امروزه نگرش به سیاست نیازمند تحول جدی است تا روشن شود که سیاست در خدمت انسان و کرامت او باشد یا انسان در خدمت سیاست باشد، اگرچه هویتش به تاراج برده شود و جسم و جانش برای سیاست های کلان نادیده انگاشته شود. یکی از معما های دسترسی به صلح جهانی نیز در همین نکته نهفته است. وقتی جان، اخلاق و کرامت انسان مورد توجه قرار گیرد و سیاست پدیداری انسانی و در خدمت کرامت او لحاظ شود، می توان با اتکا به حقیقت مشترک انسانی به هم زیستی عمیق انسان ها رسید. هم زیستی ای که نه از روی مصلحت، بلکه از روی حقیقت انسان و ارزش هایی اخلاقی انسانی باشد که از این حقیقت برمی خیزد. خواجه نصیر با الهام از مکتب شیعی و با اتکا به ارزش های انسانی، علم و شرایط حاکم تلاش می کند تا چنین نگاهی به عرصه سیاست داشته باشد و آن را ابزاری برای تعالی اخلاقی و علمی انسان ها قرار دهد و صلح جهانی را با اتکا به آن در دسترس بداند.