن در سلولهای عضله قلب می تواند فرد را در معرض خطرات جدی از جمله بیماری ذخیره گلیکوژن و انفارکتوس قلبی قرار دهد.

هدف: هیپرآلژزی یکی از علایم بارز دیابت قندی در میان مدت محسوب می شود که بر کیفیت زندگی افراد مبتلا تاثیر دارد. با توجه به وجود شواهد تحقیقاتی مبنی بر اثر ضد دیابتی بوزیدان، در این بررسی اثر ضد دردی ریشه این گیاه در موشهای صحرایی دیابتی شده در مراحل حاد و مزمن آزمون فرمالین مورد ارزیابی قرار گرفت.روش بررسی: موشها به شش گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با بوزیدان، کنترل دریافت کننده سدیم سالیسیلات، دیابتی، دیابتی دریافت کننده سدیم سالیسیلات، و گروه دیابتب تیمار شده با بوزیدان تقسیم شدند. برای دیابتی شدن از داروی استرپتوزوتوسین به میزان 60 میلی گرم بر کیلوگرم بطور داخل صفاقی استفاده گردید. دو گروه تحت تیمار با بوزیدان نیز پودر مخلوط شده این گیاه با غذای استاندارد موش (6.25 درصد) را دریافت نمودند.یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات درد در موشهای دیابتی پس از گذشت دو ماه در دو فاز حاد و مزمن بدنبال تجویز کف پایی فرمالین بیشتر از موشهای کنترل بوده و درمان با بوزیدان به مدت دو ماه موجب کاهش معنی دار در نمرات درد در مراحل حاد و مزمن می گردد (p<0.05). ضمنا با تجویز سدیم سالیسیلات به موشهای دیابتی، کاهش معنی دار در نمره درد فقط در مرحله مزمن آزمون فرمالین مشاهده گردید (p<0.01).نتیجه گیری: از طرف دیگر کاهش معنی دار در نمرات درد در گروه کنترل تیمار شده با بوزیدان در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد. بطور خلاصه نتیجه گیری می شود که تجویز خوراکی بوزیدان به مدت دو ماه موجب کاهش معنی دار میزان احساس درد در مدل تجربی دیابت قندی القا شده توسط استرپتوزوتوسین گردیده که این می تواند بعنوان یک درمان کمکی در هیپرآلژزی دیابتی مطرح گردد.

هدف: افزایش فشارخون باعث آترواسکلروزیس تسریع یافته پس از پیوند کلیه شده و فاکتور خطر مهمی برای مرگ و میر قلبی عروقی و نارسایی کلیه پیوندی می باشد. هدف از این مطالعه بررسی شیوع افزایش فشارخون پس از پیوند کلیه و ارتباط با فاکتورهای خطر شایع قبل و پس از پیوند کلیه می باشد.روش بررسی: بیماران مورد مطالعه در سال اول پس از پیوند هر 1 تا 2 ماه یکبار ویزیت شده و ضمن گرفتن شرح حال و معاینه فیزیکی با تاکید روی اندازه گیری فشارخون، آزمایشات لازم انجام می شد. فشارخون بالا یا مساوی 140/90 یا هر میزان فشارخون با مصرف همزمان داروهای پائین آورنده فشارخون به عنوان پر فشاری خون تعریف می شد.ارتباط فاکتورهای خطر شامل سن و جنس گیرنده و دهنده، وزن گیرنده، هیپرتری گلیسریدمی، هیپرکلسترولمی، دیابت و مصرف سیگار قبل و بعد از پیوند، سابقه فشارخون قبل از پیوند کلیه و عملکرد پیوندی با افزایش فشارخون مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: 207 بیمار وارد مطالعه شده که 70.5 درصد آنها مرد و 29.5 درصد زن بودند. در 3 ماه پس از پیوند 73.4 درصد و در 6 ماه 76.8 درصد و در 12 ماه 84.5 درصد بیمار دچار پرفشاری خون بودند. در هیچ مقطع زمانی، ارتباط معنی داری بین افزایش فشارخون و جنس و سن گیرنده و دهنده و وزن گیرنده دیده نشد. همچنین ارتباطی بین افزایش فشارخون و سابقه دیابت، هیپرتری گلیسریدمی، مصرف سیگار قبل و پس از پیوند کلیه و هیپرکلسترولمی قبل از پیوند دیده نشد. هیپرکلسترولمی پس از پیوند در ماههای 6 و 12، سابقه فشارخون قبل از پیوند در ماه 12 پس از پیوند و عملکرد کلیه پیوندی ارتباط معنی داری با افزایش فشارخون پس از پیوند داشتند. (به ترتیب p= 0.04، p= 0.043، p= 0.004، (p= 0.039.نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که افزایش فشارخون پس از پیوند کلیه شیوع بالایی دارد. بنابراین با توجه به این شیوع بالا و اینکه افزایش فشارخون پس از پیوند فاکتور خطر مهمی برای افزایش مرگ و میر قلبی عروقی و نارسایی کلیه پیوندی می باشد، توصیه می شود فشارخون بیماران در دو دوره پیگیری بدقت اندازه گیری شده و بیماران با فشارخون بالا از نظر علل قابل رفع مورد بررسی قرار گرفته و در سایر موارد فشارخون بصورت تهاجمی تحت درمانهای غیر دارویی، کاهش دوز استروئید و سیکلوسپورین و در اکثر بیماران درمان دارویی قرار گیرد.

