مدیریت ارتقای سلامت
سال:1400 | دوره:10 | شماره:2 |تعداد مقالات:12

مقدمه: اعتیاد بر زمینه های متعدد عملکرد افراد تاثیر گذاشته و سلامت خود و جامعه آن ها را به خطر می اندازد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش "درمان شناختی-رفتاری" بر بازخورد نسبت به مصرف مواد و سلامت عمومی معتادان در سال 1398انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر با روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مردان معتاد شهر کرمان در پاییز و زمستان 1398 بود. از بین معتادان در حال ترک مراجعه کننده به 2 مرکز ترک اعتیاد دی و عرش کرمان با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه گروه مداخله و کنترل (هر گروه 15 تن) قرار گرفتند. داده ها با پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس بازخورد نسبت به مصرف مواد " (Feedback Toward Substance Scale) و "پرسشنامه سلامت عمومی" (General Health Questionnaire) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از گروه مداخله و کنترل کسب شد. روایی سازه به روش تحلیل عاملی و نیز پایایی ابزار ها به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. گروه "درمانی شناختی-رفتاری" در 10 جلسه 90 دقیقه ای در هفته دو بار به گروه مداخله ارایه شد و گروه کنترل در این مدت مداخله ای دریافت نکرد. داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 23 تحلیل شد. یافته ها: میانگین در متغیر بر بازخورد نسبت به مصرف مواد در پیش آزمون (گروه کنترل 31/31 و گروه مداخله 28/30) و پس آزمون (گروه کنترل 82/30 و گروه مداخله 75/22)، و میانگین در متغیر سلامت عمومی در پیش آزمون (گروه کنترل 86/41 و گروه مداخله 59/40) و پس آزمون (گروه کنترل 06/42 و گروه مداخله 27/51) به دست آمد. همچنین اثر آموزش "درمان شناختی-رفتاری" بر بازخورد نسبت به مصرف مواد و سلامت عمومی معتادان در سطح 01/0> P معنادار بود. نتیجه گیری: "درمان شناختی-رفتاری" تاثیر مهمی بر بازخورد نسبت به مصرف مواد و سلامت عمومی معتادان دارد. پیشنهاد می شود از "درمان شناختی-رفتاری "به عنوان مداخله ای برای بهبود وضعیت سلامتی معتادان در حال ترک استفاده شود.

مقدمه: نابرابری و ابعاد مختلف آن نشانه های مشخصی از توسعه نیافتگی شمرده می شود. تفاوت ها و نابرابری های اجتماعی تهدیدی جدی برای کشورها به شمار می رود، زیرا زمینه های دستیابی به وحدت و یکپارچگی ملی را دشوار می کند. هدف پژوهش حاضر تبیین نابرابری اجتماعی در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و درمانی استان های غرب کشور (کرمانشاه، کردستان و ایلام) به روش کیفی در سال1399 می باشد. روش کار: روش پژوهش حاضر با رویکرد کیفی به روش تحلیل محتوا است و روش گردآوری داده ها، مصاحبه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل خانوارهای ساکن استان های کرمانشاه، کردستان و ایلام بود. تعداد نمونه های پژوهش شامل 20 تن از مدرسین دانشگاه و فرهنگیان ساکن و شاغل در استان های کرمانشاه، کردستان و ایلام بودند که تا اشباع اطلاعات، ادامه داشت. داده های پژوهش با روش تحلیل محتوای قراردادی، تحلیل شدند. یافته ها: داده های حاصل از مصاحبه شامل 8 درون مایه اصلی و 25 درون مایه فرعی بود. درون مایه اصلی شامل: نابرابری اجتماعی (4درون مایه فرعی)، انزوای اجتماعی (4درون مایه فرعی)، تورم (4درون مایه فرعی)، مرگ (2 درون مایه فرعی)، حمایت اجتماعی (3 درون مایه فرعی)، فقر (2 درون مایه فرعی)، طبقه اجتماعی (3 درون مایه فرعی) و حاشیه نشینی (3 درون مایه فرعی) بود. نتیجه گیری: یافته ها درک عمیقی از نابرابری اجتماعی در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و درمانی استان های غرب کشور (کرمانشاه، کردستان و ایلام) در 8 درون مایه اصلی و 25 درون مایه فرعی نشان داد. پیشنهاد می شود برای توسعه نابرابری اجتماعی استان های غرب کشور، از یافته ها پژوهش حاضر استفاده شود.

