توسعه سازمانی پلیس
سال:1399 | دوره:17 | شماره:74 |تعداد مقالات:6

حسابرسی و نظارت مالی یکی از مراحل جدایی ناپذیر و بسیار مهم در هر برنامه توسعه است. نبود نظارت و ارزیابی، امکان انحراف برنامه در حین اجرا را چند برابر می کند و میزان دستیابی به اهداف پیش بینی شده آن را به شدت کاهش می دهد. علاوه بر این ها موجبات درجا زدن برنامه و تکرار اشتباهات گذشته را فراهم می آورد. جایگاه حسابرسی و نظارت مالی در ساختار سازمانی امور مالی ناجا، نشان دهنده میزان توجه برنامه ریزان به مساله نظارت و کارایی آن است. هدف از این تحقیق آسیب شناسی حسابرسی و نظارت مالی در ناجا است. این تحقیق با استفاده از روش تحقیق کیفی اقدام به تدوین مدل چالش های اجرای حسابرسی و نظارت مالی به روش بررسی اسنادی و مصاحبه نیمه ساختار یافته از خبرگان با استفاده از گراندد تئوری (داده بنیاد) و نمونه گیری نظری پرداخته و جهت سنجش آزمون روایی و پایایی آن از روش اشباء نظری 70% پرداخته شده است. نتایج به شکل گیری مدل آسیب شناسی حسابرسی و نظارت مالی در ناجا انجامید. در مدل، پنج مقوله برای شرایط علّی، هفت مقوله برای زمینه بستر، دو مقوله برای شرایط مداخله گر، هفت مقوله برای راهبرد و شش مقوله در زمینه پیامد مرتبط با پدیده اصلی پژوهش شناسایی شد با عنایت به چالش های پدیدار شده از داده های پژوهش در شرایط فعلی حسابرسی و نظارت مالی در ناجا، برای تمامی چالش های گردآوری شده در مدل آسیب شناسی فرایند حسابرسی و نظارت مالی در ناجا، راهبردهایی با استفاده از روش مصاحبه و فراتحلیل صورت گرفت. الگوی تدوین شده کاربردی بوده و سازه ها و زیرمجموعه های مهم آن را نشان می دهد.

پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین مدیریت دانش و پدافند غیرعامل با توجه به نقش میانجی یکپارچگی سیستم های اطلاعاتی می پردازد. پژوهش حاضر از لحاظ نوع هدف، کاربردی و از نظر نوع روش، توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق کلیه کارکنان ستاد فرماندهی انتظامی استان مازندران به تعداد 480 نفر می باشد. حجم نمونه مطابق جدول کرجسی و مورگان 214 نفر تعیین و برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. جهت گرد آوری داده ها، از پرسشنامه های مدیریت دانش پاتریک و سونیا(2009)، پدافند غیرعامل محقق ساخته، یکپارچگی سیستم های اطلاعاتی فانگ و همکاران(2006) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج نشان داد که بین مدیریت دانش و یکپارچگی سیستمهای اطلاعاتی رابطه معنی داری وجود دارد. بین یکپارچگی سیستم های اطلاعاتی و پدافند غیرعامل رابطه معنی داری وجود دارد. بین مدیریت دانش و پدافند غیر عامل رابطه معنی داری وجود دارد. بین مدیریت دانش و پدافند غیرعامل با توجه به نقش میانجی یکپارچگی سیستم های اطلاعاتی رابطه معنی داری وجود دارد.

این پژوهش با هدف بررسی تأثیر رهبری تحول آفرین بر تمایل بر تغییر با نقش میانجی یادگیری زدایی در شرکت نیرپارس به انجام رسیده است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی و همبستگی که به روش پیمایشی از نوع مقطعی انجام شده است. روش کار در این پژوهش میدانی و از نوع مطالعه موردی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران و روسا، کارشناسان و کارمندان شرکت واقع در شهر تهران به تعداد 281 نفر تشکیل می دهند. به منظور گردآوری اطلاعات، در دو بخش رهبری تحول آفرین و تمایل بر تغییر پرسشنامه ای توسط محقق طراحی و در بخش یادگیری زدایی از پرسشنامه استاندارد (خدایی و همکاران، 1393) استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش با روش تصادفی ساده به تعداد 162 نفر در شرکت انتخاب گردیده است. بعد از تأیید روایی محتوا با نظر کارشناسان و استادان، پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ برای پرسشنامه «رهبری تحول آفرین»، «تمایل بر تغییر» و «یادگیری زدایی» به ترتیب 8/95%، 9/72% و 8/70% و ضریب آلفا کرونباخ برای کل سؤالات پرسشنامه 3/93% به دست آمد. برای آزمون فرضیات از آزمون های «ضریب همبستگی»، «مدل رگرسیون چندگانه» و «مدل سازی معادلات ساختاری» به کمک نرم افزار اس پی اس اس و لیزرل استفاده شد. بررسی کلی نشان داد که بین ابعاد رهبری تحول آفرین با تمایل بر تغییر، بین ابعاد رهبری تحول آفرین با یادگیری زدایی و بین ابعاد یادگیری زدایی با تمایل بر تغییر رابطه ی علّی مثبت و معناداری وجود دارد.

