سال:1387 | دوره:19 | شماره:10 الف (ویژه نامه مهندسی برق، صنایع و عمران) |تعداد مقالات:20

در اغلب سیستمهای جدید حمل و نقل ریلی برقی DC، از سیستم زمین کاملا شناور یا سیستم زمین نشده استفاده می شود. یکی از مهمترین مشکلات مربوط به استفاده از سیستم زمین کاملا شناور در شبکه ترن برقی، تولید ولتاژ تماسی ریل با دامنه بالا و ایجاد خطرات جانی برای مسافران و پرسنل می باشد. لذا به منظور کاهش ولتاژ ریل به زمین، از تجهیزات و روشهای مختلفی استفاده می شود. در اغلب این روشها و تجهیزات، وقتی ولتاژ ریل به زمین از حد معینی تجاوز کند، ریلها و باسبارهای منفی پستها بطور مستقیم به شبکه زمین متصل می شوند تا سطح ولتاژ ریل کاهش یابد. در این مقاله عملکرد تجهیزات کنترل ولتاژ ریل و اثر پارامترهای موثر بر مقدار ولتاژ تماسی ریل مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج شبیه سازی ها نشان می دهند که حداق ولتاژ ریل برای هر سیستم از مقدار معینی نمی توان کمتر باشد.

در این مقاله روشهای نوین کاهش اثرات کوچک سازی کانال در ترانزیستورهای اثر میدان مورد آنالیز و تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. هم چنین برای اولین بار یک ساختار جدید با نام ترانزیستور "چند گیتی با کانال محافظ" معرفی و طراحی شده است. نتایج شبیه سازیهای دو بعدی نشان می دهند که این ساختار به خوبی می تواند اثرات میدان الکتریکی ناشی از ولتاژ درین را کاهش دهد. هم چنین تغییرات سد پتانسیل تا ولتاژ 1.5 ولت، تقریبا صفر است. ضمنا این ترانزیستور مشکلاتی از قبیل سخت بودن پروسه ساخت و نیاز به منبع تغذیه اضافی را که در ساختارهای مشابه با آن وجود دارند را ندارند.

هدف از این مقاله، تخمین موقعیت در یک سیستم ناوبری ترکیبی GPS/INS با کمترین تعداد ماهواره است. از آنجائیکه واحد اندازه گیری اینرسی برای اندازه گیری ارتفاع از ارتفاع سنج استفاده می کند، فرض می کنیم، ارتفاع مقدار مشخصی است. بنابراین، در این مقاله مجهولها طول و عرض جغرافیایی هستند. برای بهنگام سازی موقعیت در سیستم ناوبری اینرسی از GPS تک تفاضلی و برای فیلترینگ و تخمین خطا در این سیستم از فیلتر ذره ای استفاده می کنیم. با توجه به بعد بالای بردار حالت در یک سیستم ناوبری ترکیبی GPS/INS، استفاده مستقیم از فیلتر ذره ای نیاز به زمان زیادی برای محاسبات دارد. در این مقاله، با توجه به اینکه برای سیستمهای خطی با نویز گوسی فیلتر کالمن، فیلتر بهینه است، پیشنهاد می دهیم که می توان قسمت خطی معادلات را با استفاده از فیلتر کالمن و قسمت غیر خطی معادلات را با استفاده از فیلتر ذره ای تخمین زد. مقایسه نتایج حاصله از این الگوریتم با فیلتر کالمن توسعه یافته نشان می دهد، وقتی تعداد ماهواره های GPS دو عدد است، خطای تخمین موقعیت با استفاده از این الگوریتم مرزدار است، در حالیکه کاربرد فیلتر کالمن توسعه یافته باعث واگرائی این خطا می گردد.

