مقدمه: دلیریوم، دگرگونی در هوشیاری با کاهش درتوانایی تمرکز و توجه می باشد و باعث افزایش هزینه ها و زمان ماندن بیماران در بیمارستان می باشد. داروهای خواب آور و هوشبرها با اینکه اضطراب و درد را کم می کنند ولی باتوجه به منابع موجود، یکی از ریسک فاکتورهای ایجاد دلیریوم می باشد. هالوپریدول به جهت فعالیت آنتی کولینرژیکی و تداخل دارویی کم و متابولیتهای محدود بیشتر کاربرد درمانی دارد. نظر به این که مبتلایان به دلیریوم عمدتا بد حال هستند به آسانی نمی توان آنها را وارد تحقیقات بالینی توام با مداخلات دارویی نمود، لذا این مطالعه با کار روی حیوانات طراحی گردید. مواد و روش بررسی: روش این تحقیق مداخله ای تجربی می باشد. 90 موش صحرایی بالغ نر مورد مطالعه قرار گرفتند. بی پریدین 40mg/kg به 42 موش و50mg/kg LPS به 42 موش تزریق شد. تایید دلیریوم با مطالعه رفتاری موشها به مدت 60 دقیقه انجام گرفت. گروه کنترل شامل 6 موش بودند. مقایسه دوز و اثر هالوپریدول و میدازولام بردرمان دلیریوم در گروه های درمانی با مطالعه رفتاری 30 دقیقه پس از تزریق بررسی شد و با روش آماری کروسکال والیس و پس از آزمون من- یو وتنی مورد قضاوت بالینی قرار گرفت.یافته ها: نتایج حاصله به این شرح می باشد: در موش ها 16% هیپراکتیو، 20% هیپواکتیو و بقیه mixed بودند. هر دو داروی هالوپریدول و میدازولام بر روی معیارهای رفتاری هیپراکتیو موثر بودند. p≤0.05 در گروه های هالوپریدول 0.1mg/kg و میدازولام 0.25mg/kg). هالوپریدول در دوزهای پایین بر روی دلیریوم هیپواکتیو موثر بود و دوز 0.5mg/kg اثر معنی داری نداشت. میدازولام در همین مورد در دوزهای پایین اثر معنی دار داشت ولی در دوز 1mg/kg وضعیت را بدتر می کرد. (p≤0.01 در گروه هالوپریدول 0.2mg/kg در مقایسه با گروه میدازولام 0.5mg/kg و 1mg/kg).نتیجه گیری: به نظر می رسد در دلیریوم هیپراکتیو هر دو داروی هالوپریدول و میدازولام موثر بودند و در دلیریوم هیپواکتیو میدازولام وضعیت را بدتر می کرد.