Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

مشخصات نشــریه/اطلاعات دوره

نتایج جستجو

2558

نتیجه یافت شد

مرتبط ترین ها

اعمال فیلتر

به روزترین ها

اعمال فیلتر

پربازدید ترین ها

اعمال فیلتر

پر دانلودترین‌ها

اعمال فیلتر

پر استنادترین‌ها

اعمال فیلتر

تعداد صفحات

27

انتقال به صفحه

مرکز اطلاعات علمی SID1
Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources
Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources
Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources
Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources
Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources
Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources
Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources
Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1402
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    590-598
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    37
  • دانلود: 

    3
چکیده: 

1زمینه و هدف: مرگ سلولی برنامه ­ریزی شده به­طور دقیق به برهم کنش برخی از محصولات ژنی بستگی دارد که این فرایند را فعال یا مهار می کنند. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تأثیر تمرین مقاومتی و مصرف مکمل نانو­کورکومین بر بیان ژن­ های شاخص­های آپوپتوزی (p53-p21) و پیری سلول (TERF2) در بافت عضله نعلی موش های نر نژاد ویستار بود. روش ها: در این مطالعه تجربی، 24 سر موش نر از نژاد ویستار به ­طور تصادفی به 4 گروه کنترل سالم، گروه تمرین مقاومتی، گروه نانوکورکومین، گروه تمرین مقاومتی+ نانوکورکومین، تقسیم شدند. تمرین مقاومتی در طول 4 هفته طبق پروتکل اجرا گردید. همزمان موش ­های گروه­ های نانوکورکومین به میزان 80 میلی گرم به ازای هر کیلو از وزن بدن مکمل مصرف نمودند. بیان ژن­ های TERF2(Telomeric Repeat Binding Factor 2)، p53 و p21 به روشReal-Time PCR  سنجش شد. یافته ها: تفاوت معناداری در بیان ژن ­های TERF2، p53 و p21 بین 4 گروه ثبت شد (0/05>P). در گروه تمرین مقاومتی و نانوکورکومین بیان ژن­ های TERF2، p53 و p21 به طور معنا ­داری بالاتر از گروه کنترل بود (0/05>P). همچنین، بیان ژن­ p53 در گروه تمرین مقاومتی به­ طور معناداری بالاتر از گروه مکمل نانو­کورکومین بود (0/05>P). تمرینات مقاومتی با مصرف مکمل نانوکورکومین، نسبت به تمرین یا مکمل، بر بیان ژن TERF2 بر بافت عضلانی موش ­های نر تاثیر معنی داری نداشت (0/05P). نتیجه گیری: تمرین مقاومتی و مصرف مکمل نانو­کورکومین بیان ژن TERF2 را افزایش داده و می تواند سرعت کوتاه شدن تلومر و پیری را کاهش دهد. همچنین، افزایش بیان ژن p53 و p21 هنگام تمرین مقاومتی و مصرف مکمل نانو­کورکومین احتمالاً منجر به توقف چرخه سلولی و آپوپتوز شود.

آمار یکساله:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 37

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesدانلود 3 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesاستناد 0 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesمرجع 3
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1402
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    599-609
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    12
  • دانلود: 

    13
چکیده: 

