مهندسی بهداشت حرفه ای
سال:1399 | دوره:7 | شماره:2 |تعداد مقالات:8

سابقه و هدف: کیفیت هوای محیط کار بعنوان فاکتوری بسیار مهم در سلامت جامعه بوده و از طریق اندازه گیری و ارزیابی آلودگی های هوابرد سنجیده می شود. یکی از این آلاینده های هوابرد، گاز آمونیاک است. برج های اسپری بعنوان یکی از اجزاء مهم کنترل آلودگی هوا محسوب می شوند. لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر استفاده از محلول رقیق شده اسیدسولفوریک بر کارایی حذف آمونیاک هوا در یک برج پاشنده انجام پذیرفت. مواد و روش ها: در این مطالعه، با استفاده از یک برج اسپری در معیار آزمایشگاهی میزان حذف آمونیاک از جریان هوا با تغییر فشار مایع و نازل ها و تراکم ورودی مورد ارزیابی قرار گرفت. گذر حجمی جریان هوای مورد استفاده 82/3737 لیتر بر دقیقه و نازل مورد استفاده نیز دارای قطر 20 میکرون و به صورت یک، دو و سه تایی، با محلول رقیق اسیدسولفوریک بود. داده های از طریق One-Way ANOVA و نرم افزار SPSS. 21 تجزیه و تحلیل گردیدند. یافته ها: افزایش تعداد نازل ها و فشار مایع شستشو دهنده برج اسپری سبب افزایش معنی دار (05/0

سابقه و هدف: پرسنل بیمارستان ها در قسمت های مختلفی از مراکز بهداشتی همچون اتاق های عمل و اتاق های ریکاوری با گازهای بیهوشی مواجهه دارند. قرارگرفتن در معرض گاز های بیهوشی می تواند اثرات جدی بر سلامت جسمی و روحی افراد داشته باشد. لذا این مطالعه باهدف بررسی تاثیر متغیرهای دموگرافیک بر میزان شیوع علایم نوروتوکسیک در پرسنل اتاق عمل انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع مطالعات مقطعی بود. شرکت کنندگان شامل 404 نفر از پرسنل شاغل در اتاق عمل در غرب ایران بودند. از پرسشنامه یوروکویست و چک لیست اطلاعات فردی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده های با آزمون تی تست، تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون توسط نرم افزار SPSS نسخه 23 و در سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان علایم نوروتوکسیک در مردان بیشتر از زنان است و این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار بوده است اما بین کارمندان مجرد و متاهل و کارمندان صبح کار و نوبت در گردش از لحاظ علایم نوروتوکسیک تفاوت معنی دار وجود نداشته است. همچنین همبستگی معنی داری بین سن و سابقه خدمت آزمودنی ها با میزان بروز علایم نوروتوکسیک مشاهده نشده است. نتیجه گیری: میزان بروز علایم در بعضی از گروه های جمعیت شناختی بیشتر بود لذا توصیه میشود که از برنامه های آموزشی مناسب یا روش های مدیریتی مانند چرخش شغلی در پرسنل اتاق عمل استفاده شود.

سابقه و هدف: آزمایشگاه های تشخیص طبی به دلیل ویژگی های حساس کارکردی خود، با دشواری های گوناگون در بخش های بهداشتی، ایمنی و محیط زیستی روبرو هستند. از این رو چگونگی مدیریت این موارد اهمیت بسیاری دارد. پژوهش کنونی با هدف ارزیابی فرایند چگونگی مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست در آزمایشگاه های تشخیص طبی استان خراسان شمالی و سنجش پذیری آن ها در بین 37 آزمایشگاه دولتی و خصوصی و 148 نفر در 8 شهرستان این استان انجام شده است. مواد و روش ها: از یک چک لیست تاییدشده (از منظر روایی و پایایی) برای ارزیابی سطح مدیریت مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست، و برای واکاوی داده ها نیز از نرم افزارهای آماری SPSS و SMART-PLS بهره گرفته شد. یافته ها: برپایه تحلیل ها، متغیرهای بررسی شده در پژوهش، وضعیت مناسبی در آزمایشگاه ها دارند اما ابعاد گوناگون مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست به جز نگهداری در آزمایشگاه های دولتی، شرایط بهتری نسبت به خصوصی دارد. ابعاد مختلف مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست به جز فاضلاب در شهرهای گوناگون استان همانند است. نتیجه گیری: قوانین و بازرسی های کنونی آزمایشگاه های طبی استان خراسان شمالی، به پیروی از راهنماها و بخشنامه های وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، بسیار مناسب ارزیابی و اجرا می شوند، به همین دلیل آزمایشگاه های دولتی و خصوصی بررسی شده در این پژوهش از وضعیت مناسبی برخوردار هستند.