مقدمه: اختلالات قاعدگی در تازه بالغین بویژه در دو سال اول پس از شروع قاعدگی که بسیاری از دوره ها بدون تخمک گذاری است شایع می باشد. هدف از این مطالعه بررسی شیوع اختلالات قاعدگی در دختران مدارس راهنمایی می باشد.روش بررسی: این مطالعه مقطعی و توصیفی بوده، نمونه گیری بصورت تصادفی خوشه ای و جمعیت هدف دختران نوجوانان مدارس راهنمایی که به مرحله قاعدگی رسیده بودند می باشد. پس از جمع آوری اطلاعات مربوط به مشخصات فردی و خانوادگی، وضعیت قاعدگی، شرایط همراه و شواهد مورد نیاز در معاینه فیزیکی، داده توسط آزمون تحلیل واریانس و آزمون ارتباط مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: 244 دختر مقطع راهنمایی در مطالعه شرکت داشتند. میانگین سنی آنها 13.6±0.72 سال و میانگین سن شروع قاعدگی 12.3±1.22 سال بود. شیوع اختلالات قاعدگی در جمعیت مورد مطالعه 45.9 درصد بود. اولیگومنوره شایعترین و منومتروراژی نادرترین آنها بوده است. بیشترین شیوع اختلالات قاعدگی در 13 سالگی و سال اول پس از شروع قاعدگی بود. بین سن شروع قاعدگی و اختلالات قاعدگی ارتباط معنی داری وجود داشت بطوری که هر چه سن شروع قاعدگی پایین تر بود شیوع اختلالات کمتر می بود (p<0.05). بین سن شروع قاعدگی و BMI نیز ارتباط معنی داری وجود داشت به طوری که با افزایش BMI سن شروع قاعدگی کاهش نشان می داد. (p<0.05) ولی بین شیوع اختلالات قاعدگی و BMI ارتباطی وجود نداشت. همچنین بین وضعیت اقتصادی و سن شروع قاعدگی و اختلالات قاعدگی ارتباط معنی وجود نداشت. از جمعیت مورد مطالعه فقط 5 نفر (2 درصد کل افراد و 4.4 درصد افراد با اختلال قاعدگی) همزمان با اختلال قاعدگی علایم دیگر مثل آکنه، هیرسوتیسم یا سابقه بیماری مزمن داشتند.نتیجه گیری: از این مطالعه نتیجه گرفته می شود که اختلالات قاعدگی در تازه بالغین شایع می باشد و در عمده موارد یک یافته طبیعی ناشی از عدم تخمک گذاری می باشد ولی با توجه به اینکه در بعضی موارد می تواند بدنبال علل مهم دیگری باشد توصیه می شود در صورت تداوم اختلال پس از 2 سال بررسی تشخیصی و درمانی لازم صورت گیرد.