1زمینه و هدف: در تکنیک­ های کمک باروری (ART) برای دستیابی به تخمک­ های بیشتر، استفاده از نانومواد بر پایه اکسید گرافن (GO) و سوپرپارامگنتیکFe3O4 که اثربخشی دارو را در دوز مناسب افزایش می­ دهند، اهمیت دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر دارورسانی نانو مگنتیک گرافن اکساید بر میزان گلوتاتیون و رادیکال آزاد تخمک در بلوغ درون تنی موش سوری نژاد NMRI انجام شد. روش ها: در این مطالعه تجربی، 30 راس موش سوری ماده NMRI در 6 گروه 5 تایی شامل گروه­ کنترل با هورمون PMSG و HCG و گروه­ کنترل بدون هورمون، گروه­ هورمون PMSG به همراه نانو MGO، گروه­ هورمون PMSG و HCG به همراه نانو و گروه نانو MGO تخصیص یافتند. ابتدا تزریق داخل صفاقی هورمون تحریک تخمک گذاری (PMSG) و بعد از 48 ساعت، تزریق داخل صفاقی هورمون گنادوتروپین جفتی انسانی (HCG) انجام شد و 12 ساعت بعد، تعداد تخمک­های متافاز II به­ دست آمده از لوله­ های فالوپ چپ در هر گروه شمارش شد. رنگ­آمیزی ایمونوسیتوشیمیایی گلوتاتیون (GSH) و گونه­های فعال اکسیژن (ROS) انجام شد. همچنین تخمدان­ ها مورد بررسی بافت شناسی قرار گرفت. یافته ها: استفاده همزمان از HCG و PMSG به همراه نانو MGO، باعث افزایش معنی دار در میزان بیان سیتوپلاسمی گلوتاتیون در مقایسه با گروه کنترل دریافت کننده هورمون شد (0/01P<). در گروه تیمار شده با مخلوطی از هورمون­ها و MGO افزایش معنی­ دار در تعداد جسم زرد حاصل از آراد شدن تخمک مشاهده شد (0/01P<). میزان ROS در گروه­ های تیمارشده با نانو MGO و هورمون در مقایسه با گروهی که فقط هورمون گرفته بود، تفاوت معنی­ داری نداشت. نتیجه گیری: احتمال می­رود نانو MGO بتواند کارایی هورمون­ های تخمک­ گذاری را بهبود بخشد و موجب افزایش جذب پروتئین و هورمون در بافت تخمدانی شود و با کارآزمایی­ های بیشتر، در طراحی داروهای تخمک گذاری مورد استفاده قرار گیرد.

آمار یکساله:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 12

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesدانلود 13 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesاستناد 0 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesمرجع 5
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1402
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    610-618
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    23
  • دانلود: 

    21
چکیده: 

1زمینه و هدف: اختلال میتوکندری بافت مغز در پاتوژنز بیماری پارکینسون موثر است. هدف از این تحقیق، ارزیابی تاثیر 8 هفته تمرین هوازی و مکمل سیر بر بیان ژن فعال کننده گیرنده تکثیرکننده پراکسیزوم و فاکتور رونویسی A میتوکندری در بافت مغز موش ­های صحرایی سالمند مبتلا به پارکینسون بود. روش ها: در این مطالعه تجربی، تعداد 40 سر موش صحرایی نر نژاد اسپراگو-داولی به­­ طور تصادفی در 5 گروه 1) کنترل سالم (HC)، 2) کنترل پارکینسون (Res)، 3) پارکینسون-تمرین هوازی (AT)، 4) پارکینسون-مکمل سیر (G) و 5) پارکینسون-تمرین هوازی-مکمل سیر (AT+G) تخصیص یافتند. موش ­ها با استفاده از تزریق  mg/kg2 رزرپین مبتلا به پارکینسون شدند. تمرین هوازی 5 جلسه در هفته و هر جلسه 15-48 دقیقه با سرعت 10-24 متر بر دقیقه به­ مدت 8 هفته اجرا شد. گروه ­های مکمل، روزانه mg/kg 500 سیر به ­صورت گاواژ دریافت کردند. بیان ژن­ های  PGC1-aو TFAM در بافت مغز با روش Real Time PCR اندازه­گیری شد. یافته ها: بیان ژن PGC1-a در گروه ­های G، AT و AT+G نسبت به گروه Res و گروه AT+G نسبت به گروه G به­ طور معنی­ داری بیشتر بود (0/001=P). بیان ژن TFAM در گروه­ های AT (0/005=P) و AT+G (0/001=P) نسبت به گروه Res و گروه AT+G نسبت به گروه G و AT به­ طور معنی­ داری بیشتر بود (0/001=P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاضر، همراهی انجام تمرین و مصرف مکمل سیر ممکن است اثرات افزایشی یا هم افزایی بر سلامت و عملکرد میتوکندری در بیماری پارکینسون داشته باشد.

