محدودیت منابع در مقابل نیازهای نامحدود جامعه، خاستگاه تصمیم گیری اقتصادی است. ویژگی های نیازهای سلامت و وضعیت اقتصادی و نظام ارایه خدمت، موجب تدوین الگوهای متفاوت در اولویت بندی نیازها و تامین منابع برای نیازهای سلامت شده است. شناخت الگوها می تواند در انتخاب شیوه مناسب کمک کند. در بریتانیا، کانادا، سوید و شیلی ساختار بر اساس مالیات است. ساختار در آلمان و ترکیه بر پایه دو ستون مالیات و حق بیمه است. در امریکا به جز افراد ناتوان که از دولت تامین مالی می شوند، مابقی افراد جامعه از بیمه خصوصی استفاده می کنند. سریلانکا، مالزی و برزیل ناگزیر شدند از طریق درآمدهای مالیاتی، منابع مالی پوشش همگانی سلامت تامین کنند. کشورهای کم درآمد نیز در همین گروه قرار دارند. در تایلند، مکزیک و قرقیزستان حق بیمه ها از کارمندان رسمی همراه با درآمدهای مالیاتی، مبنای دسترسی کل جمعیت به خدمات سلامت است. در کشورهای درحال توسعه تامین مالی عمدتا از طریق پرداخت از جیب است، اما به دلیل بی عدالتی ایجاد شده به سمت اتکا به منابع مالیاتی حرکت می کنند. در کشورهای پیشرفته بخش خصوصی به تدریج در حال رشد است و حتی دولت هایی که نظام طب ملی دارند اجازه داده اند سهم پرداخت از جیب افزایش پیدا کند. تامین مالی به سطح توسعه یافتگی اقتصادی ارتباط دارد. در کشورهایی که سطح سرانه درآمد پایین، نرخ اشتغال غیررسمی بالا و بازتوزیع ثروت ناعادلانه باشد، رژیم های مالیاتی بهتر جواب می دهند. شیوه های گوناگون دیگری مانند انواع مالیات های نشاندار، عوارض خاص و فروش اوراق قرضه می تواند به تامین بهتر منابع مالی برای سلامت کمک کند.