مقدمه: منابع انسانی، مهم ترین و ارزشمندترین سرمایه سازمان است که توجه به آن بر نحوه عملکرد و در نهایت موفقیت یک سازمان تاثیر دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین همبستگی عدالت توزیعی، عدالت رویه ای، محصورشدگی سازمانی با عمکلرد شغلی در کارکنان وزارت ورزش و جوانان در سال 1398 انجام گرفت. روش کار: مطالعه حاضر به روش توصیفی-همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل تمام کارکنان وزارت ورزش و جوانان بودند که تعداد آن ها 890 تن می باشد. نمونه آماری براساس فرمول کوکران 268 تن و به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. در این مطالعه از پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس عدالت سازمانی کالگیت" (Colquitt’ s Organizational Justice Scale)، "مقیاس محصورشدگی شغلی" (Job Embeddedness Scale)، "مقیاس عملکرد شغلی" (Job Performance Scale) استفاده شد. روایی صوری، شاخص روایی محتوا، همگرا وروایی سازه و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ بررسی شد. داده ها با ابزار ها جمع آوری شد. تحلیل داده ها در نرم افزار SmartPls 3. 0 انجام شد. یافته ها: بین عدالت رویه ای (14/0=β ، 036/0=P) با عملکرد شغلی همبستگی مثبت معناداری وجود داشت. بین عدالت توزیعی (30/0=β ، 001/0=P) و عدالت رویه ای (33/0=β ، 001/0=P) با محصورشدگی سازمانی همبستگی مثبت معناداری وجود داشت. همچنین، بین محصورشدگی سازمانی (29/0=β ، 001/0=P) با عملکرد شغلی همبستگی مثبت معناداری وجود داشت. بین عدالت توزیعی (08/0=β ، 281/0=P) با عملکرد شغلی همبستگی معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: عدالت توزیعی و عدالت رویه ای با محصورشدگی سازمانی همبستگی مثبت دارد. لذا پیشنهاد می شود مدیران وزارت ورزش و جوانان به منظور بهبود عملکرد شغلی کارکنان، محصورشدگی سازمانی و عدالت رویه ای را با ارایه تسهیلات ویژه و عادلانه در این سازمان گسترش دهند.

مقدمه: با گسترش فناوری و سبک زندگی غیرفعال افراد، ورزش شهروندی به عنوان یکی از نیازهای جامعه مدرن، همواره مورد تقاضای شهروندان بوده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین راهبردها و پیامدهای ورزش شهروندی سلامت محور در کلان شهرهای ایران انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر با تبعیت از پارادایم تفسیری دارای رویکرد کیفی به روش تحلیل محتوا است. روش انتخاب خبرگان برای مصاحبه به صورت هدفمند و گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. معیار انتخاب مشارکت کنندگان داشتن سوابق اجرایی و عملیاتی یا داشتن سوابق علمی و پژوهشی و نظریه پردازی در حوزه ورزش شهروندی بود. در نهایت تعداد 20 تن از خبرگان به این منظور در نظر گرفته شدند. جمع آوری داده ها، با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوا عرفی (قراردادی) به شیوه کدگذاری انجام شد. یافته ها: تعداد 82 کد باز حاوی راهبردها و پیامدها استخراج گردید و پس از تجمیع کدها تعداد 6 درون مایه فرعی در غالب 2 درون مایه اصلی به عنوان "راهبردها" و "پیامدها" در ورزش شهروندی سلامت محور در کلان شهرهای ایران شناسایی گردید. نتیجه گیری: به منظور توسعه ورزش شهروندی سلامت محور در کلان شهرها، "راهبردها" و"پیامدها" در ورزش شهروندی باید مورد توجه قرار گیرد. لذا پیشنهاد می شود اقدامات ضروری در راستای پیشرفت کلان شهرهای ایران برای اجرای ورزش شهروندی انجام شود.

