چکیده فارسی:
نقش زن، در حفظ و ارتقای سلامت جسمی، روانی و اجتماعی فرزندان در خانواده و جامعه بدون جایگزین است و همواره با بر عهده داشتن مسئولیت خطیر پرورش نسل آینده به گونه ای مؤثر در روند توسعه اجتماعی نقش دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی نقش زنان در آسیب های اجتماعی فرزندان به شیوه پیمایشی-توصیفی انجام و داده های آن با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران و فرزندان آنها در شهر شیراز بودند که 376 نفر از آنان به شیوه نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای چندمرحله ای برای گروه نمونه انتخاب شدند. چارچوب مفهومی این پژوهش را نظریه های کنش متقابل نمادی، نظریه پیوند افتراقی، نظریه قدرت (عاطفه گرایی، دیدگاه های دیالکتیکی)، نظریه هنجاری، سرمایه فرهنگی بردیو و نظریه طبقه مرفه تشکل داده است. همچنین در این پژوهش ارتباط متغیرهای انرژی عاطفی، سبک زندگی، بحران در خانواده، آموزش و کنترل با متغیر نقش مادران در کاهش آسیب های اجتماعی فرزندان مورد آزمون قرار گرفت و با استفاده از آزمون T و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که نقش زنان در خانواده با انرژی عاطفی، سبک زندگی، آموزش و کنترل، خلاقیت و ابتکار فرزندان در سطح اطمینان 99% با کاهش آسیب های اجتماعی فرزندان رابطه مثبت معناداری دارد.
چکیده عربی:
لا بدیل عن دور المرأة فی حفظ الأبناء والارتقاء بمستوىسلامتهم من الناحیة الجسمیة,والنفسیة,والاجتماعیة,علىصعید الأُسرة والمجتمع.وهی تضطلع علىالدوام بدور مؤثر فی مسار التنمیة الاجتماعیة وذلک لما تنهض به من مسؤولیة حساسة وهی تربیة الجیل القادم.أُجری هذا البحث بهدف تسلیط الضوء علىالدور الاجتماعی للمرأة فی ما یتعلّق بالأبناء من سلبیات اجتماعیة,بالاسلوب السیار الوصفی,وجُمعت البیانات المستخلصة منه بواسطة استمارة استبیان موثقة.شمل المجتمع الاحصائی لهذا البحث جمیع الأمهات وأبنائهن فی مدینة شیراز,حیث وقع الاختیار على376 منهن بطریقة العینة العشوائیة من النوع الطبقی المتعدد المراحل لمجموعة العیّنة.کوّنت الاطار المفهومی لهذا البحث نظریات التعامل الرمزی المتبادل,ونظریة الرابطة التفاضلیة,ونظریة القوّة (الاتجاه العاطفی,والآراء الجدلیة),والنظریة المعیاریة,ورأس المال الثقافی ل >بردیو<,ونظریة الطبقة المرفهة.وفی هذا البحث أیضاً جرىاختبار متغیرات الطاقة العاطفیة,ونمط الحیاة,والأزمات فی الأُسرة,والتعلیم والمراقبة بمتغیر دور الامهات فی تقلیل الاضرار الاجتماعیة للأبناء,وأُخضعت للتحلیل الاحصائی باستخدام اختبارT وتحلیل المتغایر.وقد أظهرت معطیات هذا التحقیق أن لدور النساء فی الأُسرة ذات الطاقة العاطفیة,ونمط الحیاة,والتعلیم والرقابة,وخلاقیة الأبناء وابداعهم فی مستوىاطمئنان 99% علاقة ایجابیة ذات دلالة مع تناقص الاضرار الاجتماعیة للأبناء.