با اینکه رگولاتورهای جریان برداری فضایی یا Space vector Current Regulators (SVCR) در حالت پایدار دارای هارمونیک جریان کی می باشند، پاسخ گذاری این نوع رگولاتورها در مقایسه با دیگر روش ها مانند رگولاتورهای جریان هیسترزیس کندتر می باشد. در این مقاله به منظور افزایش سرعت پاسخ گذاری این رگولاتورها روش جدیدی ارائه شده است. عملکرد این روش بر پایه اصلاح فاصله زمانی اعمال بردار صفر و اصلاح عملکرد کنترل کننده تناسبی انتگرالی (PI) رگولاتور جریان می باشد. این روش فقط در حالات گذرا اعمال می گردد و در حالت پایدار از روش معمول SVCR استفاده می شود. این روش بدون تغییر در سخت افزار و با کمترین تغییرات در نرم افزار سیستم قابل اجراست. شبیه سازی های انجام شده نشان می دهد که در روش جدید خطای جریان نسبت به روش های معمول SVCR کمتر می باشد. روش معرفی شده به صورت آزمایشگاهی و به کمک Texas Instruments TMS320F2407A Digital Signal Processor (DSP) بر روی یک موتور القایی 1.5 کیلووات پیاده سازی شده است.

یکی از سریع ترین و ساده ترین روش های تابع انرژی گذرا (TEF) برای ارزیابی پایداری گذرای سیستم های قدرت، روش مرز سطح انرژی پتانسیل یا روش PEBS است. اما ضعف اصلی روش PEBS آن است که مقداری که برای زمان رفع خطای بحرانی (tcr) به کمک این روش بدست می آید، ممکن است بزرگتر از مقدار واقعی و یا کوچکتر از مقدار واقعی آن باشد و بنابراین جوابهایی که با این روش بدست می آیند قابل اطمینان نیستند. در این مقاله با استفاده از روش PEBS، روشی با نام روش PEBS تکراری طرح شده است که به کمک آن می توان به مقداری برای زمان رفع خطای بحرانی دست یافت که معمولا مساوی و یا کمتر از مقدار واقعی آن است و بنابراین تخمین محافظه کارانه ای از زمان رفع خطای بحرانی ارائه می نماید. در واقع روش طرح شده با وجود سادگی و سرعت کافی، می تواند از وقوع حالت هایی که در آن زمان رفع خطای بحرانی بدست آمده به روش PEBS بزرگتر از مقدار واقعی آن است، تا حد زیادی جلوگیری نماید و بنابراین از آن می توان برای ارزیابی سریع پایداری گذرای سیستم های قدرت با دقت نسبتا خوب استفاده نمود. نتایج شبیه سازی بر روی دو سیستم تست صحت روش طرح شده را تائید می نماید.

در این مقاله یک نوع تقسیم کننده توان مایکرواستریپی سه راهه با نسبتهای توان متفاوت معرفی شده است. این تقسیم کننده بر خلاف تقسیم کننده ویلکینسون نیازی به مقاومت داخلی نداشته و براحتی بر روی برد مایکرواستریپ قابل ساخت است. با استفاده از این نوع تقسیم کننده می توان براحتی نسبتهای مختلف توان مثل 1:1:1 یا 4:3:2 یا 2:1:1 را ساخته و قابلیت ساخت تقسیم کننده دو راهه با نسبتهای مختلف مثل 1:1 نیز وجود دارد. همچنین می توان با استفاده از ترکیبی از چند تقسیم کننده یک تقسیم بر N نیز تولید کرد. با استفاده از الگوریتم ژنتیک پهنای باند این نوع تقسیم کننده افزایش داده شده است. نتایج شبیه سازی حاکی از تطبیق و ایزولاسیون عالی این نوع تقسیم کننده داشته و همخوانی خوبی با نمونه ساخته شده در باند X دارد. همچنین نتایج با تقسیم کننده ویلکینسون دو راهه نیز مقایسه شده است.

