هدف: با افزایشِ اهمالِ کاری ها، و رفتارهای بطالت گونه، امروزه التزامِ رفتاری، در سازمان های دولتی، چالشی جدی برای مدیرانِ منابعِ انسانی، محسوب می گردد. در این میان، پژوهشگران، از رهبری الهام بخش، به عنوانِ عاملی، یاد می کنند که می تواند، علاوه بر کاهشِ رفتارهای نامطلوبِ سازمانی، به تقویتِ گرایش های کارکنان، نسبت به التزامِ رفتاری، منجر شود. هدف این پژوهش، تدوینِ مدلِ ساختاری عواملِ مؤثر بر التزامِ رفتاری، در بخشِ دولتی بوده است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی است. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه ساختارمند، استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، شامل 47 واحد استانی از دستگاه های اجرایی واقع در استان البرز بوده و نمونه گیری، به صورتِ تصادفی ساده انجام گردید، و حداقل 470 نفر از کارکنانِ آن ها، در نظرسنجی، مشارکت داشته اند. جهتِ سنجشِ پایایی، از آزمون آلفای کرونباخ و روایی، از معیار لاوشه استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیلِ فرضیه ها، از آزمونِ معادلاتِ ساختاری، در نرم افزار Smart PLS بهره برده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تمامی روابط بینِ سازه ها، معنادار بوده و از نظرِ آماری، تأیید شده اند. به ویژه رابطه رهبری الهام بخش، با التزامِ رفتاری، و انگیزه خدمت عمومی، رابطه معناداری بالایی، به صورتِ مستقیم و غیرمستقیم، از طریقِ انگیزه خدمت عمومی، و قابلیتِ یادگیری، از خود نشان دادند. به علاوه، فرهنگِ حمایتی درک شده، و قابلیتِ یادگیری نیز، تأثیرِ مثبت و معناداری، بر التزامِ رفتاری دارند. یافته ها، گویای این مطلب بود که رهبری الهام بخش، فرهنگِ حمایتی، قابلیتِ یادگیری و انگیزه خدمتِ عمومی، به ترتیب، مهم ترین عواملِ تأثیرگذار، بر التزامِ رفتاری کارکنان هستند. ارزش/ اصالت پژوهش: بکارگیری دو نظریه مبادله عضو رهبر و مبادله اجتماعی، در بررسی رابطه میانِ رهبری الهام بخش، و التزامِ رفتاری را می توان، به عنوانِ ارزش، و اصالتِ پژوهش دانست، که در این پژوهش، مورد توجه قرار گرفت. پیشنهادهای اجرایی/ پژوهشی: تسهیلِ مشارکتِ کارکنان، در فرآیندهای تصمیم گیری، تدوینِ راهبردهای ترویجِ سبکِ رهبری الهام بخش، در مدیریتِ سازمان های دولتی، توسعه فرهنگ و اخلاق حرفه ای، در میانِ کارکنان، برای افزایشِ تعهد به منافع عمومی.