مقدمه: آنتروپولوژی شاخه ای از علم زیست شناسی است که قسمت های مختلف بدن را مورد سنجش کمی قرار می دهد. سفالومتری یکی از شاخه های آنتروپومتری است که ابعاد آناتومیک سر و صورت را بررسی می نماید. مغز انسان بیشترین میزان رشد را در طی دوران جنینی به انجام می رساند و این تکامل در شش سال اول زندگی نیز دارای سرعت قابل ملاحظه ای است. پیچیدگی دستگاه عصبی سوالاتی را در اذهان ایجاد نموده است که هوش چیست؟ آیا افراد باهوش مغز و در نتیجه سر بزرگتری دارند؟ آیا اندازه دور سر و حجم مغز در میزان هوش موثر است؟ این بررسی با هدف یافتن ارتباط بین حجم مغز و ضریب هوشی انجام شده است.روش بررسی: در این بررسی تعداد 560 نمونه مذکر و 497 نمونه مونث در محدوده سنی 11-9 سال، بدون در نظر گرفتن قومیت، بر اساس نمونه برداری تصادفی- خوشه ای، در سال 1384-1383 در شهر اهواز انجام شده است. در این مطالعه از وسایل سفالومتری استفاده شد و طول، عرض، ارتفاع و دور سر اندازه گیری و با استفاده از فرمول های مربوطه حجم مغز محاسبه گردید. برای تعیین میزان هوش نمونه ها، آزمون هوشی ریون انجام شد. از برنامه نرم افزاری SPSS for windows، آزمون T و دو نمونه ای من- ویتنی و ضریب همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل استفاده شد.یافته ها: ارتباط بین اندازه دور سر و ضریب هوشی معنی داری نبود (p>0.05). ضریب همبستگی پیرسون رابطه ضعیفی را بین حجم مغز و ضریب هوشی نمونه های مذکر تایید می کند و این رابطه در نمونه های مونث تایید نشد. میانگین دور سر پسران یک سانتی متر از میانگین دور سر دختران بیشتر بدست آمد و میانگین حجم مغز نمونه های مذکر 141.4 سانتی مترمکعب بیشتر از میانگین حجم مغز نمونه های مونث بود. اختلاف بین حجم مغز نمونه های مذکر و مونث معنی دار بود (p<0.001). میانگین ضریب هوشی در نمونه های مونث بیشتر از میانگین ضریب هوشی نمونه های مذکر در این مقطع می باشد.نتیجه گیری: علیرغم اینکه حجم مغز نمونه های مونث کمتر از حجم مغز نمونه های مذکر است، ولی ضریب هوشی نمونه های مونث کمی بیشتر از ضریب هوشی نمونه های مذکر می باشد، اما در مجموع ضریب هوشی ارتباطی با حجم مغز ندارد و احتمالا شاخص های مغزی دیگری میزان هوش فرد را تحت تاثیر قرار می دهد.

هدف: سوریازیس یک بیماری پوستی شایع است که به مقیاس قابل ملاحظه ایی در ان میزان درگیری و یافته های کلینیکی ابتلا ناخن، متفاوت گزارش شده است. مطالعه حاضر با اهداف (1) تعیین فراوانی درگیری ناخن در بیماران سوریازیسی، (2) تشخیص انواع تغییرات ناخنی در بیماران سوریازیسی، (3) یافتن ارتباط بین ابتلا ناخن و برخی از پارامترهای کلینیکی و (4) مقایسه یافته های این مطالعه با مواردی از گزارشات موجود در مقالات صورت گرفته است.روش بررسی: طی یک بررسی آینده نگر، مشاهده ایی، تحلیلی و مقطعی در بیمارستان امام خمینی (ره) و یک کلینیک خصوصی درماتولوژی در شهر اهواز (خوزستان)، تغییرات ناخنی بیماران سوریازیس از نظر اپیدمیولوژی و کلینیکی و از بهمن ما 1382 لغایت آبانماه 1384 مطالعه شدند. تشخیص بر مبنای نمای بالینی ضایعات سوریازیس و در مواردی با تایید یافته های هیستوپاتولوژی بوده است.یافته ها: از 500 بیمار سوریازیس مطالعه شده، 296 نفر (59.2 درصد)، شامل 177 نفر مرد (59.8 درصد) و 119 نفر زن (40.2 درصد)، مبتلا به تغییرات ناخنی سوریازیس بودند. میانگین سن بیماران 35±16.95 سال و میانگین مدت بیماری آنها 6.9±6.88 سال بود. اکثریت بیماران در دهه سوم عمر بودند. شایع ترین فرم بالینی، سوریازیس ولگاریس (67.2 درصد) بود. شایع ترین تغییر ناخنی مشاهده شده هم در ناخن انگشتان دست و هم پا اونیکولیز (82.8 درصد) بود. بدنبال آن Piting (67.2 درصد)، Subungual hyperkeratosis (72 درصد)، افزایش ضخامت صفحه ناخن (37.5 درصد)، تغییر رنگ ناخن (36.5 درصد)، اونیکودیستروفی (12.8 درصد)، Oil spot (3.7 درصد)، Beau's line (7.8 درصد)، ریزش ناخن (1 درصد) و Splinter hemorrhage (0.7 درصد) دیده شد. از 296 بیمار، 227 نفر (76.7 درصد) بدون درگیری چین اطراف ناخن و ناحیه پروگزیمال (گروه (A و 69 نفر (23.3 درصد) با ابتلا چین اطراف ناخن و ناحیه پروگزیمال (گروه (B به سوریازیس مبتلا بودند.نتیجه گیری: انسدانس ابتلا ناخن در بیماران مطالعه حاضر به بیماری سوریازیس احتمالا در بسیاری موارد با آمارهای گزارش شده در مقالات و کتب رفرنس شباهت دارد. نزدیک 1 به 3 بیماران ما که دارای تغییرات ناخنی با درگیری چین اطراف ناخن و ناحیه پروگزیمال بودند، مبتلا به افزایش شدت تغییرات ناخنی نیز بودند.

