با وجود سیاسی بودن تصمیم گیری برای برنامه ریزی از سوی بسیاری از متفکران معاصر، توجه کمی به درک روابط میان رهیافت های برنامه ریزی و گفتمان ها یا نظریه های سیاسی جهانی شده است. اهمیت امر به این دلیل است که آزمون تفکر سیاسی در رهیافت های مختلف برنامه ریزی می تواند روش ها و منافع سیاسی نهفته در فرایند برنامه ریزی را روشن کند. در مقالة تحلیلی-مفهومی حاضر، تأثیر گفتمان های مختلف توسعه و برنامه ریزی از جمله جهانی شدن، نئولیبرالیسم و دموکراسی در شکل گیری فضا و اجتماعات غیررسمی در کشورهای جنوب بررسی شده است. براساس تحلیل تجارب این کشورها، فرایندهای جهانی در کشورهای مختلف به اشکال متفاوتی بروز یافته است؛ به طوری که فضای کشورهای جنوب به دلیل استعمار و جنگ و کشمکش سیاسی زمینة مناسبی برای تحقق فضای جریان های جهانی نبوده و به غیررسمی شدن فضا انجامیده است. همچنین بازارهای غیررسمی زمین و مسکن تنها در حوزة فقرا نبوده و این امر عرصة رقابت طبقة متوسط حتی نخبگان شهرهای جهان سوم را نیز فراهم کرده است. افزون بر این، در این کشورها مسئلة رسمی و غیررسمی مطرح نیست، بلکه تمایز میان غیررسمی شدن فقرا و طبقة متوسط مطرح است، اما در هر دو شکل، مکان این غیررسمی شدن در مناطق پیراشهری است. همچنین دیدگاه حق به شهر می تواند به عنوان رویکردی بهینه برای توجه به حقوق و چالش های گروه های فرودست در زمینة شهری غیررسمی مدنظر قرار بگیرد.