چکیده فارسی:جامعه برای بقای خود به نهاد اخلاق نیازمند است، اما چرا باید «من» اخلاقی باشم؟ چه اشکالی دارد که همه اخلاقی رفتار کنند و من تظاهر به اخلاقی بودن کنم، بی آنکه به واقع پایبند به اخلاق باشم. این پرسش از سوی گلاوکن فراروی سقراط نهاده شد و تا امروز کسانی کوشیده اند به آن پاسخی درخور دهند. افزون بر پاسخ سقراطی به این مساله، ما شاهد پاسخ اگزیستانسیالیستی و پاسخ دوراندیشانه که نوعی خودگروی پیچیده است، هستیم. در کنار این پاسخ ها که هر یک قوت و ضعفی دارد، می توان پاسخی دینی به این مساله داد. پاسخ دینی به چرایی اخلاقی زیستن در معرض برخی نقدها و اشکالات قرار گرفته است که زاده تقریرهای خاص آن است. در این مقاله، نگارنده با مرور تاریخی این مساله و تفکیک دو پرسش اساسی از هم، چهار پاسخ را طرح و بررسی می کند و سرانجام از پاسخ اسلامی به دلیل قوت تبیینی بالای آن دفاع می کند و تقریری از مساله پاداش و کیفر به دست می دهد که پاسخ گوی انتقادات رایج باشد.
چکیده عربی:المجتمع یحتاج إلی الجانب الأخلاقی من أجل بقائه. ولکن لماذا ینبغی ان أکون «أنا» أخلاقیا؟ و ما الضیر فی أن یعیش الجمیع بأخلاق حسنة بینما أتظاهر أنا بحسن الأخلاق؟ دون أن أکون ملتزما بالأخلاق حقا و حقیقة؟ هذا السؤال طرحه گلاوکن علی سقراط، و إلی الیوم هناک من یحاولون الاجابة عنه بجواب واف. و بالاضافة إلی جواب سقراط، فقد طرحت لهذا السؤال اجابات وجودیة و ذات نظرة بعیدة تمثل نوعا من الاتجاه الذاتی المعقد و إلی جانب هذه الاجابات التی یتسم کل واحد منها بجوانب من القوة و الضعف، یمکن تقدیم اجابة دینیة عن هذا السؤال أیضا. الجواب الدینی عن السبب الداعی إلی العیش الأخلاقی واجه انتقادات و مؤاخذات ناجمة عن صیاغاته الخاصة. فی هذا البحث ألقی الکاتب نظرة تاریخیة علی هذه المسألة، و حاول التفکیک بین سؤالین أساسیین قدم و شرح أربعة اجابات عنه، و فی الختام دافع عن الجواب الإسلامی بسبب ما یتصف به من قدرة علی التبیین، و توصل إلی تقریر لمسألة الثواب والعقاب و فیها ردود علی الانتقادات الشائعة فی هذا المضمار.