اختلال تحمل گلوکز و دیابت قندی یکی از شایعترین عوراض در بیماران مبتلا به بتاتالاسمی میباشد که متعاقب تجمع آهن اضافی ایجاد می شود. هدف از این بررسی بررسی شیوع اختلال تحمل گلوکز و دیابت قندی و ارتباط آن با عوامل خطر ساز می باشد.روش بررسی: در این مطالعه کلیه بیماران بالای 5 سال مبتلا به بتاتالاسمی ماژور مراجعه کننده به مرکز تحقیقات تالاسمی اهواز از بهمن ماه سال 1382 لغایت بهمن ماه سال 1383، بطور مقطعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. تشخیص دیابت و اختلال تحمل گلوکز بر اساس معیارهای تشخیص ADA و WHO پایه گذاری گردید. در این مطالعه از 195 بیمار 37 نفر (19 درصد) دچار اختلال تحمل گلوکز و 32 نفر (16.4 درصد) مبتلا به دیابت قندی بودند. 37 نفر (19 درصد) تاریخچه فامیلی مثبت از نظر ابتلا به دیابت داشتند.یافته ها: در بیمارانی که فریتین سرم بالای 2000 یا کمتر از 2000 میکروگرم در لیتر بود بترتیب در 40 درصد و 20.8 درصد اختلال تحمل گلوکز یا دیابت وجود داشت. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه میزان فریتین سرم، تاریخچه فامیلی ابتلا به دیابت قندی و مدت زمان تزریق خون و میزان استفاده از دسفرال از عوامل مستعد کننده جهت ابتلا به دیابت قندی و اختلال تحمل گلوکز در بیماران مبتلا به بتاتالاسمی ماژور می باشند و از طرف دیگر بزرگ بودن کبد و طحال نیز با شیوع بیشتر دیلبت همراهی دارد.نتیجه گیری: لذا نتیجه گرفته می شود که در صورت بالاتر بودن میزان فریتین سرم از 2000 میکروگرم در لیتر در این بیماران بخصوص در صورت بزرگ بودن اندازه کبد و طحال و سابقه فامیلی مثبت بهتر است هر چه سریعتر و بصورت جدی تری تحت آهن زدایی با دسفرال جهت پایین آوردن میزان فریتین سرم قرار بگیرند.

مقدمه: اضطراب در کودکان و نوجوانان افسرده پدیده شایعی است. ربوکستین تنها معیار مهار کننده اختصاصی باز جذب نور اپی نفرین است که احتمالا در افسردگی همراه با اضطراب بزرگسالان موثر است. لذا هدف از این مطالعه بررسی تاثیر ربوکستین در علایم اضطرابی کودکان و نوجوانان افسرده می باشد.روش بررسی: مطالعه به روش کارآزمایی باز در بیست نفر از بیماران 17-7 ساله (12.80±2.82 سال) (10 دختر و 10 پسر) دچار اختلال افسردگی اساسی یا کج خلقی به همراه علایم اضطرابی که به درمانگاه روانپزشکی اطفال بیمارستان امام حسین (ع) تهران مراجعه می کردند، صورت گرفت. نمونه گیری به روش آسان انجام شد. بیماران مدت 8 هفته تحت درمان با ربوکستین به میزان 4.36±1.20 میلی گرم در روز قرار گرفتند. برای سنجش میزان اضطراب هامیلتون استفاده شد.یافته ها: پس از مصرف ربوکستین میانگین نمره مقیاس اضطراب هامیلتون و زیر مقیاس های عامل روانی و عامل جسمی به طور مشخص کاهش یافت (p<0.001). میانگین نمره مقیاس اضطراب هامیلتون در هفته اول به میزان قابل توجهی یعنی 43.22 درصد کاهش یافت که تا انتهای مطالعه این نسبت به 69.63 درصد رسید.نتیجه گیری: ربوکستین نه تنها اضطراب را تشدید نمی کند بلکه علایم اضطرابی را طی هفته اول به سرعت بهبود می بخشد. و این اثر بخشی به مرور زمان افزایش پیدا می کند. مطالعات دو سوکور و مقایسه با دارونما جهت اثبات این نتایج ضروری است.