مقدمه: مصرف مواد مخدر القای التهاب و بروز استرس اکسیداتیو را در پی دارد. هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر هشت هفته تمرینات پیلاتس بر میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی تام و پروتیین واکنش دهنده C خون در مردان معتاد به مت آمفتامین در حال ترک می باشد. روش کار: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی و جامعه مورد مطالعه آن مردان معتاد در حال ترک بود که 44 تن از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده در پژوهش شرکت کردند. با حداقل سه ماه حضور در کمپ ترک اعتیاد انتخاب شده و در دو گروه، تمرین و کنترل تقسیم شدند. تمرین های پیلاتس به مدت 8 هفته و سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60 دقیقه اجرا گردید. نمونه های خونی در شرایط پیش و پس آزمون به مقدار 5 سی سی از ورید بازویی گرفته شد. مقادیر خونی ظرفیت آنتی اکسیدانی تام و پروتیین واکنش دهنده C با استفاده از کیت های آزمایشگاهی اندازه گیری شد. داده ها در نرم افزار اس پی ا س اس نسخه 20 تحلیل شد. یافته ها: مقادیر سرمی پروتیین واکنش دهنده C در گروه کنترل بدون تغییر معنادار (638/0=P) ولی در گروه تمرین با کاهش معنادار همراه بوده است (039/0=P). مقادیر سرمی ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در گروه کنترل بعد از هشت هفته بدون تغییر معنادار (288/0=P) ولی در گروه تمرین بعد از هشت هفته مداخله افزایش معناداری داشته است (05/0=P). نتیجه گیری: پیلاتس سبب کاهش التهاب و افزایش ظرفیت آنتی اکسیدان در افراد معتاد می شود. پیشنهاد می شود از این نوع تمرین برای تقویت سیستم ایمنی افراد معتاد به کار گرفته شود.

مقدمه: سلامت جنسی یکی از جنبه های اصلی سلامت است که همسران را در همه مراحل زندگی، تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف تعیین همبستگی سلامت جنسی با باورهای غیرمنطقی، ذهن آگاهی و کمال گرایی در بین زوجین صورت پذیرفت. روش کار: روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زوجین شهر اردبیل در سال 1398 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 114 تن (57 زن و شوهر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، " پرسشنامه سلامت جنسی معنوی پور" (Manavi Pourchr('39')s Sexual Health Questionnaire) "آزمون 4 عاملی باورهای غیرمنطقی اهواز" (4 Factors of Irrational Beliefs Test-Ahvaz)، "مقیاس آگاهی توجه هشیاری " (Mindful Attention Awareness Scale) و "مقیاس کمال گرایی اهواز" (Ahvaz Perfectionism Scale) بود. روایی صوری و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 18 تحلیل شد. یافته ها: بین باورهای غیرمنطقی (40/0-در مردان و 61/0-در زنان)، ذهن آگاهی (38/0 در مردان و 54/0 در زنان) و کمال گرایی (56/0-در مردان و 59/0-در زنان)، با سلامت جنسی همبستگی معناداری وجود داشت (05/0>P). نتایج نشان داد که باورهای غیرمنطقی، ذهن آگاهی و کمال گرایی در مجموع قادرند 49 درصد از واریانس سلامت جنسی را در مردان و 58 درصد از واریانس سلامت جنسی را در زنان تبیین کنند (05/0>P). نتیجه گیری: سلامت جنسی زوجین با باورهای غیرمنطقی، ذهن آگاهی و کمال گرایی پیش بینی شدنی است. پیشنهاد می شود که روان شناسان و متخصات حوزه سلامت برای بهبود سلامت جنسی همسران به نقش این متغیرها توجه بیشتری کنند.