دیزل ژنراتور ترکیبی از یک موتور دیزل و یک ژنراتور میباشد که محورهای آنها با یکدیگر به صورت مکانیکی کوپل شده اند. گاورنر دیزل ژنراتور با تنظیم میزان سوخت ورودی به موتور دیزل، به کنترل سرعت آن می پردازد. مدل های دینامیکی موجود برای دیزل ژنراتور برخی خصوصیات کارکرد عملی آن به همراه سیستم کنترل سرعت (نوسانات نامیرای سرعت) را توجیه نمی نماید. در این مقاله با توجه به خصوصیات عملی کارکرد دیزل ژنراتور، این مدل اصلاح شده و به کمک آن اثرات دینامیکی یک سیستم کنترل سرعت (گاورنر) بر روی دیزل ژنراتور بررسی شده است. سپس ضمن مقایسه روش های مختلف طراحی کنترل PI، یک روش کنترل که قابل تنظیم توسط اپراتور همراه با به کارگیری حداقل امکانات باشد، انتخاب شده است. با توجه به خصوصیات لازم برای صنعتی شدن گاورنر و نتایج شبیه سازی، یک دستگاه گاورنر با خصوصیاتی مانند قابلیت کنترل سرعت، افت دائم برای کارکرد موازی، صفر کردن سوخت ورودی در هنگام افزایش سرعت از حد مجاز، حفاظت در برابر از دست دادن سیگنال سرعت ورودی و قابلیت فرمان پذیری از جانبی ها طراحی و ساخته شده است که بلوک دیاگرام گاورنر طراحی شده شرح داده خواهد شد. نتایج آزمون عملی گاورنر ساخته شده بر روی دیزل ژنراتور، نشان دهنده حل مشکل نوسان سرعت دیزل ژنراتور به صورت نامیرا می باشد.

مطالعه و بررسی دقیق پایداری دینامیکی و گذرای شبکه و نیز تنظیم کنترل کننده های سیستم قدرت مستلزم مدل سازی و تخمین دقیق پارامترهای مدل ژنراتورهای سنکرون به عنوان مولدهای عمده و اصلی انرژی الکتریکی در شبکه می باشد. در رابطه با مدل سازی، مدل دو محوری پارک برای ماشین سنکرون پذیرفته شده و مورد استفاده و استناد قرار می گیرد. در رابطه با تخمین پارامترهای مدل نیز روش تست پاسخ فرکانسی حالت سکون SSFR که در قالب استانداردهای IEEE تدوین گشته، مورد استفاده قرار می گیرد. اما بهرحال در هر دو زمینه مدل سازی (شناسایی) و تخمین پارامترهای مدل چالشهای وجود داشته که محققان را برای بررسی و تحقیق در آن مورد جذب نموده است. از جمله مهمترین این چالشها در زمینه تخمین پارامترهای مدل، استفاده از یک روش شناسایی دقیق و کارآمد می باشد. در این مقاله روش برازش جدیدی موسوم به Vector Fitting برای اولین بار در کاربردهای تخمین پارامترهای مدار معادل های محورهای d و q ماشین سنکرون مورد استفاده قرار گرفته و دقت و قابلیت آن در مقایسه با روشهای الگوریتم ژنتیک،Pattern search و روش حداقل مربعات غیر خطی مورد ارزیابی قرار می گیرد.