آمار یکساله:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 23

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesدانلود 21 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesاستناد 0 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesمرجع 10
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1402
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    619-628
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    19
  • دانلود: 

    8
چکیده: 

1زمینه و هدف: سالمندی می­ تواند با گسترش التهاب و اختلال چربی خون همراه باشد. هدف این پژوهش تعیین تاثیر تمرین استقامتی همراه با مصرف گل ­بهارنارنج بر نیم­رخ لیپیدی، ICAM-1 و VCAM-1 در موش­ های صحرایی نژاد اسپراگوداولی سالمند بود. روش ها: در این مطالعه تجربی، 35 سر موش صحرایی نژاد اسپراگوداولی، به ­طور تصادفی در 7 گروه 5 تایی: تمرین تناوبی شدید (HIIT)، تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT)، تمرین تناوبی شدید و بهارنارنج (HIIT+CA)، تمرین تداومی با شدت متوسط و بهارنارنج (MICT+CA)، بهارنارنج (CA) (300 mg/kg/day)، شاهد و کنترل تخصیص یافتند. در مدت 8 هفته، HIIT با شدت %vo2max 85-110 و MICT با ­شدت %vo2max 65-75 انجام شد. نیم­رخ لیپیدی با استفاده از کیت و بیان­ژن ICAM-1 و VCAM-1 با­ استفاده از روش RT-PCR اندازه­ گیری شد. یافته ها: HIIT، MICT، HIIT+CA، MICT+CA و CA سبب افزایش معنی دار HDL شدند که HIIT بیشترین تاثیر را داشت (05/0P<). LDL در تمامی گروه ­ها بجز CA کاهش معنی داری داشت (0/05>P). TG در گروه­ HIIT+CA کاهش بهتری نسبت به گروه­ CA داشت. کلسترول در گروه ­های HIIT، MICT+CA، CA کاهش یافت و این کاهش در گروه­ CA بهتر از گروه ­های HIIT و MICT+CA بود (0/05>P). VCAM-1 در تمامی گروه­ ها افزایش و ICAM-1 در تمامی گروه­ ها بجز HIIT+CA افزایش داشت، HIIT+CA تاثیر بهتری نسبت به دیگر گروه ­ها بر کاهش ICAM-1 داشت (0/05>P). نتیجه گیری: هر 5 مداخله فعالیت ورزشی و مکمل آنتی ­اکسیدانی گل بهارنارنج (HIIT، MICT، HIIT+CA، MICT+CA، CA) ممکن است به واسطه اثرات آنتی هایپرلیپیدمی خود از بافت قلبی در مقابل هایپرلیپیدمی حمایت نمایند. به نظر می ­رسد اثر تعاملی HIIT+CA و MICT+CA تاثیر بهتری بر وضعیت نیم­رخ لیپیدی و ICAM-1 دارند.

آمار یکساله:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 19

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesدانلود 8 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesاستناد 0 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesمرجع 9
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1402
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    629-636
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    22
  • دانلود: 

    9
چکیده: 

