تطابق اراده سیاسی دولت با تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی و عدم تطابق موقعیت اقتصادی کشور برای تحمل هزینه ها و ایجاد اشتغال برای دانش آموختگان، حالت تنش و عدم تعادلی به وجود آورده است که تغییر گسترده ای رانسبت به شرایط محیطی قدیم ایجاب می کند. متخصصان مدیریت آموزش دراین شرایط چاره را دربرنامه ریزی راهبردی می دانند. این برنامه ـ ریزی راهبردی در درجه اول دربرگیرنده ایجاد یک تغییر بنیادی درسیاستهای آموزشی و دست کشیدن از روشهای سنتی و در درجه دوم روی آوردن به رویکردهای صنعتی از طریق استفاده از فناوری مناسب برای کاهش هزینه ها و افزایش کارایی است. مدیران و مسوولان برنامه ریزی این گونه دانشگاهها و موسسات آموزشی می توانند با استفاده موثر از عوامل برون ـ سازمانی و درون سازمانی درجهت ایجاد این تغییر راهبردی، سازمان خود را رهبری و اداره کنند. این مقاله تلاش دارد، راهکارهایی را برای مدیریت این تغییر راهبردی جستجو کند.