هدف: بیماری کرونری قلب یکی از شایعترین بیماری های قلبی- عروقی است که همواره افراد زیادی در اثر ابتلا به آن جان خود را از دست داده و دچار ناتوانی های مزمن می شوند. عوامل روانشناختی و ویژگی های شخصیتی تاثیر عمده ای در ابتلا افراد به این بیماری ایفا می کنند. همچنین ویژگی های شخصیتی نقش مهمی در کاهش یا افزایش اثرات منفی استرس بر عملکرد قلب و عروق دارند. یکی از مهمترین منابع مقاومت در برابر اثرات منفی استرس بر سلامت جسمانی و روانی که به عنوان سپری محافظ عمل می کند، ویژگی شخصیتی سرسختی است. بررسی رابطه میان استرس با بیماری کرونری قلب با توجه به نقش تعدیل کننده ویژگی شخصیتی سرسختی، تاثیر شگرفی در جهت پیشگیری و تامین بهداشت روانی و جسمانی جامعه خواهد داشت. لذا بدین منظور پژوهش حاضر انجام شده است.روش بررسی: این مطالعه به صورت پس رویدادی بوده است که در آن ارتباط ویژگی شخصیتی سرسختی و استرس با بیماری کرونری قلب مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور تعداد 80 نفر از بیماران کرونری قلب (40 نفر زن و 40 نفر مرد) که به پزشکان متخصص قلب در اهواز مراجعت نموده اند به عنوان گروه آزمایشی شرکت جستند. همچنین تعداد 80 نفر از افراد سالم (40 نفر زن و 40 نفر مرد) که سابقه ای از بیماری جسمانی و روانی نداشته به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. هر دو گروه، مقیاس زمینه یابی دیدگاه های شخصی و مقیاس رویدادهای زندگی را پاسخ دادند.یافته ها: نتایج حاصل آشکار ساخت که بیماران کرونری قلب از نظر میزان سرسختی و استرس تفاوت معنی داری با گروه سالم دارند (p<0.01). بیماران کرونری قلب در هر دو نمونه زنان و مردان سطح استرس بالاتر و سرسختی پایین تری را نسبت به افراد سالم نشان دادند. مقایسه مردان و زنان مورد مطالعه نیز نشان داد که مردان از استرس کمتر و سرسختی بالاتری نسبت به زنان برخوردار هستند. همچنین میان استرس و سرسختی ارتباط منفی معنی داری وجود دارد (p<0.01).نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که ویژگی شخصیتی سرسختی، اثرات منفی استرس بر بیماری کرونری قلب را کاهش می دهد. افرادی که از سرسختی پایین برخوردار هستند، مستعد ابتلا به بیماری کرونری قلب می باشند. بنابراین درمان های روانشناختی در جهت تقویت ویژگی شخصیتی سرسختی، خطر ابتلا به بیماری کرونری قلب را در جامعه کاهش می دهد.