1زمینه و هدف: ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ بدنی به همراه رژیم غذایی مناسب می تواند در کنترل و پیشگیری از بیماری های مرتبط با چاقی موثر باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی تاثیر 6 هفته تمرینات اینتروال همراه با مصرف مکمل EPA/DHA و کلنبوترول بر سطوح سرمی ویسفاتین، و شاخص مقاومت به انسولین در موش های چاق انجام شد. روش ها: در این مطالعه تجربی، 35 موش نر نژاد NMRI در 7 گروه 5 تایی شامل کنترل سالم، تغذیه پرچرب، تغذیه پرچرب و تمرین، تغذیه پرچرب و مکمل EPA/DHA، تغذیه پرچرب و مکمل کلنبوترول، تغذیه پرچرب و مکمل کلنبوترول و تمرین، تغذیه پرچرب و مکمل EPA/DHA و تمرین تخصیص یافتند. تمرین HIIT با 90 درصد سرعت بیشینه به مدت 6 هفته و 5 جلسه در هفته اجرا شد. میزان مصرف مکمل EPA/DHA برای 5 روز تمرین 180 میلی گرم و دوز مصرفی مکمل کلنبوترول برای هر موش در 5 روز تمرین در 25 سی سی آب مقطر، 2 عدد قرص کلنبوترول در نظر گرفته شد. 48 ساعت بعد از آخرین تمرین، خون هر یک از نمونه ها به طور مستقیم از قلب گرفته شده و بعد از سانتریفیوژ، برای آزمایش های بعدی در دمای 20- ذخیره گردید. برای اندازه گیری ویسفاتین و شاخص مقاومت به انسولین، از کیت مخصوص حیوانات استفاده شد. یافته ها: شش هفته تمرینات HIIT همراه با مصرف مکمل EPA/DHA و کلنبوترول سبب کاهش معنادار ویسفاتین در موش های چاق شد (0/001=P). همچنین 6 هفته تمرینات HIIT همراه با مصرف مکمل EPA/DHA و کلنبوترول سبب کاهش معنادار شاخص مقاومت به انسولین در موش های چاق گردید (0/001=P). نتیجه گیری: تمرینات ورزشی با شدت و مدت مناسب می تواند در کاهش میزان ویسفاتین و مقاومت انسولینی موثر باشد. از طرفی یکی از راه های کنترل ویسفاتین و مقاومت انسولینی، انجام ورزش به همراه مصرف مکمل است.

آمار یکساله:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 22

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesدانلود 9 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesاستناد 0 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesمرجع 11
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1402
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    637-649
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    13
  • دانلود: 

    2
چکیده: 

1زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه با مشکلاتی در زندگی روزمره همراه است و باعث افت در عملکرد روزانه دختران می گردد. هدف از تحقیق حاضر، تعیین تاثیر تمرین مقاومتی و مصرف ملاتونین بر سطوح هورمون های جنسی، PGF2α، FSH، LH، شدت درد و کیفیت خواب دختران با دیسمنوره اولیه بود. روش ها: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی بود. 60 نفر دختر با دیسمنوره اولیه متوسط به طور تصادفی در 4 گروه تمرین+ملاتونین، تمرین+دارونما، ملاتونین و کنترل (15 نفر در هر گروه) تخصیص یافتند. روزانه 10 میلی گرم ملاتونین و گروه دارونما، همین میزان کربوهیدرات دریافت کردند. تمرینات مقاومتی شامل 50-60 دقیقه تمرین با وزنه در هر روز، 3 روز در هفته و به مدت 8 هفته بود. شدت درد توسط پرسشنامه مک گیل و کیفیت خواب توسط پرسشنامه پیتزبورگ ارزیابی شد. سطوح سرمی هورمون های جنسی، PGF2α، FSH، LH نیز سنجش شد. یافته ها: افزایش معنادار سطوح استروژن (0/001>P)، پروژسترون (0/001>P)، LH (0/001>P) و FSH (0/001>P) در گروه تمرین+ ملاتونین نسبت به همه گروه ها و در گروه تمرین+دارونما و گروه ملاتونین نسبت به گروه دارونما گزارش شد. کاهش PGF2α (0/001>P)، شدت درد (0/001>P) و کیفیت خواب (0/001>P) در گروه ملاتونین نسبت به همه گروه ها و در گروه تمرین+دارونما و گروه تمرین+ ملاتونین نسبت به گروه دارونما تفاوت معنادار را نشان داد. نتیجه گیری: به­ نظر می رسد ترشح هورمون های هیپوتالاموس و کورتیکوتروپینی بر اختلالات دیسمنوره اولیه تاثیرگذار باشد. احتمالاً ملاتونین بتواند نوسانات هورمون های جنسی متعاقب دیسمنوره اولیه را تعدیل و به بهبود کیفیت خواب کمک نماید و با کاهش سطح PGF2α در کاهش شدت درد نیز موثر باشد.