مقدمه: خودکارآمدی نقش مهمی در عملکرد تحصیلی ایفا می کند و بر انتخاب تکلیف، تلاش، استقامت، امتناع و پیشرفت افراد تاثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی "راهبردهای آموزش فراشناخت" و "یادگیری مبتنی بر مسیله" بر خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر انجام شد. روش کار: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 3 ماه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان روانشناسی مقطع کارشناسی شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاد ابهر در سال تحصیلی 1398-1397 به تعداد 130تن بودند. براساس جدول Krejcie & Morgan 100 تن از آن ها بصورت تصادفی منظم انتخاب و از بین افرادی که نمره پایین تر از نمره برش (80) در "مقیاس خودکارآمدی تحصیلی کالج" (College Academic Self-Efficacy Scale) کسب کرده بودند انتخاب شدند. 45 تن در سه گروه (دو گروه مداخله) و یک گروه کنترل بصورت تصادفی جایگزین شدند. داده ها با پرسشنامه جمعیت شناختی و "مقیاس خودکارآمدی تحصیلی کالج" جمع آوری شد. روایی محتوا به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. آزمودنی های گروه مداخله 1 در جلسات آموزش گروهی "راهبردهای آموزش فراشناخت" در 10 جلسه 90 دقیقه ای و گروه مداخله 2، در جلسات آموزشی "یادگیری مبتنی بر مسیله" در 7 جلسه 90 دقیقه ای و در هر هفته یک بار شرکت کردند. پس از پایان جلسات، پس آزمون و 3 ماه بعد پیگیری برای هر 3 گروه "مقیاس خودکارآمدی تحصیلی کالج" تکمیل شد. داده ها با نرم افزار اس پی اس اس نسخه 24 تحلیل شد. یافته ها: آموزش گروهی "راهبردهای آموزش فراشناخت" و "یادگیری مبتنی بر مسیله" موجب افزایش نمره خودکارآمدی تحصیلی شرکت کننده در گروه های مداخله و در طی زمان های مختلف نسبت به گروه کنترل متفاوت بودند (P≤ 0/01). اما بین دو گروه "راهبردهای آموزش فراشناخت" و " یادگیری مساله محور" تفاوت معنادار آماری مشاهده نشد (P <0/05). نتیجه گیری: آموزش گروهی "راهبردهای آموزش فراشناخت" و "یادگیری مبتنی بر مسیله" موجب افزایش نمره خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان می شود. پیشنهاد می شود متخصصان آموزشی از این 2 روش آموزش گروهی جهت ارتقای خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان استفاده نمایند.

مقدمه: موقعیت های موجود در ورزش های تیمی، فرصت های بی شماری را برای بازیکنان برای بیان رفتار خلاقانه فراهم می کند. مطالعه حاضر با هدف تعیین همبستگی تواضع مربی و تسهیم دانش با خلاقیت بازیکنان لیگ برتر والیبال بانوان ایران انجام گرفت. روش کار: این مطالعه به روش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری را تمام بازیکنان لیگ برتر والیبال بانوان در سال 1398 تشکیل داد که تعداد آن ها 126 تن است که نمونه آماری به دلیل محدود بودن تعداد بازیکنان، به صورت دردسترس و به تعداد 126 تن انتخاب شد. در این مطالعه از پرسشنامه جمعیت شناختی "مقیاس تواضع ابرازشده" (Expressed Humility Scale)، "مقیاس اشتراک دانش" (Knowledge Sharing Scale (KSBS)، "مقیاس خلاقیت" (Creativity Scale) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها از طریق روایی صوری، محتوا، همگرا و تحلیل عاملی تاییدی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ بررسی شد. داده ها با پرسشنامه جمع آوری شد. تحلیل داده ها در نرم افزار اسمارت پی ال اس5/3 انجام شد. یافته ها: بین تواضع مربی با خلاقیت (34/0-=β ، 030/0=P) و تسهیم دانش (42/0=β ، 010/0=P) به ترتیب همبستگی منفی و مثبت معناداری وجود داشت. همچنین بین تسهیم دانش (47/0=β ، 001/0=P) با خلاقیت بازیکنان لیگ برتر والیبال بانوان ایران همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: تواضع مربی با خلاقیت و تسهیم دانش بازیکنان لیگ برتر والیبال بانوان ایران به ترتیب همبستگی مثبت و منفی معناداری وجود دارد. لذا پیشنهاد می شود کمیته مربیان فدراسیون والیبال ایران آموزش سبک های مربیگری را به عنوان یکی از مهم ترین شاخص ها در دوره های مربیگری مد نظر قرار دهند و دوره های دانش افزایی و را برای مربیان برگزار نمایند.

