شبکه های منطقه ای، بنابر ویژگی های خود، شرایطی متفاوت را برای شکل گیری یا رشد گروه های ضدسیستمی فراهم می کنند. نظم های منطقه ای، از لحاظ پایداری، امنیت، ثبات و پویایی یکسان نبوده، با معماهای امنیتی مختلفی روبه رو هستند، امروزه جهان اسلام، به عنوان شبکه ای منطقه ای، با انبوهی از چنین گروه هایی، مواجه است لذا یکی از مهم ترین موضوع ها، علل شکل گیری این گروه ها در نظم های منطقه ای، ازجمله در گستره ژئوپلتیک جهان اسلام است که محور پژوهش حاضر را شکل می دهد. گروه های ضدسیستمی، چندبعدی بوده، به عنوان پدیده ای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، مطرح هستند، بر این مبنا نویسندگان، این استدلال را مطرح می کنند که جهان اسلام، دارای موقعیت کانونی در نظم جهانی بوده، به همین دلیل، قدرت مداخله گر نسبت به کنترل نظم آن، بسیار حساس است و با بهره گیری از ساختار نامنسجم شبکه منطقه ای جهان اسلام، درراستای تحقق نظام کنترل نظم موردنظر خود، گروه های ضدسیستمی را ایجادکرده است، در همان حال در سطح اجتماعی منطقه نیز، گروه های مقاومتی در مقابل سیاست های منطقه ای مداخله گر ایجادشده اند، گونه هایی متعدد از چنین گروه هایی، مانند گروه های ابزاری و مقاومتی یا دفاعی و تهاجمی در شبکه منطقه ای اسلام، نقش ایفامی کنند، برخی از این گرو هها، به تحقق کارکردهای کنترلی قدرت مداخله گر کم کمی کنند.در این مقاله با بهره گیری از روش مطالعه موردی، با تقدم نظریه، فرضیه بررسی می شود، در این راستا در اولین گام، مدل نظری طراحی شده و پس از آن، شبکه منطقه ای اسلام به عنوان مورد، در معرض کنکاش علمی قرار خواهد گرفت.