آمار یکساله:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 13

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesدانلود 2 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesاستناد 0 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesمرجع 4
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1402
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    650-657
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    52
  • دانلود: 

    9
چکیده: 

1زمینه و هدف: نشانگان ملال پیش از قاعدگی و فاجعه پنداری درد بر کیفیت زندگی دختران تاثیر منفی دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان ملال پیش از قاعدگی و فاجعه پنداری درد دختران انجام شد. روش ها: مطالعه حاضر نیمه ­آزمایشی با طرح پیش­آزمون- پس­آزمون و پیگری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را دانش آموزان دختر دبیرستانی مبتلا به سندرم ملال پیش از قاعدگی شهر تبریز در سال 1401 تشکیل دادند. 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه (هر کدام 15 نفر) تخصیص یافتند. دختران گروه آزمایش درمان مختص گروه خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کرد؛ اما گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. هر دو گروه، پیش، پس و 3 ماه پس از مداخله به پرسشنامه های 19 سوالی نشانگان پیش از قاعدگی و 13 سوالی فاجعه پنداری درد پاسخ دادند. یافته ها: میانگین سن گروه آزمایش 0/77±16/8 سال و گروه کنترل 0/64±16/5سال بود. در پیش­ آزمون، میانگین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای نشانگان ملال پیش از قاعدگی 5/00±57/60 و برای فاجعه پنداری درد 4/79±37/13، و در گروه کنترل برای نشانگان ملال پیش از قاعدگی 6/59±57/93 و برای فاجعه پنداری درد 5/27±38/40 بود (0/05P). در مرحله پیگیری، اثر این درمان بر نشانگان ملال پیش از قاعدگی (5/86±44/07) و فاجعه پنداری درد (5/14±33/07)  ماندگار بود (0/001>P). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد احتمالاً می تواند سبب کاهش نشانگان ملال پیش از قاعدگی و فاجعه پنداری درد در دختران شود.

آمار یکساله:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 52

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesدانلود 9 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesاستناد 0 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesمرجع 6
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1402
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    658-667
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    23
  • دانلود: 

    20
چکیده: 

1زمینه و هدف: اختلال وسواسی- جبری یک اختلال روانی ناتوان­کننده است که با افکار و رفتارهای تکراری مشخص می­ شود. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی درمان تنظیم هیجان بر شدت علایم وسواسی، حساسیت و گرایش به چندش و عملکردهای شناختی-اجرایی در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری انجام شد. روش ها: کارآزمایی بالینی حاضر با دو گروه آزمایش و کنترل انجام گرفت. جامعه آماری شامل 48 نفر از بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه 24 نفر) تخصیص یافتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از مقیاس وسواسی جبری ییل براون، پرسشنامه تنظیم هیجان، مقیاس گرایش به تجربه چندش، آزمون آیووا، آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین و آزمون کلمه رنگ استروپ. گروه آزمایش تحت درمان تنظیم هیجان همراه با دارودرمانی قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل فقط تحت دارودرمانی بود. یافته ها: شدت علایم وسواسی و حساسیت و گرایش به چندش در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل پس از مداخله به صورت معناداری کاهش یافت. همچنین، گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون، عملکردهای شناختی-اجرایی (تصمیم گیری ریسکی کمتر، بازداری بیشتر، انعطاف پذیری روانشناختی بهتر و توانایی بیشتر در حل مسئله) بهتری داشتند. نتیجه گیری: درمان تنظیم هیجان منجر به کاهش شدت علایم وسواسی و حساسیت و گرایش به چندش و همچنین بهبود عملکردهای شناختی- اجرایی در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری می­شود.