عموما کنترل اینورترهای چندسطحی صرفا توسط یک طرح کلیدزنی مانند طرح پلکانی انجام می گیرد. در صورتیکه فقط از یک طرح کلیدزنی برای کنترل اینورترهای چند سطحی استفاده شود، شاخص مدولاسیون فقط در یک محدوده خاص قابل کنترل خواهد بود. بمنظور حل این مشکل می توان طرح کلیدزنی اینورتر را به ازاء مقادیر مختلف شاخص مدولاسیون تغییر داد و با این روش شاخص مدولاسیون را از صفر تا مقادیر بیش از یک بطور پیوسته و دلخواه کنترل نمود. باید توجه داشت که هر کدام از طرح های کلیدزنی مذکور قادر هستند شاخص مدولاسیون را فقط در یک محدوده خاص کنترل نمایند اما با استفاده از همگی آنها شاخص مدولاسیون در یک محدوده وسیع قابل کنترل خواهد بود. در این مقاله زوایای آتش هر کدام از طرح های کلیدزنی به یک شبکه عصبی مجزا آموزش داده شده است. بدین ترتیب تعداد شبکه های عصبی مورد نیاز در این روش مساوی تعداد طرح های کلیدزنی خواهد بود. بعنوان مثال در این مقاله یک اینورتر هفت سطحی در نظر گرفته شده و نشان داده شده است که با استفاده از سه طرح کلیدزنی که زوایای آتش آنها به سه شبکه عصبی مجزا آموزش داده شده است می توان شاخص مدولاسیون را در بازه صفر تا مقادیر بیش از یک بطور پیوسته و دلخواه کنترل نمود. با انتخاب شاخص مدولاسیون مورد نظر، شبکه عصبی مناسب فعال شده و زوایای کلیدزنی بهینه را با سرعت زیاد تولید می کند.با استفاده از شبکه های عصبی مذکور مشکلات ناشی از بکارگیری جداول مراجعه، از قبیل حجم زیاد حافظه مورد نیاز، مدارات کنترلی پیچیده و کنترل گسسته ولتاژ خروجی قابل حل خواهند بود. همچنین بمنظور تایید ادعاهای فوق الذکر نتایج محاسباتی و تئوری بدست آمده بر روی یک مبدل چندسطحی کسکاد به صورت عملی اجرا گردیده است.

در این مقاله روشی برای بهبود کیفیت جداسازی سیگنال منابع به روش کور و کاهش نویز Musical ارائه می کنیم. در روش پیشنهادی برخلاف الگوریتم های موجود به جای استفاده از ماسک های باینری از ماسک های پیوسته استفاده می شود. از آنجایی که این ماسک ها بر اساس میزان تمرکز انرژی منابع و زاویه آنها تعریف می کنیم الگوریتم پیشنهادی سبب کاهش نویز مذکور می شود. در این الگوریتم جداسازی سیگنال منابع در چند مرحله و با استفاده از الگوریتم تحلیل اجزای مستقل و میانگین گیری از سیگنال های مشابه انجام می شود. در بخش شبیه سازی با بیان مثال های مختلف، کاهش این نویز و افزایش کیفیت سیگنال های جدا شده را نشان می دهیم. در این مقاله از الگوریتم Hard_DESPRIT به عنوان الگوریتم مرجع استفاده شده است.

در این مقاله روش تحلیل یک فیلتر صفحه E با رزوناتورهای بار شده ارائه شده است. استفاده از این ساختار علاوه بر حل مشکل طول زیاد فیلترهای صفحه E معمولی، بهبود قابل توجهی بر روی افت عبوری در باند قطع بالایی فیلتر ایجاد می نماید. روش ارائه شده برای شبیه سازی دارای دقت بسیار خوبی در بازه وسیع فرکانسی می باشد. برای اطمینان از صحت روش ارائه شده، نتایج اندازه گیری و شبیه سازی با هم مقایسه شده اند که از تطابق بسیار خوبی برخوردارند.

