شهاب الدین سهروردی با تاسیس حکمت اشراقی تحولی عظیم در تاریخ اندیشه ایرانی ایجاد کرد. حکمت اشراقی نگرش نوینی فراهم آورد که بر وجوه مختلف حیات فکری ایرانیان، و از جمله اندیشه سیاسی ایرانی، تاثیری جدی و تعیین کننده برجای گذاشت. نظام وجودی و معرفتی اشراقی میدان فلسفی و فضای نوینی فراهم آورد که در ذیل آن شرایط امکان پیدایش افقی نو در تاریخ اندیشه سیاسی ایرانی فراهم گشت. از آنجا که مهم ترین پرسش در فلسفه سیاسی اسلامی به حاکم آرمانی و خصوصیات او مربوط می شود، شیخ اشراق با عرضه پاسخی جدید به این پرسش تحولی در تاریخ اندیشه سیاسی فراهم آورد. تا پیش از سهروردی، نظریه حکومت فیلسوف، که به ویژه به دست فارابی و حکمای سیاسی مشایی بسط داده شد، نظریه غالب در فلسفه سیاسی اسلامی بود؛ اما، شیخ اشراق برای نخستین بار به طرح لزوم حکومت «قطب» که همان انسان کامل عرفانی است، پرداخت و اعتقاد داشت تنها در صورت حکومت چنین فردی نظام سیاسی هماهنگ با سامان عالم و تحت تدبیر الهی قرار خواهد گرفت. عنایت سهروردی به لزوم حکومت چنین فردی بر مبانی وجودشناختی و معرفت شناختی مبتنی است که در علم الانوار اشراقی تدوین گشته اند و همان گونه که هانری کربن (1903-1979)، سهروردی شناس برجسته معاصر، توضیح داده است، «عالم خیال» را باید یکی از مهم ترین عناصر آن دانست. در پژوهش حاضر می کوشیم ضمن تبیین اندیشه سیاسی سهروردی و بازسازی نگرش وی به مساله حاکم آرمانی و ویژگی های وی، نسبت میان عالم خیال، به مثابه عالمی مابین عوالم معقول و محسوس که پشتوانه وجودی شهود اشراقی است، با بحث حاکم آرمانی و مشروعیت سیاسی او در آیین سیاسی اشراقی پیوند برقرار کنیم و نشان دهیم در اندیشه سیاسی اشراقی مهم ترین ویژگی حاکم آرمانی را باید در ارتباط وی با عالم خیال، به مثابه دریچه ای بر عوالم برتر و واسطه ای برای تحقق تدبیر الهی بر روی زمین جستجو کرد.