مجله تحقیقات پزشکی صارم (دانشنامه صارم در طب باروری)
سال:1401 | دوره:7 | شماره:1 |تعداد مقالات:8

مقدمه: ناباروری یک بیماری شایع و پیچیده است که 10 الی 15 درصد از زوج های در سن باروری را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار می دهد. امروزه، اگرچه روش کمک باروری (ART) به عنوان موثرترین روش برای درمان ناباروری در انسان به شمار می رود، اما استفاده از این روش با محدودیت هایی همراه است. سلول های بنیادی به دلیل ویژگی های بیولوژیکی خود می توانند مکانیسم های ایمونولوژیک را تنظیم کرده و رحم، تخمدان ها و بافت لوله رحمی را ترمیم کنند. اخیراً درمان با سلول های بنیادی مزانشیمی (MSCs) به عنوان گزینه جدیدی برای درمان ناباروری در نظر گرفته شده است. بنابراین، هدف از این مطالعه، بررسی کاربرد سلول های بنیادی مزانشیمی استخراج شده از بافت های مختلف در درمان ناباروری مردان و زنان می باشد. نتیجه گیری: MSCs کاندیدای قوی برای سلول درمانی با فعالیت افزایش ترشح فاکتور رشد و ظرفیت تعدیل کننده ایمنی برتر هستند. عوارض جانبی درمان این سلول ها تا حدودی قابل کنترل است و ممکن است ارتباطی بین درمان و بروز سرطان و نیز مرگ و میر در بیماران تحت درمان وجود داشته باشد. با این حال، پیگیری های طولانی تری برای مطالعه وقایع دیررس، به ویژه در شکل گیری و پیشرفت تومور مورد نیاز می باشند.

مقدمه: کروناویروس جدید که با نام (کووید-19) شناخته می شود، یک بیماری بسیار مسری است که از طریق قطرات تنفسی افراد آلوده منتشر می گردد. انتقال عمودی به عنوان انتقال پاتوژن عفونی از مادر به جنین در دوران قبل از زایمان و حین زایمان یا به نوزاد به ترتیب در طول دوره ی پس از زایمان از طریق جفت داخل رحمی، تماس مایعات بدن در حین زایمان یا از طریق تماس مستقیم به دلیل شیردهی پس از تولد تعریف می شود. هدف از این مطالعه، انتقال عمودی این ویروس از طریق مادر به نوزاد بود. مواد و روش ها: در این مطالعه ی مقطعی، تعداد 117 نفر بیمار در مطالعه شرکت کردند. همه زنان باردار نتایج مثبت RT-PCR برای SARS-CoV-2 RNA داشتند و سواب Nasopharyngeal و Oropharyngeal برای شناسایی عفونت کووید-19 استفاده شد. نمونه برداری از خون نوزاد، انجام گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه ی 24 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج: در میان 6 مورد تست مثبت خون نوزاد در مقایسه با موارد منفی این تست، تفاوتی بین جنسیت نوزادان متولد شده دیده نشد (0. 05P>). میانگین قد نوزادان با خون بندناف مثبت، 46. 5 سانتی متر و در نوزادان با خون بندناف منفی، 49. 54 سانتی متر گزارش گردید که بین این دو گروه از لحاظ آماری تفاوت معنی داری مشاهده شد (0. 03P=). همچنین، بین دو گروه شامل موارد مثبت و منفی تست خون بندناف و در پارامترهایی از قبیل جنسیت، وزن، تعداد ضربان قلب، تعداد تنفس و آپگار دقیقه یک و پنج نوزادان متولد شده تفاوت معنی داری از نظر آماری وجود نداشت (0. 05P>). نتیجه گیری: از تعداد 117 زایمان انجام شده، فقط تعداد 6 نوزاد مبتلا به ویروس کووید-19 شدند و قد نوزادان مبتلا به این ویروس کمتر از نوزادان متولد شده از مادران سالم بود. ممکن است قد پائین نوزاد در هنگام تولد دال بر انتقال این ویروس از مادر به نوزاد باشد ولی با این تعداد کم نوزاد مبتلا نمی توان به طور قطعیت به این موضوع اشاره کرد.

