با اینکه در بحران کنونی نقد معماری پرداختن به مبانی و تئوری نقد معماری بیش از پیش ضرورت دارد، اما به مباحث نظری و تاریخی نقد معماری کمتر توجه شده است و مبانی نظری نقد معماری در غفلت و افول به سر می برد. در تاریخ ظهور نقد معماری آراء، نظر، و نظریه های گوناگونی دربارة نقد معماری مطرح شده که با تحولات آن ها جریان نقد معماری پرورده شده است. در این مقاله هدفْ پیگیری و تدقیق این جریان نظری و یافتن سیر تاریخی نظریه های اصلی در حوزة نقد معماری است. این سیر تاریخی را، که به روش تاریخ مفهومی و بررسی اسنادی محقق شده است، می توان در پنج دورة زمانی تقطیع کرد: اواخر سدة نوزدهم تا نیمة سدة بیستم که در این دوره پرسش از نقد مطبوعاتی و نقد آن آغاز شد و به موازات تحولات معماری در جنبش مدرن نگرش ها به نقد معماری نیز تغییر کرد؛ دهة 1960 که از یک سو، نظریة نقد هنجاری و اختصاصی نقد معماری مبتنی بر نظریة جنبش مدرن مطرح شد و از سوی دیگر، مبانی نقد معماری از مطالعات زبان شناختی و مطالعات طراحی اثر پذیرفت؛ دهة 1970 که تحلیل های مارکسیستی پرسش ها و دیدگاه هایی تازه دربارة نقد پیش آمد؛ دهه های 1980 و 1990 که نقد ارزیابانه رد و به جای آن نظریة نقد به مثابة نگاشت طرح شد؛ سدة بیست و یکم که موضوع معماری ناقدانه و پیوند نقد و طراحی و نیز دیدگاه مقابل آن طرح شده است.