هدف: رودخانه کارون در حوضه آبریز کارون و دز به عنوان یکی از شریانهای مهم کشور از ارتفاعات زاگرس میانی سرچشمه گرفته و 900 کیلومتر از مسیر 1200 کیلومتری خود را به استان خوزستان طی نموده و در این مسیر از شهریایی چون ایذه، مسجد سلیمان، گتوند، شوشتر، اهواز، آبادان و خرمشهر عبور می نماید. هدف مورد نظر در این پژوهش، بررسی وضعیت آبگیر 6 تصفیه خانه آب شرب در محدوده شهرستان اهواز، از لحاظ باکتریایی و برخی عوامل شیمیایی و فیزیکی می باشد.یافته ها: نتایج نشان داد که آبگیرهای مهم مناطق جنوبی کارون از نظر میکروبیولوژیکی دارای آلودگی بسیار زیادی بوده و آبگیر تصفیه خانه ویس با میانگین سالانه MPN 65712 بیشترین کلیفرم کلی و آبگیر تصفیه خانه شماره 2 اهواز با میانگین سالیانه MPN 42157 کمترین آلودگی کل کلیفرمها را داشته اند. همچنین غلظت برخی پارامترهای شیمیایی و فیزیکی مورد مطالعه از جمله سختی (کمترین مقدار بدست آمده در ایستگاه ملاثانی با 250 میلی گرم در لیتر و بیشترین مقدار 522 میلی گرم در لیتر در ایستگاه شماره 2 اهواز)، کدورت (کمترین مقدار در ایستگاه اضطراری اهواز با NTU 11 و بیشترین مقدار در همین ایستگاه با (NTU 10040، هدایت الکتریکی (کمترین مقدار در ایستگاه شماره 1 با 910 میکروزیمنس بر سانتیمتر و بیشترین آن در ایستگاه کوت امیر با 2450 میکروزیمنس بر سانتیمتر) و مواد جامد معلق (کمترین مقدار در ایستگاه ملاثانی با 146 میلی گرم در لیتر و بیشترین آن در ایستگاه کوت امیر با 6120 میلی گرم در لیتر) بیش از حد مجاز آنها در آبهای خام بدست آمده و روند تغییرات آنها از بالادست به پایین دست رودخانه (در بازه مورد مطالعه) بصورت افزایشی با مقادیر اندک اختلاف نشان داده است.نتیجه گیری: نتایج مشخص می کند که در فصل زمستان به دلیل جاری شدن روان آبهای ناشی از بارندگی آلودگی باکتریایی بیشتر از فصل تابستان بوده و میزان آلودگی از بالادست و پایین دست به صورت افزایشی نسبی تغییر می یابد هر چند که میزان و فاصله پسابهای ورودی بالادست آبگیرها در رودخانه در آلودگی آبگیر نقش چمشگیر داشته است.

معدنی شدن ناکافی استخوان های در حال رشد سبب نرمی استخوان ها با راشستیسم می شود. این بیماری ممکن است ناشی از کمبود کلسیم یا فسفر در بدن باشد. اصطلاح راشیتیسم مقاوم به ویتامین D بیانگر آن است که بیمار به دوز متوسط ویتامین D پاسخ سریع نمی دهد. راشیتیسم هیپوفسفاتمی با دفع کلیوی فسفات، هیپوفسفاتمی و نقص معدنی شدن استخوان ها مشخص می گردد. نوع فامیلی این بیماری شایع ترین نوع راشیتیسم مقاوم است. در سال های اخیر، با توجه به بهبود شرایط تغذیه و اضافه نمودن ویتامین D به شیر خشک یا تجویز قطره مولتی ویتامین به شیرخواران، از بروز راشیتیسم تغذیه ای کاسته شده و راشیتیسم غیر تغذیه ای به طور نسبی شیوع بیشتری یافته است. در اینجا سه دختر مبتلا به راشیتیسم مقاوم به ویتامین D با تغییرات اسکلتی پیشرفته معرفی می شوند که سال ها بدون تشخیص بوده اند. مورد اول دختری 10.5 ساله مبتلا به سندروم فانکونی اولیه بود که به دلیل نارسایی تنفسی ثانویه به تغییر شکل شدید قفسه سینه بستری شده بود. مورد دوم و سوم به ترتیب دختران 8 و 12 ساله ای بودند که به دلیل تغییرات پیشرفته راشی تیسمی منجمله کمانی شدن شدید پاها که دوزهای مکرر ویتامین D پاسخ نداده بود، ارجاع شده بودند. تشخیص نهایی بر اساس علایم بالینی، رادیولوژیک و آزمایشگاهی (منجمله تعیین دفع فسفات از ادرار)، پاسخ بالینی و بیوشیمیایی واضح، داده شد. به منظور درمان هیپوفسفاتمی برای سه بیمار فسفات خوراکی و ویتامین D فعال شروع گردید. در بیمار نخست برای اصلاح اسیدوز و هیپوکالمی محلول پلی سیترا نیز تجویز شد. آنها هم اکنون با مشکلات ناچیز به مدرسه می روند. نتیجه اینکه، با توجه به کاهش چشمگیر راشیتیسم تغذیه ای در سال های اخیر، باید در هر کودک مبتلا به راشیتیسم که به دوزهای معمول ویتامین D پاسخ نمی دهد و یا کودک مسن تری که تغییر شکل شدید اسکلتی دارد، راشیتیسم هیپوفسفاتمی را همواره مد نظر داشت.