رودخانه آب شیرین و دایمی حوزه داخلی ایران، از قدیم الایام به ضرورت بهره برداری و بهره وری درست در منطقه خشک با اقلیم ناپایدار اصفهان و حومه، دارای نظم و نسق (تقسیم نامه) ویژه ای بوده است. آخرین تقسیم نامه آن در عرف جامعه محلی بنام طومار شیخ بهایی موسوم شده است.بر اساس این طومار کل آب رودخانه به 33 سهم کلی و 275 سهام جزیی تربین 7 بلوک آبخور آن که از حدود 70 کیلومتری غرب اصفهان تا 120 کیلومتری شرق این شهر ادامه داشته است تقسیم شده است. (حسینی ابری، 1379، 71)تقسیم آب بر اساس طومار از 75 روز بعد از نوروز تا آخر آبان ماه به مدت 160 روز مجری بوده و در فصول سرد سال که نیاز به آبیاری وجود نداشته است، به اصطلاح رودخانه آزاد بوده، و هر کس به هر میزان نیاز داشته است می توانسته از آن بهره برداری نماید.از ویژگیهای اصلی طومار یکی این است که، در آن هیچ روستا و مزرعه در کل منطقه و هیچ باغ و محله ای در داخل شهر از قلم نیفتاده و نمای بیش از یکهزار واحد آبیاری آن در 27 صفحه A4 تنظیم شده و از شرح و بست های بی مورد در آن خود داری شده است. (بازنویس طومار)ویژگی دیگر آن این که، طومار به خط سیاقی نوشته شده است و بعضا اسامی آن بدون نقطه ثبت شده که تطبیق محلی آن برای غیر اهل فن کمی مشکل است. نگارنده در کتاب زاینده رود از سرچشمه تا مرداب، کوشیده است تا این مشکل را حل نماید. طومار مزبور تا سالهای اخیر که شبکه جدید آبیاری رودخانه تکمیل نشده بود (در بلوک آیدُغمش، آشیان و رودشتین) مجری بود.در اینکه طومار ابداع مرحوم شیخ بهایی، فیلسوف و ریاضی دان بزرگ زمان صفویه است یا خیر؟ بعضی از نویسندگان که اصولا زمان کافی برای کشف حقایق را ندارند، بصورت کپیه از نویسندگان قبل از خود، و همه آنان نیز از مرحوم استاد سید نفیسی نوشته اند، «طومار کار بزرگ مرحوم شیخ بهایی است»، که در این زمینه دو مشکل، یکی جدید بودن تمدن آبیاری زاینده رود را و دیگری تعلق آن را با همه عظمت آن به یک فرد، نسبت می دهند که جای تاسف است.نگارنده طی بیست و چند سال بررسی اسنادی و میدانی در مسیر زاینده رود با دلایل مختلف و ضمن احترام عمیق به دانشمندان گذشته این سرزمین با دلایل مختلف از جمله: دلایل جغرافیایی، تاریخی و متن خود طومار به این واقعیت رسیده است که طومار تکامل یافته، تاریخ، جغرافیا، سیاست و فرهنگ سرزمین اصفهان است و با تغییراتی که در اعصار و قرون در آن راه یافته حداقل به بیش از 2000 سال قبل می رسد. (حمزه اصفهانی 1367، ص 62)