تشخیص خطاهای سیم بندی استاتور ممکن است به طرق مختلف انجام گیرد. لیکن آنالیز طیفی جریان خط موتور با وجود حسگرهای جریان به منظور اهداف کنترلی و حفاظتی، مؤثرترین روش بلادرنگ تشخیص خطا به شمار می رود. روش مدار معادل مغناطیسی یکی از روشهای مدلسازی دقیق موتورهای القایی قفس سنجابی تحت شرایط نامتقارنی ایجاد شده بر اثر خطاهای سیم بندی استاتور بحساب می آید. در این مقاله برای تشخیص خطاهایی از قبیل خطای حلقه به حلقه، کلاف به کلاف و فاز به فاز از نتایج حاصل از این مدلسازی استفاده شده است. برای تشخیص این نوع خطاها از روشهای آنالیز طیف هارمونیکی جریان موتور، گشتاور و سرعت استفاده شده است. نتایج حاصل از شبیه سازی و آزمایشگاهی نشان می دهد که روش تحلیل طیف جریان استاتور معیار خوبی جهت تعیین نوع و شدت خطا در موتورهای القای می باشد. خطاهای مورد بررسی در این مقاله عبارت از، خطای حلقه به حلقه، خطای کلاف به کلاف و خطای فاز به فاز میباشد. در این مقاله یک موتور 3hp بنحو خاصی سیم بندی شده بطوریکه انواع خطاهای استاتور قابل پیاده شدن روی موتور باشد. نتایج آزمایشات تجربی انجام گرفته روی این موتور صحت روش مدلسازی و شبیه سازی و نتایج بدست آمده از مدل پیشنهادی را تأیید می نماید.

امروزه فرآیند ساخت محصول جدید برای نیل به موفقیت های سازمانی از اهمیت بسزایی برخوردار است. توجه مداوم به این موضوع، اهمیت اداره کردن مؤثر بر فرایند فوق را نشان می دهد. این کار در سایه نوآوری قابل انجام می باشد و لذا شرکت ها و موسسات به سوی نوآوری روی آورده و در این راستا به مدلهای جدید و متناسب با نوع فعالیت نیاز دارند، که در این مقاله به آن پرداخته می شود. در این مقاله، ابتدا مرور کوتاهی بر نقش نوآوری، مدل های موجود فرایند نوآوری، ارتباط زمان و هزینه محصول و عوامل مؤثر بر سرعت و کارایی محصولات داشته و نشان داده می شود که این مدل ها بخاطر پیچیدگی روز افزون و شرایط دائما در حال تغییر که روی فرایند نوآوری تاثیر می گذارند، جوابگو نخواهند بود. سپس با استفاده از متدولوژی سیستم های نرم (SSM) یک مدل شبکه ای جهت به کار گیری در محیط های پیچیده تولید و توسعه محصولات جدید که مبتنی بر عوامل و توانایی های درون سازمانی و خارج سازمان می باشد، ارائه می گردد.

سازمان های تجاری دائما برای حفظ موقعیت خود در جهت کسب و حفظ منافع رقابتی تلاش می کنند. و با توجه به الگوی رقابتی پورتر، صنعت همیشه تحت تاثیر این تلاش قرار گرفته و چرخه حیات محصول را کوتاه و رقابت را تشدید نموده است. این روند در صنایع پیشرفته نظیر کامپیوتر، ارتباطات و الکترونیک کاملا مشهود است. محیط رقابتی این صنایع به تغییر سریع، عدم اطمینان و بهبود مداوم تقاضا وابسته است که در عملکرد آنها مؤثر می باشد. سازمان های پیشرفته در مواجهه با محیطی که دائما در حال تغییر و دگرگونی است، نوآوری مراکز تحقیق و توسعه (R&D) را به عنوان یک چالش غیر اجتناب تأیید می کنند. اهمیت دانش در مراکز R&D، بسیاری از دانش پژوهان را به اهمیت مدیریت دانش (KM) به عنون ابزاری مهم برای نوآوری این مراکز، آگاه ساخته است. هدف این مقاله، ارائه یک مدل مدیریت دانش در سازمان های تحقیق و توسعه و بحث در مورد چگونگی استفاده از آن در نوآوری این گونه سازمان ها است. در ابتدا، عناصر عمومی جهت پیاده سازی مدیریت دانش و اجرای مؤثر آن ارائه می شود، سپس با توجه به این عوامل، مدل یکپارچه KM جهت توانمندسازی نوآوری در مراکز R&D ارائه می گردد.

