ارزیابی عملکرد بعنوان موضوعی پراهمیت همواره با تئوری نمایندگی معنا و مفهوم پیدا نموده است. بطوریکه بر اساس این تئوری مدیران پاداش خود را مطابق با عملکردشان دریافت می دارند. در نتیجه سهامداران می توانند مطمئن باشند چنانچه مدیران محرک های لازم به آنها داده شود و کنترل شوند تصمیمات مطلوب در جهت حداکثر کردن ثروت اتخاذ خواهند کرد. لذا با توجه به اهمیت مساله روش های مختلفی جهت ارزیابی عملکرد مانند تجزیه و تحلیل پوششی داده ها (DEA)، فرایند سلسله مراتبی (AHP)، تجزیه و تحلیل روابط خاکستری (GRA)، ارزیابی متوازن (BSC) و تجزیه و تحلیل صورت های مالی (FSA) به منظور تعیین پاداش مدیران مورد استفاده قرار می گیرند. در این پژوهش با هدف معرفی و کاربرد برخی از مدل های ارزیابی عملکرد به فاصله سال های 1381 الی 1386 شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران گروه صنایع فلزی، بیست و چهار شرکت مورد مطالعه قرار گرفت سپس با استفاده از تکنیک TOPSIS با استفاده از متغییرهای مالی شامل OCFC6, ROE1, 2ROI, 3ROS, 4EPS, 5P/E، ارزیابی انجام گرفته و با تکنیک DEA کارایی این شرکت ها را نیز بر مبنای متغیرهای دیگری که از مبنای نظری بیشینه تری برخوردار بوده اند مانند هزینه های عملیاتی و حقوق صاحبان سهام (سرمایه در هر دوره) و سود خالص، جریانات وجه نقد عملیاتی ارزیابی نموده ایم. برای بررسی سنجش متغییرهای مالی در دو دسته مذکور از آزمون رگرسیون استفاده شده است که نتایج نشان می دهد طی سال های 1383، 1384 و 1385 دو معیار ارزیابی عملکرد مبتنی بر این تکنیک ها ارتباط معنی داری دارند لیکن برای سال های 1381، 1382 و 1385 و 1386 ارتباط معنی داری را نشان نمی دهند. لذا بر اساس نتایج به دست آمده استفاده از متغییرهای مالی عملکرد در دو دسته مذکور برای سه سال ارتباط معنی داری داشته و به منظور ارزیابی عملکرد بنگاه های اقتصادی تمامی متغییرها در دو دسته نتایج مناسب و مفیدی را برای سرمایه گذاران بطور توام به همراه خواهد داشت لیکن برای سایر سال ها دو دسته متغییر مالی نمی توانند از تمامی جوانب و ابعاد عملکرد مالی را بطور مطلوبی نشان دهند زیرا ارتباط معنی داری با یکدیگر نداشته و مناسبتی برای سنجش عملکرد مابین آنها وجود ندارد.