عدالت نخستین فضیلت نهادهای اجتماعی است و برای برقرار ماندن هر نوع نظم اجتماعی یک اصل اساسی به شمار می رود. پژوهش حاضر تلاشی است در جهت یافتن جایگاه عدالت در اندیشه های یک ایرانی مسلمان که در زمانه پرآشوب ورود ترکان غزنوی و سلجوقی به ایران می زیسته است. سخن از خواجه نظام الملک طوسی است. میراث فکری خواجه نشان می دهد که عدالت نه فقط در مقیاس فردی بلکه در مقام یک نهاد اساسی اجتماعی، اصلی ترین محور در حوزه تعاملات اجتماعی است. نوشتار حاضر با بهره گیری از روش شناسی توصیفی مبتنی بر تحلیل محتوایی، به دنبال این است که این فرضیه را به بحث گذارد که خواجه با زیرکی عدالت را معادل حکومت توام با اقتدار قرار داد. او با تمرکز بر مبحث عدالت، آن را عامل مهم تداوم حکومت برشمرده و با طرح محوریت فرمانروا و ظل اللهی بودن او، مردم را به اطاعت از او فرا می خواند. بر این مبنا، عدالت عبارتست از ممانعت فرمانروا و شهریار و نیز عمال حکومت از ظلم بر مردم.