در جریان درون محیط های متخلخل سنگریز بعلت بالا رفتن سرعت و عدد رینولدز، جریان از حالت دارسی خارج شده و وارد حالت جدیدی بنام غیر دارسی می گردد. در رابطه دارسی بعلت خطی بودن ارتباط بین گرادیان هیدرولیکی و سرعت جریان، تجزیه و تحلیل جریان بسهولت انجام می شود. با افزایش سرعت جریان و شروع انحراف از قانون دارسی، آشفتگی وارد جریان شده و تجزیه و تحلیل جریان با مشکل مواجه می شود. در حال حاضر معیار دقیقی برای تفکیک جریان دارسی از غیر دارسی ارائه نشده است. از آنجا که رابطه مانینگ در مباحث هیدرولیک کانال های باز کاربرد فراوانی دارد، در این تحقیق از مفهوم افت اصطکاکی دارسی استفاده شده و با تلفیق آن با رابطه مانینگ شکل جدیدی از معادلات جریان درون محیط های متخلخل سنگریز بدست آمد. با استفاده از دو سری داده آزمایشگاهی مربوط به جریان درون محیط های متخلخل آزاد و تحت فشار و برقراری ارتباط بین پارامترهای موثر بر جریان، مفاهیم و خصوصیات هیدرولیکی این دسته از جریانها تفسیر و ارائه شده است. روابط جدیدی برای تعیین ضریب زبری مانینگ متعلق به دانه های سنگی با توجه به خصوصیات جریان و مصالح سنگریز ارائه و با استفاده از 160 داده آزمایشگاهی جریان آزاد و تحت فشار واسنجی شدند. نتایج حاصل از این تحقیق کاربرد رابطه مانینگ را برای شرایط جریان کاملا زبر هیدرولیکی تائید می کند.

سیستم دیوار برشی فولادی بعنوان یکی از سیستم های مقاوم در برابر بارهای جانبی مورد استفاده قرار می گیرد. برخی مواقع به دلیل نیازهای معماری و یا عوامل غیر سازه ای که معمولا ملاحظات سازه ای را تحت الشعاع قرار می دهد، وجود بازشو اجتناب ناپذیر خواهد بود. بنابراین بررسی تأثیر بازشوها بر رفتار لرزه ای دیوار برشی فولادی ضرورت پیدا می کند. در این مقاله برای بررسی تأثیر بازشو در رفتار لرزه ای دیوارهای برشی فولادی، دیوار برشی با ورقهای فولائی 2mm،4mm و 6mm، در 4 و 7 طبقه در نرم افزار ANSYS مدل شده، تحت تحلیل بارافزون قرار گرفت ک پارامترهای لرزه ای آن با استفاده از روش یوانگ به دست آمد. برای بررسی تأثیر بازشو، تعدادی بازشو به ابعاد 700×400mm، 900×600mm،1100×800mm و 1600×1000mm در مرکز و گوشه دیوارها ایجاد گردید. با توجه به نتایج به دست آمده وجود بازشو با محدودیت 2 تا در مرکز ورق فولادی نسبت به گوشه ها بهتر است. همچنین برای دیوارهای برشی فولادی با بازشو مستطیلی سخت نشده بهتر است نسبت h/tw بین 500 تا 750 باشد. بعلاوه، ایجاد بازشوهای 2% تا 6.5% ورق مناسب است. کاهش مقاومت و سختی بیشتر به ضخامت ورق بستگی دارد تا به بزرگی و کوچکی ابعاد بازشو ایجاد شده در ورق و بطور کلی وجود حتی بازشو کوچک باعث کاهش بخش عمده ای از مقاومت و سختی می شود.