هدف از این پژوهش، تبیین خرده نظام های فعال در نظام پاسخ گویی عملیاتی دیوان محاسبات کشور با تأکید بر بهبود عملکرد سازمانی از دیدگاه خبرگان می باشد. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی است و جامعه آماری آن حسابرسان، مدیران، ذی حسابان و اعضای هیات علمی دانشگاه که در بخش دولتی فعالیت می نمایند، تشکیل می دهد. نمونه پژوهش با استفاده از جدول مورگان انتخاب گردیده و دوره زمانی پژوهش سال 1399 می باشد. در این پژوهش ابتدا پرسش نامه حاوی سؤالاتی درزمینه ی تبیین خرده نظام های پاسخگویی دیوان محاسبات کشور و رتبه بندی آن از حیث اهمیت تهیه و در اختیار نمونه انتخابی پژوهش قرار گرفت، سپس پاسخ های به دست آمده با استفاده از آزمون پایایی کرونباخ، آزمون کولموگروف اسمیرنوف و آزمون t مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج پژوهش، شش خرده نظام فعال در نظام پاسخگویی عملیاتی دیوان محاسبات کشور مورد تأیید قرار گرفت؛ خرده نظام اول: گزارشگری در مورد میزان دستیابی به اهداف عملیاتی دستگاه های اجرایی توسط دیوان محاسبات کشور، خرده نظام دوم: گزارشگری در مورد کارآیی، اثربخشی و صرفه اقتصادی منابع مالی در اختیار دستگاه های اجرایی توسط دیوان محاسبات کشور، خرده نظام سوم: گزارشگری عملیاتی با توجه به بودجه بندی عملیاتی توسط دیوان محاسبات کشور، خرده نظام چهارم: گزارشگری در مورد منابع مالی و غیرمالی در اختیار دستگاه های اجرایی توسط دیوان محاسبات کشور، خرده نظام پنجم: نظارت بر خروجی ها و نتایج حاصل از فعالیت های دستگاه های اجرایی توسط دیوان محاسبات کشور، و خرده نظام ششم: نحوه انجام ارزیابی عملکرد دستگاه های اجرایی توسط دیوان محاسبات کشور.

هدف این تحقیق شناسایی تاثیر رهبری توانمند ساز از طریق عملکرد شغلی بر عملکرد سازمان دولتی در نیروی انتظامی اراک بوده است. در محیط پرتنش کسب و کار امروزی، مدیران سازمان ها با چالش های متعددی مواجه هستند یکی ازبهترین شیوه ها برای تغییر ساختار مدیریت سنتی به مدیریت مشارکتی و رسیدن سازمان به اهداف اصلی، شیوه توانمند سازی کارکنان بوده است. این تحقیق از نظر هدف، پژوهش کاربردی در دسته تحقیق های علّی قرار دارد جامعه مورد پژوهش شامل 450 نفر و نمونه آماری207 نفر از کارکنان نیروی انتظامی در اراک بوده که برای سنجش وضعیت موجود از پرسشنامه 15 سوالی استفاده شد که پس از تایید روایی و پایایی جهت جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. در این تحقیق برای بررسی روابط بین اجزا مدل از معادلات ساختاری استفاده شده بود. از نرم افزار لیزرل برای تجزیه تحلیل فرضیه ها استفاده شده است. با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها نتایج حاکی از آن بوده است که رهبری توانمندساز از طریق عملکرد شغلی بر عملکرد سازمان تاثیر مثبت دارد. رهبری توانمند ساز بر عملکرد شغلی تاثیر مثبت دارد. رهبری توانمند ساز بر عملکرد سازمان تاثیر مثبت دارد. عملکرد شغلی بر عملکرد سازمان تاثیر مثبت دارد.

فناوری اطلاعات و ارتباطات علاوه بر ارائه خدمات ابزاری، می تواند به عنوان توانمندساز، نقش هم افزایی در مدیریت و پیشرفت هر سازمان و نهاد داشته باشد. با توجه به اهمیّت موضوع، هدف از این تحقیق بررسی تاثیر بکارگیری فناوری اطلاعات بر تصمیم گیری مدیران با توجه به نقش میانجی گری توانمندسازی مدیران می باشد. پژوهش حاضر از نظر نوع و هدف کاربردى ، از نظر روش توصیفی-تحلیلی و از نظر جمع آوری اطلاعات در زمره ی تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش مدیران عالی بانک ها و موسسات مالی و اعتباری استان خراسان رضوی که تعداد کل آن ها 140 نفر بوده و با استفاده از فرمول کوکران تعداد 107 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است که پس از تأیید نهایی روایی آن توسط خبرگان، و برای سنجش پایایی پرسشنامه از آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید و استفاده شده است. نظر به بهره گیری از ابزارها و آزمون های مناسب در جهت بررسی فرضیه های تحقیق مانند آزمون T، در سطح اطمینان 95 درصد بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند، تصمیم گیری مدیران را میانجی کند. نتایج حاصل بیان گر این است که متغیر مستقل بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و ابعاد آن (ایجاد زیرساخت های فناوری اطلاعات) بر متغیر وابسته تصمیم گیری مدیران تاثیر مثبت و معناداری می گذارد. نتایج حاصل نشان داد متغیر توانمندسازی دانشی مدیران، نقش میانجی گری را در تاثیر بکارگیری فناوری اطلاعات بر تصمیم گیری مدیران ایفا می کنند.