آمار یکساله:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 23

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesدانلود 20 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesاستناد 0 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesمرجع 3
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1402
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    668-678
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    17
  • دانلود: 

    6
چکیده: 

1زمینه و هدف: تالاسمی بتا، اغلب منجر به اضافه بار آهن در بافت های مختلف از جمله قلب می شود. روش های تشخیص فعلی به MRI متکی هستند که ممکن است در شرایط خاصی امکان پذیر نباشد. در این مطالعه تعیین همبستگی و دقت تشخیصی بین فریتین، یافته­ های اکوکاردیوگرافی و مقادیر محاسبه شده MRI قلب با وزن دهی T2 در بیماران بتا تالاسمی مطالعه شد تا بتوان اضافه بار آهن در میوکارد را بدون نیاز به  MRIتشخیص داد. روش ها: در این مطالعه مقطعی، 102 بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور بررسی شدند. بیماران تحت اکوکاردیوگرافی و MRI قرار گرفتند. سطح فریتین سرم خون اندازه­گیری شد. وزن T2 میوکارد نیز محاسبه گردید. در تعیین مقدار برش MRI،20T2> میلی ثانیه میوکارد را طبیعی،

آمار یکساله:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 17

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesدانلود 6 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesاستناد 0 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesمرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1402
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    679-687
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    31
  • دانلود: 

    8
چکیده: 

1زمینه و هدف: مطالعات اخیر، نقش پاپیلوما ویروس انسانی (HPV) را در احتمال ابتلا همزمان با عفونت هلیکوباکترپیلوری (H.Pylori) مطرح می­کنند. هدف از مطالعه حاضر، تعیین شدت عفونت همزمان H.Pylori و HPV و ارتباط این عفونت­ها با سایز و گرید تومور، درگیری غدد لنفاوی و میزان عمق نفوذ تومور در بیماران مبتلا به سرطان معده بود. روش ها: در این مطالعه توصیفی، 32 بافت سرطانی معده و 32 بافت سالم معده از افراد مراجعه کننده به بیمارستان جمع آوری شد. استخراج DNA با استفاده از کیت کمپانی بیوژن انجام شد. عفونت HPV وH.Pylori  به­ ترتیب با استفاده از پرایمر ژن­ های  L1و cagA با روش Real-time PCR بررسی گردید. یافته ها: بیش از 50 درصد از نمونه­ های سرطانی در فاز III قرار داشتند. 26 نمونه (81/2 درصد) از بافت ­های سرطانی و 22 نمونه (67/8 درصد) از بافت­ های سالم از نظر H.Pylori مثبت بودند. همچنین 4 نمونه (12/5 درصد) از بافت ­های سرطانی از نظر ابتلا به HPV مثبت بودند و هیچ موردی از نظر ابتلا به HPV در گروه شاهد مشاهده نشد. ارتباط معناداری بین عفونت H.Pylori با تقسیم ­بندی مرحله سرطان، گرید تومور، وسعت تومور اولیه، گسترش تومور به اطراف غدد لنفاوی و بافت شناسی تومور در بیماران مبتلا به سرطان معده ثبت شد. همچنین ارتباط معناداری بین عفونت HPV با تقسیم­بندی مرحله سرطان معده گزارش گردید. ارتباط معناداری بین عفونت H.Pylori با HPV در سرطان معده مشاهد نشد. نتیجه گیری: طبق یافته های مطالعه حاضر، ارتباط معناداری بین عفونت H.Pylori با HPV در سرطان معده گزارش نشد. با این وجود، ارتباط معناداری بین عفونت H.Pylori و عفونت HPV با تقسیم­بندی مرحله سرطان معده ثبت شد.

