آلفونس دوده را معمولا به عنوان داستان نویس می شناسند، اما همچون بسیاری از داستان نویسان مشهور هم عصر خویش، وی نیز با سرائیدن شعر به ادبیات روی آورد. با وجود اینکه اشعار او غالبا شفقتی بی ریا و غم انگیز را نمایان می کنند، خالی از هرگونه نوآوری چشمگیری می باشند. دوده، که خود به ارزش کم اشعارش آگاه است، در آخر از سرائیدن شعر دست می کشد و در رمان هایش شعرا را به ریشخند می گیرد. او مطلوب زیبایی شناختی خود را در اشکال جدید می جوید و از این طریق حساسیت شاعرانه او در تمامی آثارش، بدون در نظر گرفتن مرزهای سنتی در انواع ادبی، جریان می یابد. بدین ترتیب، او احساسات شاعرانه اش را در خدمت نوع جدیدی می گذارد، یعنی شعر منصور. مقاله حاضر خط سیر ادبی دوده را، از شعر تا نثر شاعرانه ترسیم می کند. همچنین تصویر مضحکی که این نویسنده از شاعر در رمان هایش ارائه داده، مورد بررسی قرار می گیرد.