سابقه و هدف: اکسیژن سانترال یکی از بخش های حیاتی بیمارستان است که وظیفه تامین اکسیژن را بر عهده دارد. وقوع هر گونه نقص در آن می تواند منجر به خسارات زیادی گردد. بنابراین تجزیه و تحلیل ریسک موثر برای جلوگیری و کاهش چنین حوادث احتمالی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از این مطالعه تجزیه و تحلیل سناریوی های حوادث در واحد اکسیژن سانترال بیمارستان به روش FTA و LOPA است. مواد و روش ها: ابتدا خطاهای احتمالی در نشت اکسیژن شناسایی و سپس FTA ترسیم گردید. سناریوهای خطرناک در اکسیژن سانترال شناسایی و با استفاده از روش نیمه کمی لوپا ریسک ها تجزیه و تحلیل شدند. در نهایت اقدامات کنترلی برای کاهش میزان نشت اکسیژن پیشنهاد گردید. یافته ها: نتایج نشان داده مهمترین سناریوهای حوادث شامل نشت اکسیژن، انفجار و حریق است. لایه های حفاظتی مستقل در مخازن ذخیره و تولید اکسیژن مناسب بوده و کاربرد IPL ها می تواند به طور معنی داری ریسک را کاهش دهند. مهترین علت نشت در اتاق بیمار ناشی از برداشتن ماسک از منطقه تنفسی یا فیت نبودن ماسک با صورت بیمار بوده است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داده لایه های حفاظتی دراکسیژن سانترال جهت پیشگیری از نشت اکسیژن کفایت لازم را دارا می باشند. استفاده از سنسور تعیین غلظت اکسیژن در اتاق بیمار و آلارم مخصوص افزایش غلظت اکسیژن جهت کاهش ریسک مخاطرات ناشی از نشت اکسیژن در محیط نیز ضروری می باشد، همچنین باید نسبت به آموزش دوره ای کلیه کارکنان و انجام مانور در برنامه های مدیریت بحران بیمارستان تدابیر لازم اندیشیده شود.

سابقه و هدف: حوادث برق گرفتگی دارای فراوانی کم و پیامدهای شدید می باشند. این مطالعه با هدف تجزیه وتحلیل پارامترهای مرتبط با حوادث برق گرفتگی و ارزیابی عملکرد ایمنی برق در کارگاه های صنعتی کوچک انجام شده است. مواد و روش ها: این مطالعه در سال 1398 و در 232 کارگاه صنعتی کوچک انجام شد. حوادث الکتریکی در بازه زمانی 7-ساله در این کارگاه ها مورد بررسی قرار گرفت. ابزار این مطالعه شامل گزارش حوادث برق گرفتگی و چک لیست محقق ساخت برای ارزیابی این کارگاه های صنعتی بود. تجزیه وتحلیل داده های مطالعه با استفاده از آزمون های کای دو، فیشر و رگرسیون انجام شد. یافته ها: میزان بروز حوادث برق گرفتگی در 125 کارگاه بدون اقدام ایمنی برق تقریبا 10 برابر 107 کارگاه دارای اقدام ایمنی بود. نظم و انضباط کارگاهی نامناسب در گروه اول و دوم به ترتیب 5/79% و 0/75% بود. خطای درک بیشترین نقش در بروز حوادث الکتریکی در دو گروه داشت (به ترتیب 1/64% و 0/50%). میزان آموزش و بکارگیری PPE در دو گره به ترتیب 2/3% و 0/44% و 6/%5 و 1/55% بود. بعلاوه، دو گروه مورد مطالعه از نظر انواع اقدامات ایمنی دارای اختلاف معنی دار بودند (05/0>P). نتایج مدل سازی پارامترهای تاثیرگذار بر حوادث برق گرفتگی نشان داد آموزش پیشگیری از بروز برق گرفتگی بیشترین ارتباط با دیگر متغیرها دارد. نتیجه گیری: با وجود این یافته که ایمنی برق در کارگاه های صنعتی کوچک ضعیف می باشد، لذا پیشنهاد می شود با بکارگیری آموزش های کاربردی در زمینه ایمنی برق و همچنین اجرای سیستم های ایمنی مانند اتصال زمین و کلیدهای قطع کننده مدار به کاهش بروز حوادث برق گرفتگی کمک نمود.