آمار یکساله:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 31

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesدانلود 8 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesاستناد 0 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesمرجع 7
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1402
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    688-695
تعامل: 
  • استنادات: 

    2
  • بازدید: 

    57
  • دانلود: 

    5
چکیده: 

1زمینه و هدف: مقاومت آنتی بیوتیکی نسبت به عوامل باکتریایی ایجاد کننده عفونت های مجاری ادراری (UTI)، با گذشت زمان و در هر منطقه جغرافیایی می تواند الگوی متفاوتی داشته باشد. در این مطالعه شیوع و الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی عوامل باکتریال جدا شده از کشت ادراری بیماران سرپایی مراجعه­کننده به آزمایشگاه رفرانس کاشان در سال 1400 ارزیابی شد. روش ها: این مطالعه مقطعی به صورت سرشماری روی 7365 نمونه کشت ادراری مراجعین به آزمایشگاه رفرانس کاشان در بازه زمانی ابتدای فروردین ماه تا انتهای اسفند ماه سال 1400 انجام شد. پس از اخذ نمونه ادراری به روش Mid-stream و تحت شرایط استریل در محیط کشت مک کانکی آگار، بلاد آگار و محیط های انتخابی باکتری کشت داده شد. در نهایت پس از مشخص شدن نوع ارگانیسم، تعیین مقاومت آنتی بیوتیکی با استفاده از روش انتشار از دیسک بر روی محیط آگار مولر هینتون و مطابق دستورالعمل های کمیته ملی معیارهای بالینی آزمایشگاهی (CLSI 2020) انجام گرفت. یافته ها: از 7365 مراجعه کننده دارای کشت ادرار، نتیجه کشت 401 نفر (4/5%) مثبت گزارش شد که 88/8% از آنها زن بودند. از میان ارگانیسم های رشد یافته، اشرشیاکلی با 251 مورد (62/5%) و کلبسیلا 99 مورد (24/6%) بیشترین فراوانی را داشتند. اشرشیاکلی بیشترین مقاومت را با 54/7% به سفازولین و سپس با 51% و 41% نسبت به کوتریموکسازول و سیپروفلوکساسین داشت. کمترین مقاومت آن با 4/4% به ایمی­پنم و نیتروفورانتوئین گزارش شد. در کلبسیلا، بیشترین مقاومت نسبت به سفازولین با 3/58% و کوتریموکسازول با 41/4% و کمترین مقاومت به ایمی­پنم با 7/1% گزارش شد. در مجموع، بدون در نظر گرفتن نوع باکتری، باکتری های گرم مثبت بیشترین مقاومت را با 4/71% به کلیندامایسین و 57/9% به کوتریموکسازول، و کمترین مقاومت را با 14/7% به جنتامایسین و 17/5% به نیتروفورانتوئین داشتند. نتیجه گیری: شایع ترین عوامل UTI، اشرشیاکلی و کلبسیلا بودند و مقاومت های آنتی بیوتیکی گزارش شده برای آنها به هم شبیه بود، لذا به نظر بتوان بر اساس آن، اقدام به درمان تجربی آنتی بیوتیکی، قبل از آماده شدن نتیجه کشت نمود.

آمار یکساله:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 57

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesدانلود 5 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesاستناد 2 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesمرجع 2
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1402
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    696-702
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    40
  • دانلود: 

    11
چکیده: 