مقدمه: جنین پاپیروس به عنوان مرگ یک جنین در بارداری های دوقلو و یا چندقلو تعریف می شود. مرگ جنین و تایید جنین پاپیروس در سه ماهه های دوم و سوم می تواند عوارض نامطلوبی را برای مادر و قل زنده به همراه داشته باشد، بنابراین، تشخیص زودهنگام آن ضروری می باشد. معرفی مورد: خانمی 30 ساله با روش فناوری کمک باروری (ART) در مرکز رویان باردار شد و در 30 هفتگی دوران بارداری یکی از قل ها دچار محدودیت رشد داخل رحمی (IUGR) شد. به همین دلیل، در هفته ی 33ام سزارین انجام گردید. نوزاد زنده-ی متولد شد در NICU بستری شد و با فتوتراپی، سرم تراپی و آنتی بیوتیک تراپی تحت معالجه قرار گرفت و قل دیگر به صورت مرده و کاغذی مشاهده شد. نتیجه گیری: انجام سونوگرافی و بررسی دقیق جفت ها و غشاها در تشخیص جنین پاپیروسی می تواند مفید باشد. همچنین، شناسایی علل بروز پدیده ی جنین پاپیروسی می تواند در تشخیص کمک کننده باشد تا با پیگیری منظم مادران باردار از بروز پیامد و عوارض ناشی از جنین پاپیروسی جلوگیری شود.

مقدمه: سندروم داون یا تریزومی کروموزوم 21، یک بیماری ژنتیکی می باشد که بدون هرگونه مداخلات پیشگیرانه و درمانی، سالانه بیش از 1000 نوزاد با این بیماری در ایران متولد می شود. این بیماران دارای 80 ویژگی بالینی متفاوت از افراد سالم هستند. بیماری های چشمی نیز در 60 درصد از مبتلایان به سندروم داون دیده می شود. مشکلات پزشکی موجود در افراد مبتلا به سندروم داون، از یک سو باعث افت کیفیت زندگی ایشان و بروز مشکلات و پیچیدگی هایی در زمینه های آموزشی و درمانی برای مبتلایان به سندرم داون می گردد و از سوی دیگر بار قابل توجهی به مراقبت کنندگان و خانواده های ایشان تحمیل می-نماید. مواد و روش ها: در این مطالعه مرور متون، تظاهرات مختلف بیماری سندروم داون با تاکید بر اثرات چشمی بیماری از سال 1993 تا سال 2022 انجام گرفت. همچنین به منظور محاسبه بار اقتصادی سالانه بیماری سندروم داون از روش هزینه بیماری استفاده شد. نتایج و بحث: با احتساب هزینه های سال 1399، هر خانوار دارای بیمار مبتلا به سندروم داون سالانه متحمل بیش از 368 میلیون تومان هزینه های منتسب به بیماری بوده است همچنین در صورت اجرای سیاست های پیشگیرانه با نرخ موفقیت 90 درصدی و تعداد بیش از 1000 تولد سالانه مبتلا به بیماری سندروم داون، سالانه می توان حدود 381. 6 میلیارد تومان صرفه جویی اقتصادی داشت. اداره سلامت چشم و پیشگیری از نابینایی وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی ایران اکیداً توصیه می نماید که سیاست های پیشگیری از تولد نوزادان مبتلا به سندروم داون صرفه جویی های اقتصادی قابل ملاحظه ای داشته باشد و باید همچنان پیگیری شود.

