زمینه و هدف پژوهش با هدف آزمون مدل ارتباط بین خودتنظیمی عاطفی و حل مسئله با ادراک بیماری با میانجی گری تاب آوری در بیماران مالتیپل اسکلروزیس در شهر تبریز انجام شد. روش بررسی این پژوهش، به صورت معادلات ساختاری انجام شد. نمونه شامل 250 بیمار مبتلا به ام اس شهر تبریز در سال 1397 بود. بیماران به پرسشنامه های خودتنظیمی عاطفی، حل مسئله، ادراک بیماری و تاب آوری پاسخ دادند. سپس با استفاده از نرم افزار لیزرل و معادلات ساختاری، سهم برازش آنها محاسبه شد. یافته ها نتایج نشان داد که مسیر مستقیم از خودتنظیمی عاطفی به ادراک بیماری، مسیر مستقیم از خودتنظیمی عاطفی به تاب آوری و مسیر مستقیم از تاب آوری به ادراک بیماری، ازنظر آماری معنی دار هستند. به طوری که خودتنظیمی عاطفی به شیوه مثبت قادر به پیش بینی ادراک بیماری و تاب آوری و همچنین، تاب آوری به شیوه مثبت قادر به پیش بینی ادراک بیماری است. مسیر مستقیم از مولفه های جهت گیری مثبت و جهت گیری منفی به ادراک بیماری و همچنین مسیر مستقیم از مولفه های حل مسئله منطقی، و سبک تکانشی، به ادراک بیماری و نیز مسیر مستقیم از تاب آوری به ادراک بیماری از نظر آماری معنی دار هستند. اما، مسیرهای مستقیم از جهت گیری مثبت به تاب آوری، حل مسئله منطقی به ادراک بیماری، جهت گیری منفی به تاب آوری، سبک تکانشی به ادراک بیماری و همچنین مسیرهای علی از سبک اجتنابی به ادراک بیماری و تاب آوری از نظر آماری معنی دار نیستند. نتیجه گیری با توجه به نتایج می توان خودتنظیمی عاطفی با میانجی گری تاب آوری نقش مهمی در ادراک بیماری بیماران ام اس دارد و مدل به دست آمده را می توان یک پروتکل درمانی در نظر گرفت.