مقدمه: ورزش به عنوان یکی از فعالیت های مهم اوقات فراغت، دارای اهداف تربیتی متعددی بوده و می تواند در سازگاری بزهکاران با محیط ندامتگاه موثر واقع گردد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر ورزش در خشونت بزهکاران ورزشکار و غیر ورزشکار استان خوزستان در سال 1398-1397می باشد. روش کار: پژوهش حاضر در دو مرحله کیفی-کمی (روش شناسی) و توصیفی-مقایسه ای انجام شد. نمونه آماری پژوهش در مرحله کیفی 12 تن شامل کارمندان، اعضای هیات علمی و بزهکاران و در مرحله کمی پژوهش487 تن (291 تن بزهکار ورزشکار و 196 تن بزهکار غیر ورزشکار) بودند. نمونه گیری در مرحله کیفی به روش غیرتصادفی و هدفمند و در مرحله کمی به روش تصادفی منظم و بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. در مرحله اول (کیفی) "مقیاس اثر ورزش در خشونت بزهکاران" (Effect of Exercise on Criminals Violence Scale) با تحلیل مصاحبه های انجام شده، طراحی و روایی سازه، واگرا، همگرا و پایایی ترکیبی مقیاس اندازه گیری شد. در مرحله دوم (کمی) پرسشنامه جمعیت شناختی و مقیاس طراحی شده و بین نمونه های بخش کمی توزیع شد. داده ها به وسیله نرم افزارهای آماری اس پی اس اس نسخه 22 و پی ال اس نسخه 23 مورد بررسی گرفت. یافته ها: در مرحله اول "مقیاس اثر ورزش در خشونت بزهکاران" با 36 عبارت و 5 درون مایه اصلی سلامت جسمانی، سلامت روانی، عدم بازگشت مجدد به ندامتگاه، کاهش خشونت و مشارکت گروهی طراحی و روانسنجی گردید. نتایج مرحله دوم نشان داد که تفاوت میزان خشونت در بزهکاران ورزشکار (57/0) در مقایسه با بزهکاران غیرورزشکار (41/0) معنادار بوده است. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر ورزش در کاهش خشونت بزهکاران، پیشنهاد می شود مدیران و مسیولین، برنامه های منظم و گسترده تری جهت ایجاد کلاس ها و امکانات ورزشی در ندامتگاه ها، اتخاذ نمایند.

مقدمه: طرحواره جنسی به عنوان تعمیم های شناختی حاصل تجارب گذشته فرد می باشد. وجود عملکرد جنسی مطلوب، نقش بسیار مهم و اساسی در موفقیت و پایداری کانون خانواده دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین همبستگی طرحواره های جنسی با تعارضات زناشویی و بی ثباتی ازدواج زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده آموزش و پرورش شهر قم در سال 1398 انجام شد روش کار: روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زوج های متاهل رده سنی 45-30 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده آموزش و پرورش شهر قم بود. نمونه آماری شامل 404 تن از اعضای جامعه آماری مذکور است که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس طرحواره جنسی"(Sexual Schema Scale)، "پرسشنامه تجدید نظر شده تعارضات زناشویی"(Revised Marital Conflict Questionnaire) و "شاخص بی ثباتی ازدواج" (Marital Instability Index) بود. روایی محتوا به روش کیفی و پاپایی به روش همبستگی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ بررسی گردید. داده های جمع آوری شده در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 20 تحلیل شد. یافته ها: بین مولفه های طرحواره جنسی پرشور-عاشقانه (P= 0/000, R=-0/147),، صریح-راحت، پرشور-با محبت (P=0/000, R =-0/151)، روشنفکر-مترقی (P=0/000, R=0/156) بی ثباتی ازدواج همبستگی منفی وجود داشت. بین مولفه های خجالتی-محافظه کار و قدرتمند-پرخاشگر با بی ثباتی ازدواج همبستگی معنا داری وجود نداشت. همچنین مولفه های خجالتی-محافظه کار (P=0/000, R= 0/131)، قدرتمند-پرخاشگر (P= 0/000, R=0/144)، با تعارضات زناشویی همبستگی مثبت معنا دار وجود داشت. بین مولفه پرشور-با محبت (P=0/05, R=-0/128) و روشنفکر-مترقی (P=0/000, R=0/160) با تعارضات زناشویی همبستگی منفی وجود داشت. نتیجه گیری: طرحواره های جنسی با تعارضات زناشویی و بی ثباتی ازدواج همبستگی دارد. بنابراین، به روانشناسان و مشاوران توصیه می شود با تغییر طرحواره های جنسی در جهت مثبت، موجبات کاهش تعارضات زناشویی و ثبات ازدواج را پدید آورند و از آسیب طلاق پیشگیری کنند.

