دو فرهنگ و تمدن چین و ایران از سالیان پیش در قاره پهناور آسیا خودنمایی می کردند. شاید به دلیل فاصله مکانی این دو قدرت بزرگ بود که در طول تاریخ دو امپراتوری چین و ایران هرگز در مقابل هم نایستادند. اما این دو قدرت عظیم آسیایی، همواره با یکدیگر ارتباطاتی داشتند که این ارتباطات خواه بازرگانی و خواه فرهنگی، تاثیراتی بر فرهنگ مقابل داشته است.هم ایرانیان و هم چینیان به خاطر وفاداری به سنت ها، عناصر فرهنگی وارداتی را به نوعی با فرهنگ و سنت خود همرنگ و هم سو می کردند.ایرانیان انعطاف خاصی نسبت به پذیرش هنر و فرهنگ جدید از خود نشان می دهند؛ ابتدا با آن عجین شده و سپس به تدریج استعداد و خلاقیت خاص خود را از لابلای این مراودات فرهنگی جلوه گر می سازند.یکی از جنبه های تاثیرگذار خارجی بر هنر ایران، هنر چین است که در بستر یکی از قدیمی ترین تمدن های بشری شکل گرفته است. با حمله مغول ها به ایران در سده ی سیزدهم تا هفتم و با رویکار آمدن ایلخانان، پس از سپری شدن ناآرامی ها و آشوب ها، ارتباطات بین دو کشور ایران و چین، به عصر طلایی خود رسید؛ چرا که هر دو کشور مورد حمله یک مهاجم خارجی قرار گرفته و تحت حکومت واحد مغول اداره شدند.حاکمان مغول (خاندان سونگ و یوآن) که به طور جدی تحت تاثیر فرهنگ و هنر غنی چین قرار گرفته بودند، از طریق ارتباطات سیاسی، تجاری و بعدها فرهنگی، این علاقه ی خود را به هم پیمان خویش در ایران نیز تسری بخشیده و مقدمات تاثیر متقابل هنر ایران و چین در زمینه های مختلف هنری و از جمله نقاشی، فراهم کردند.سوالات:1-آیا عناصر تشکیل دهنده نگاره های چینی در نقاشی های ایرانی دوره ایلخانی نیز تاثیر گذارده است؟2-چه تفاوت ها و شباهت هایی در خصوص انعکاس طبیعت در نقاشی های چینی و ایرانی وجود دارد؟اهداف:1-بررسی نمادین طبیعت گرایی در نقاشی های دوران سونگ، یوآن و ایلخانان ایرانی2-بررسی عناصر مشترک تشکیل دهنده نگاره های چینی و ایرانی