مقدمه: در طول چند دهه ی گذشته، به لطف پیشرفت در تشخیص و درمان، تعداد بازماندگان سرطان افزایش یافته است. درمان های سرطان بسته به سن بیمار، نوع سرطان، رژیم درمانی و دوز داروها اغلب با عوارض جانبی بسیاری همراه می باشد. یکی از مهمترین عوارض بخصوص در سرطان های بیضه و پروستات در مردان، مشکلات ناباروری بعد از درمان سرطان است. بافت بیضه به شیمی درمانی و رادیوتراپی بسیار حساس است. اثرات مضر شیمی درمانی بر روی سلول های زایا به عوامل بسیاری از جمله پارامترهای اولیه ی مایع منی، نحوه ی تجویز دارو، نوع و دوز رژیم های شیمی درمانی و مرحله اسپرم زایی در طول زمان تجویز دارو بستگی دارد. متاسفانه مطالعات بالینی در انسان دشوار هستند زیرا درمان های سرطان اغلب ترکیبی از شیمی درمانی و رادیوتراپی می باشند. نتیجه گیری: بنابراین، انجام مطالعات تجربی در مدل های حیوانی به منظور تعریف مکانیسم دخیل در سمیت گناد و دارو مهم است تا اثرات تجویز آن ها به تنهایی یا به صورت ترکیبی بر روی بیضه های بالغ و نابالغ ارزیابی گردد. این داده ها به اطلاع بهتر بیماران سرطانی پس از بهبودی در مورد خطرات شیمی درمانی برای باروری آینده آن ها و پیشنهاد گزینه های حفظ باروری کمک می کند. در این بررسی، ما به مرور نحوه ی اثر و عوارض جانبی برخی از داروهای شیمی درمانی بر باروری در مردان می پردازیم.

مقدمه: واژن یک زن بالغ با لایه ای از اپیتلیوم قوی به نام اپیتلیوم سنگفرشی پوشیده شده است که کاملاً در برابر آسیب مقاوم می باشد. ترشحات فیزیولوژیکی طبیعی زنانی که در دوره ی قاعدگی و تحت تأثیر هورمون های استروژن و پروژسترون تولید می شوند، از نظر مقدار و ظاهر متفاوت هستند. علاوه بر این، کاهش لاکتوباسیل ها در حضور واژینوزیس باکتریایی، وضعیت طبیعی اکوسیستم واژن را تغییر می دهد که در واقع سبب کاهش PH اسیدی واژن می شود. ترشحات واژن در حضور این باکتری قلیایی شده و تغییر قابل توجهی در بوی ترشحات ایجاد می شود. چسبیدن ترشحات نازک، سفید و همگن به دیواره واژن و همچنین عدم وجود هرگونه التهاب در ناحیه ی آن از علائم شایع واژینوز باکتریایی هستند. زنان به دلیل قلیایی بودن مایع منی و خون قاعدگی، در هنگام آمیزش و قاعدگی بوی بیشتری احساس می کنند. در این مطالعه، ما علائم غیرمعمولی را که در زنان در حین واژینیت باکتریایی رخ داده بود، ارزیابی کردیم. مواد و روش ها: در یک مطالعه ی مقطعی، از پرسشنامه ی جامعی استفاده کردیم که شامل ابعاد مختلف زندگی زنان از قبیل جمعیت شناختی، سبک زندگی، سابقه ی پزشکی گذشته و علائم بیماری فعلی بود. این پرسشنامه توسط تعداد 39 نفر خانم مراجعه کننده به بیمارستان فوق تخصصی صارم (تهران، ایران) از فروردین تا تیر 1401 با تشخیص قطعی واژینیت باکتریایی تکمیل شد. نتایج: در مجموع 39 نفر خانم در این مطالعه شرکت کردند که از این تعداد 5. 1 درصد زگیل و 20. 5 درصد به عفونت باکتریایی اختصاص داشتند. عفونت قارچی با 25. 6 درصد علت اصلی واژینیت در مطالعه ما بود. علاوه بر این، ریزش مو با 33. 3 درصد علامت اصلی غیر معمول در بین شرکت کنندگان گزارش شد. در این مطالعه علامت غیر معمول برجسته ای وجود نداشت. نتیجه گیری: در مجموع، در این مطالعه علائم غیرمعمول بارز واژینیت باکتریایی وجود نداشت. مطالعات بیشتر برای برجسته کردن علائم غیرمعمول واژینیت در جمعیت بزرگتر توصیه می شود.