مقدمه: طلاق به عنوان یک معضل فردی و اجتماعی رو به افزایش است و تبعات منفی بسیاری را بدنبال دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی "درمان کوتاه راه حل-محور" بر صمیمیت زناشویی و خود ارزشمندی احتمالی زوجین متقاضی طلاق در سال1397 انجام شد. روش کار: طرح پژوهش حاضر نیمه مداخله ای با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به دادگستری شهرستان خوی در سال 1397 بود که متقاضی طلاق بودند. از این بین 20 زوج انتخاب شده و به حکم قرعه به 2 گروه مساوی (هر گروه 10 زوج) تقسیم شدند. "پرسشنامه جمعیت شناختی"، "پرسشنامه نیازهای صمیمیت زناشویی" (Marital Intimacy Needs Questionnaire) و "مقیاس خودارزشمندی احتمالی" (Contingencies of Self-Worth Scale) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روایی ابزار ها با روایی محتوا به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ بررسی و تایید شد. 6 جلسه مداخله "درمان کوتاه راه حل محور" به مدت 60 دقیقه برای زوجین گروه مداخله اجرا شد. سپس از هر 2 زوج شرکت کننده در مطالعه خواسته شد تا ابزار ها را تکمیل کردند. داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 21 تحلیل شد. یافته ها: "درمان کوتاه راه حل محور" بر بهبود صمیمیت زناشویی و خودارزشمندی احتمالی زوجین متقاضی طلاق اثربخش است (05/0>P). نتیجه گیری: "درمان کوتاه راه حل محور" بر بهبود صمیمیت زناشویی و خودارزشمندی احتمالی زوجین موثر است. پیشنهاد می شود در حوزه زوج درمانی از این مداخله به منظور رفع مشکلات زوجین و ارتقای روابط بین آن ها استفاده کرد.

مقدمه: اعضای هییت علمی و کارمندان سرمایه های انسانی مهم در دانشگاه ها هستند و سلامت جسمی آن ها اهمیت بسیاری دارد زیرا می تواند بر تعهد سازمانی شان اثرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر تعیین همبستگی برخی شاخص های سلامت جسمانی با تعهد سازمانی در بین اعضای هییت علمی و کارکنان دانشگاه هنر اسلامی تبریز می باشد. روش کار: روش مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی می باشد. 60 تن از کارکنان و اعضای هییت علمی مرد دانشگاه بطور تصادفی ساده بعنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه جمعیت شناختی و "پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر" Allen & Meyerchr('39')s Organizational Commitment Questionnaire استفاده شد. روایی پرسشنامه با روش روایی محتوا به روش کیفی و پایایی به روش همبستگی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. همچنین شاخص های سلامت جسمانی، حداکثر اکسیژن مصرفی و درصد توده چربی اندازه گیری شد. تحلیل داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 23 انجام گرفت. یافته ها: حداکثر اکسیژن مصرفی با تعهد سازمانی همبستگی معنا دار و مستقیم (27/0=r، 03/0= P-value) و درصد توده چربی با تعهد سازمانی همبستگی معنادار و معکوس دارد (33/0-=r، 00/0= P-value). بین تعهد سازمانی و 3 زیر مولفه آن در میان اعضای هیات علمی و کارکنان تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). نتیجه گیری: برخی شاخص های سلامت از جمله درصد توده چربی و حداکثر اکسیژن مصرفی با تعهد سازمانی افراد همبستگی معنا داری دارند. پیشنهاد می شود مسیولین دانشگاه نسبت به ارتقای سلامت جسمانی نیروی انسانی خودبرنامه ریزی مستمر داشته باشند.