ساختارشکنی زبانی، چه ازنظر ساختمان و چه ازنظر کاربرد، کمتر در دستورهای زبان فارسی موردتوجّه قرارگرفته است. الگوهای ساخت و قواعد دستورمند زبان، غالباً در کتاب های مطرح دستور، تکراری و ایستاست، درحالی که زبان همیشه در بستری از تحوّلات قراردارد و در این مسیر با دگرگونی هایی گاه اندک و گاه فراوان مواجه می شود. پژوهشگران این مقاله با نشان دادن پاره ای از ساختارشکنی ها (در سیزده مورد) این تفکّر را به خواننده القا می کنند که چنین پیامدی در همة زبان های زندة دنیا، اجتناب ناپذیر است. تعاریف و تحلیل های یادشده با ارجاع به برخی از دستورهای مطرح فارسی صورت گرفته است تا به صورت شفّاف تری نشان دهد که صفت های فارسی دستخوش تحوّلات و ساختارشکنی فراوانی می شوند. بااین همه، این پژوهش دربارة مضاف الیه صفت، صفت صفت، صفت بعد از مضاف الیه، صفت های همراه با ممّیز، تحوّل شاخص به صفت، اختیاری یا اجباری بودنِ صفت های وابسته، تقدّم وند تصریفی بر وند اشتقاقی، اسم یا صفت بودنِ «هریک، هریکی، هیچ یک، هیچ کدام و. . . » حرف های تازه ای دارد و همچنین دربارة صفت های درون فعل، انتقال اسم به صفت بیانی، اختیاری یا اجباری بودن متمّم صفت، صفت بیانی با «تر» یا بدون «تر» و فقدان برخی از الگوهای پرکاربرد ساخت صفت در دستورهای فارسی، یافته های تازه ای ارائه می کند.