اغلب مطالعات انجام شده درزمینه ی ارتباط قوانین ارزش گذاری و ساختار بازار مالی از رویکردهای خطی جهت تجزیه وتحلیل استفاده کرده اند. در این تحقیق این سؤال مطرح شده است که آیا تأثیر قوانین ارزش گذاری بر ساختار بازار مالی در شرایط مختلف اقتصادی ثابت است؟ اهمیت پاسخ به این سؤال زمانی معلوم می شود که سیاست گذاران اقتصادی در راستای افزایش ساختار بازار مالی بخواهند سیاست مناسب در بخش مالی را اتخاذ نمایند. مطالعه ی حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش تجزیه وتحلیل از نوع تحقیقات تحلیلی می باشد. آمار و اطلاعات موردنیاز تحقیق به روش اسنادی یا کتابخانه ای جمع آوری شد که داده های جمع آوری شده آن با استفاده از آمار توصیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. جامعه آماری کلیه کشورهای عضو D8 (شامل: ایران، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، مصر و نیجریه) می باشد. برای تخمین نیز مدل از دو نرم افزار EViews6 و MATLAB استفاده شد. با توجه به نتایج گزارش شده، نکات زیر قابل استنباط می باشد: قوانین ارزش گذاری اثر غیرخطی بر ساختار بازار مالی دارد. اثرگذاری متفاوت قوانین ارزش گذاری بر ساختار بازار مالی در رژیم های مختلف مؤید این امر است که قوانین ارزش گذاری منجر به بهبود عملکرد ساختار بازار مالی می شود، اما این اثر در طول زمان متفاوت است به طوری که حتی امکان اثر منفی نیز وجود دارد.