پیش زمینه و هدف: قدرت سازمانی و درک آن در حرفه پرستاری عاملی اثرگذار بر پیشرفت سازمانی، عملکرد صحیح وظایف و افزایش رضایتمندی شغلی می باشد. درک درست پرستاران از مقوله فوق می تواند دستیابی پرستاران را به موارد یادشده تسریع کند. لذا این مطالعه باهدف تعیین ارتباط بین قدرت سازمانی درک شده با رضایت شغلی در پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی علوم پزشکی ارومیه در سال 1399 انجام گرفت. مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی بود که در آن تعداد 200 پرستار شاغل در بیمارستان های آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سال 1399 به صورت تصادفی انتخاب و وارد مطالعه شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل: تمایل به همکاری در مطالعه، سابقه کار بالینی بیش از 6 ماه، عدم سابقه مدیریتی، و عدم اشتغال هم زمان در دو بیمارستان بود. با استفاده از پرسشنامه های قدرت سازمانی مدل کینگ و رضایت شغلی مینه سوتا اطلاعات جمع آوری شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمون همبستگی پیرسون مورد آنالیز قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین و انحراف معیار قدرت سازمانی شرکت کننده ها 73/36±,06/101 بود. همچنین میانگین و انحراف معیار رضایت شغلی شرکت کننده ها 99/16±,30/62 بود. بر اساس آزمون همبستگی پیرسون، بین نمرات قدرت سازمانی و رضایت شغلی شرکت کننده ها در پژوهش ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت r=-0/038, P= 0. 590)). بحث و نتیجه گیری: در مطالعه حاضر مشخص شد که رضایت شغلی و قدرت سازمانی ادراک شده اکثریت پرستاران در سطح متوسط قرار داشت. در خصوص ارتباط بین قدرت سازمانی و رضایت شغلی شرکت کننده ها در پژوهش ارتباط معنی داری یافت نشد که این امر نیاز به بررسی بیشتر دارد. با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که جهت کاهش میزان نارضایتی پرستاران و افزایش قدرت سازمانی پرستاران، تدابیری از سوی مدیران پرستاری ذی ربط نظیر استقرار سیستم اصولی و یکپارچه توزیع بیماران بین مراکز درمانی، استخدام، نگهداری و بازگرداندن نیروهای متخصص، فرهنگ سازی در جامعه جهت شکل دهی انتظارات معقول از پرستاران انجام گیرد، که این امر ارتقای کیفیت مراقبت ها و افزایش سلامت جامعه را به دنبال دارد.