مقدمه: یکی از نادرترین بیماری های ژنتیکی اتوزومال مغلوب، ایکتیوز دلقکی است که ناشی از جهش در ژن ABCA 12 می باشد. میزان شیوع آن 1 در هر 300 هزار تولد می باشد و اغلب به دلیل ابتلای مبتلایان به عفونت های مختلف ثانویه ی پوستی، کاهش شدید آب بدن، اختلالات تنفسی، تشنج و سوء تغذیه، این بیماری از میزان مرگ و میر بالایی برخوردار است. معرفی مورد: خانمی 32 ساله به صورت طبیعی باردار می شود، مادر باردار هیچگونه نسبت فامیلی با همسر خود نداشته و فاقد بیماری های زمینه ای بوده اند و صرفاً سابقه ی لاپاراسکوپی و برداشتن لوله ی تخمدان راست به دلیل بارداری نابجای خارج رحمی داشته است. دوره ی بارداری بدون هیچ گونه مشکلی سپری شد و در هفته ی 39ام زایمان به صورت طبیعی انجام شد که نوزاد پسر مبتلا به بیماری ایکتیوز و چهره دلقکی و همچنین سندرم سینداکتیلی متولد شد. نتیجه گیری: انجام آزمایش ژنتیک توسط والدین و بررسی دقیق سونوگرافی به ویژه فرم دهان توسط متخصصین جهت تشخیص زودهنگام این بیماری می تواند مفید باشد. همچنین، آغاز درمان های لازم بلافاصله بعد از تولد به همراه آموزش ها جهت مراقبت پوستی و شیردهی به نوزادان می تواند میزای بقای بیماران مبتلا به ایکتیوز دلقکی را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. ضمناً، مشاوره ژنتیک نیز توصیه می گردد.

مقدمه: ضربان قلب افراد بالغ در جنس های مختلف با هم تفاوت دارد. افراد مذکر ضربان قلب پایه کمتری نسبت به زنان دارند. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر جنسیت جنین بر روی ضربان قلب پایه جنین است. مواد و روش ها: مطالعه ای مقطعی توصیفی در سال 99 در بیمارستان شهید رجایی تنکابن (ایران)، بر روی 132 بارداری های ترم، با نمونه گیری در دسترس انجام شد. معیار ورود: سن حاملگی 37 تا 41 هفته، حاملگی تک قلویی و معیارهای خروج: سن بارداری کمتر از 37 یا بیشتر از 41 هفته، محدودیت رشد جنینی، مالفورماسیون های مادرزادی، مصرف داروهای روان گردان، پارگی کیسه آب، خونریزی واژینال، شروع لیبر، مصرف الکل یا سیگار، عدم تمایل به شرکت در مطالعه، ابتلا به بیماری های زمینهای (دیابت، فشارخون، تیرویید و سرطان) و چند قلویی. داده ها شامل ضربان قلب پایه جنین، جنسیت جنین و سن مادر بود. پس از جمع آوری داده ها و وارد کردن در چک لیست، اطلاعات آماری توسط نرم افزار SPSS نسخه 25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: از 132 جنین ارزیابی شده در این مطالعه، در جنین هایی که جنسیت مذکر داشتند، 50 جنین، ضربان 110 تا 135 و 16 جنین ضربان 136 تا 160 در دقیقه داشتند. در جنسیت مونث، 22 جنین ضربان 110 تا 135 و 44 جنین، ضربان 136 تا 160 در دقیقه داشتند، بر اساس ارزیابی های آماری نیز بین دو گروه اختلاف معنادار آماری وجود داشت (0. 001P=)، به طوری که در جنسیت مذکر ضربان پایه قلبی کمتر بود. نتیجه گیری: براساس نتایج مشاهده شده در این ارزیابی، جنسیت با ضربان قلب پایه جنین ارتباط معنادار آماری داشت و در جنسیت مذکر کمتر بود. با این وجود نیاز است که مطالعات بیشتری در این زمینه صورت بگیرد تا این نتایج مورد تایید قرار بگیرد.