سابقه و هدف: فیلترخانه های جت پالس به دلیل سرعت فیلتراسیون بالا مورد توجه هستند. آنها به دو صورت ورودی از بالا و پایین استفاده میشوند. هدف این مطالعه مقایسه افت فشار و راندمان جمع آوری در موقعیتهای مختلف ورودی فیلترخانه بود. مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی یک پایلوت فیلترخانه در نفوذپذیری ft/min12برای ذرات ام دی اف طراحی شد. در هر سه ورودی بعد از چند دوره فیلتراسیون-پاکسازی افت فشار توسط مانومتر اندازه گیری شد. نمونه برداری ایزوکنتیک ذرات نیز توسط دستگاه Grimm1. 108 برای تعیین راندمان انجام شد. برای مشاهده رفتار و پدیده تیندال ذرات از چراغ و شیشه ایمنی در یک بعد فیلترخانه استفاده شد. یافته ها: میانگین افت فشار در زمانهای فیلتراسیون-پاکسازی در ورودی پایین cmwg3 در ورودیهای بالا حالت بازشدگیcmwg 2. 42 و فلنجیcmwg 2. 57 بود اما ذرات در کف بازشدگی نشست میکرد. در ورودی بالا میانگین راندمان حالت بازشدگی 99. 995% فلنجی 99. 994%بود و از ورودی پایین (99. 974%) بیشتر و معنی داری بود. اما بعد از چند دوره فیلتراسیون-پاکسازی راندمان ورودی پایین99. 99% ورودی با بازشدگی 99. 97% و فلنجی 99. 96% شد. در میانگین راندمان کل تفاوت معنی داری بین ورودیها دیده نشد. نتیجه گیری: راندمان جمع آوری فیلترخانه با ورودی از بالا و پایین یکسان است. افت فشار ورودیهای بالا کمتر از ورودی پایین بود. اگر ذرات عمدتا ریز با دانسیته پایین یا در صورت وجود پیش تصفیه کن ورودی بالا، در صورت وجود ذرات درشت ورودی پایین توصیه می شود. با توجه به اختلاف ناچیز افت فشار و محدودیت عملکردی بیشتر ورودی بالا، در عمل ورودی پایین ترجیح داده میشود.

کاستن از پیامدهای شیوع بیماری کووید 19 نیازمند نگرش سیستمی است. اثربخش ترین روش پیشگیری از این بیماری قطع زنجیره انتقال ویروس است. در این یادداشت مدلی سیستمی برای مدیریت بحران کووید 19 بر پایه مدل آنالیز پاپیونی و مفهوم آنالیز لایه های دفاعی از منظر مهندسی ایمنی ارایه شده است. در این مدل به منظور کاهش ورود بیمار به شبکه تشخیص و درمان، پنج لایه دفاعی معرفی شده است تا زنجیره انتقال بیماری به شیوه موثری مدیریت شود. اجرای این مدل با کاهش بار ورود بیمار به بیمارستان ها علاوه بر حفظ سلامت شهروندان، سلامت شغلی کارکنان حوزه درمان را نیز ارتقاء خواهد بخشید.

سابقه و هدف: خطای انسانی شایع ترین دلایل حوادث ناشی از راهبری جرثقیل ها در صنعت ساخت و ساز می باشد. خطاهای اپراتور که ناشی از عوامل مختلفی در حین عملیات باربرداری توسط جرثقیل می باشد (SLIM: Success Likelihood Index Model)، به عنوان روشی ساده و مؤثر برای ارزیابی احتمال خطای انسانی کاربرد دارد. مواد و روش ها: در این مطالعه از روش SLIM جهت ارزیابی و مدیریت احتمال خطای انسانی در عملیات باربرداری توسط جرثقیل های برجی استفاده شد. پس از تشکیل تیم متخصص، عوامل شکل دهنده مؤثر بر خطاهای مورد نظر در عملیات جرثقیل ها شناسایی شدند. سپس میزان نرخ و وزن این عوامل تعیین گردید و در انتها با محاسبه SLI (Success Likelihood Index) کل، میزان احتمال خطای انسانی برای هر خطا محاسبه شد. یافته ها: ابتدا شش PSF (PSF: Performance Shaping Factor) تأثیرگذار بر راهبری جرثقیل های برجی توسط متخصصین تعیین شد. از میان PSF های شناسایی شده، آموزش بیشترین تأثیر را بر ایجاد احتمال خطای انسانی داشت. با محاسبه احتمال خطای انسانی براساس SLI های محاسبه شده، مشخص گردید که خطاهای برخورد با موانع، لمس خطوط برق و واژگون شدن جرثقیل، بیشترین HEP (Human Error Probability) را به ترتیب با مقادیر 2-10×70/1، 2-10×69/1 و 2-10×62/1 به خود اختصاص داده اند. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان دادند که بیشترین احتمال خطای انسانی در عملیات باربرداری جرثقیل ها مربوط به خطای برخورد با موانع می باشد. همچنین مؤثرترین PSF ها در ایجاد خطا، آموزش، شرایط، ابزار و تجربه هستند؛ از این رو با ارائه راه کارهایی همچون برنامه ریزی و برگزاری دوره های آموزشی مداوم، به روزرسانی دستورالعمل ها و تعیین افرادی با تجربه کاری بالا به عنوان اپراتور جرثقیل می توان قابلیت اطمینان و ایمنی کلی عملیات باربرداری را افزایش داد.