1زمینه و هدف: بلوغ زودرس علل و سیر بالینی متنوعی دارد و از سویی، فراوانی آن رو به افزایش است. این مطالعه به منظور تعیین علل و سیر بالینی بلوغ زودرس در کودکان مراجعه کننده به درمانگاه غدد دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام شد. روش ها: در این مطالعه گذشته نگر، پرونده های کودکان مبتلا به بلوغ زودرس مراجعه کننده به درمانگاه غدد اطفال دانشگاه علوم پزشکی کاشان از سال 1387 تا 1394 بررسی شدند. اخذ شرح حال و معاینه بالینی همه کودکان توسط فوق تخصص غدد کودکان انجام شد. از کودکان گرافی دست چپ گرفته شد و آزمایشات هورمونی اختصاصی انجام گرفت. یافته ها: 357 کودک معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، از این تعداد 2 نفر پسر بودند که یکی مبتلا به ادرنارک ایزوله و دیگری مبتلا به بلوغ زودرس مرکزی بود. از بین 355 دختر، 315 نفر (88/2 %) مبتلا به بلوغ زودرس مرکزی، 19نفر (5/3 %) مبتلا به تلارک زودرس و 20 نفر (5/6 %) مبتلا به پوبارک زودرس بودند، و 3 نفر (0/8%) تلارک گذرا داشتند. تنها 172 نفر برای ادامه پیگیری یا درمان، مراجعه منظم داشتند که به طور متوسط 16±23 ماه تحت پیگیری قرار داشتند. 42 نفر از این کودکان تحت درمان بوده و 130 نفر از نظر سرعت پیشرفت بلوغ و نیاز به درمان تحت پپگیری قرار داشتند. در یک دوره 6-3 ماهه، در 49/6 % کودکان، تغییری در مرحله بلوغ گزارش نشد. 6/42% پیشرفت در تلارک یا پوبارک داشتند و 7/8% در پوبارک و تلارک پیشرفت داشتند. 24/8% افراد سرعت رشد قدی بالاتر از صدک 97 داشتند. نتیجه گیری: در مطالعه حاضر، بلوغ زودرس مرکزی شایع­ترین علت بروز علایم بلوغ زودرس بوده است و بیش از نیمی از دختران مبتلا به بلوغ زودرس حقیقی سیر آهسته پیشرونده داشتند که نیازی به مداخلات درمانی نبود.

آمار یکساله:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 40

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesدانلود 11 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesاستناد 0 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesمرجع 1
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1402
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    703-710
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    49
  • دانلود: 

    11
چکیده: 

1زمینه و هدف: اختلال بیش فعالی- کم توجهی (ADHD) یکی از شایع ترین اختلالات عصبی رشدی در بین کودکان است که تأثیر منفی بر طیف وسیعی از جنبه ها از جمله توانایی یادگیری، روابط بین فردی، عزت نفس و احساسات دارد. با توجه به تاثیر منفی پاندمی کووید-19 بر سلامت روان کودکان و نوجوانان، این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت زندگی کودکان 8 تا 12 سال مبتلا به اختلال بیش فعالی-کم توجهی در طول پاندمی کووید-19 انجام شد. روش ها: در مطالعه مقطعی حاضر، تعداد 54 کودک مبتلا به ADHD مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان کارگرنژاد کاشان در سال 1400 وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه کیفیت زندگی pedsQL استفاده گردید. کودکان در 4 زیرمقیاس عملکردی کیفیت زندگی شامل؛ جسمانی، عاطفی، اجتماعی و تحصیلی و نمره کل مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: میانگین سنی کودکان 1/43±9/15 سال بود. بالاترین نمره مربوط به عملکرد جسمانی کودکان با میانگین 15/08±74/48 و پایین­ترین نمره مربوط به عملکرد تحصیلی با میانگین 15/17±53/33 بود. از بین متغیرهای مختلف مورد بررسی، میان عملکرد تحصیلی و جنسیت رابطه معنادار دیده شد (0/04=P). نتیجه گیری: بیماری ADHD و کووید-19 هر دو باعث افت کیفیت زندگی کودکان خصوصاً در حوزه عملکرد تحصیلی می شوند که می­تواند پیامدهای ناسازگار روانشناختی در سال­ های بعدی زندگی آنها را پیش بینی نماید. پیشنهاد می­شود در زمینه درمان این اختلال و کنترل عوامل محیطی و خانوادگی موثر بر آن تحقیقات بیشتری انجام شود.

آمار یکساله:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 49

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesدانلود 11 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesاستناد 0 مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resourcesمرجع 5
telegram sharing button
whatsapp sharing button
linkedin sharing button
twitter sharing button
email sharing button
email sharing button
email sharing button
sharethis sharing button