یکی از روشهای متداول مقاوم سازی ساختمانهای بنایی، استفاده از روکش بتن مسلح برای تقویت دیوار بنایی می باشد. در این روش روکش بتنی به روی سطح دیوار بنایی مسلح شده با شبکه ای از میلگردهای افقی و قائم شاتکریت می شود. هدف از این مقاله مدل سازی اثر روکش بتن مسلح بر رفتار غیر خطی داخل صفحه دیوار مصالح بنایی محصور شده با کلافهای قائم و افقی می باشد. این مدل سازی به روش اجزای محدود و بر مبنای روش ترک پخشی ثابت و مدلهای رفتاری متوسط بتن مسلح، مصالح بنایی و ملات و با استفاده از نرم افزار WCOMD، توسعه داده شده در دانشگاه توکیو، انجام می شود. در این مقاله، یک روش مدل سازی برای المان بنایی تقویت شده با روکش بتن مسلح، با در نظر گرفتن لغزش بین دو المان پیشنهاد شده است. سپس دقت این روش با مقایسه نتایج تحلیل و نتایج آزمایش مورد بررسی قرار گرفته است. بعد از کنترل صحت مدل سازی، با استفاده از این روش و انجام مطالعه پارامتریک روی دیوار بنایی کلافدار، تاثیر پارامترهایی از قبیل مقاومت فشاری بتن کلافها و اندازه بازشوها بر رفتار دیوار تقویت نشده و میزان بهبود رفتار دیوار در اثر تقویت بررسی شده است.

در این مقاله وزن بهینه صفحات مرکب در حالی که تحت بیشترین باری که منجر به شکست کامل می شود قرار گرفته اند جستجو می شود. معیارهای شکست متنوعی برای چنین سازه هایی تعریف شده اند. در این کار تئوری تسای- هیل به عنوان معیار شکست مورد استفاده قرار می گیرد. این تئوری بر اساس تئوری کلاسیک لایه ای پایه گذاری شده است. به دلیل این که بهینه سازی یک پروسه بسیار طولانی می باشد، شبکه های عصبی تابع بنیادی شعاعی به منظور پیش بینی خروجی مورد استفاده قرار می گیرد. پروسه بهینه سازی در محیط برنامه نویسی فرترن تا حصول نتیجه بهینه، ادامه پیدا می کند.

در این تحقیق، آنالیز عددی آزمایشهای سه محوری CD بر روی ماسه درشت معمولی، ماسه ریز معمولی، و ماسه ریز مسلح شده با تریشه های موکت انجام و نتایج حاصله با نتایج آزمایشگاهی مقایسه شده اند. نرم افزار Plaxis جهت تحلیل عددی استفاده شده و مدل رفتاری خاک برای تمام آزمایشهای مدل سخت شونده فرض شده است. نتایج تحلیل عددی برای هر دو ماسه معمولی در ارتباط با دیاگرامهای تنش-کرنش و تغییرات کرنش حجمی تطابق قابل قبولی را با مقادیر آزمایشگاهی نشان میدهند و به نظر میرسد دقت تحلیل تابع میزان فشار همه جانبه و دانه بندی ماسه می باشد و به نحوی که نتایج ماسه درشت از دقت بالاتری برخوردار می باشند. در مورد ماسه ریز مسلح شده با الیاف موکت، انطباق خوبی بین نتایج تحلیل عددی و آزمایشگاهی مخصوصا برای تغییرات کرنش حجمی مشاهده نشد و با افزایش درصد وزنی و یا نسبت اضلاع الیاف مقدار خطا بیشتر هم میشود. بنظر می آید این ناسازگاری عمدتا به دلیل تاثیر مدل انتخاب شده برای بیان رفتار ماسه مسلح و عدم منظور نمودن اندر کنش بین الیاف و ماسه در مدل سخت شونده می باشد.

در این مقاله بوسیله الگوریتم ژنتیک یک مدل چیدمانی دینامیکی پویا (DSL-GA) ارائه گردیده که با توجه به برنامه توزیع زمانی تسهیلات و امکان جابجایی تسهیلات در دوره های زمانی به انجام چیدمان می پردازد. انطباق مناسب و منطقی کروموزم های ماتریسی با بحث چیدمان دینامیکی از خصوصیات ساختار این مدل است. جهت مقایسه عملکرد مدل، مسئله چیدمان دینامیکی روزنپلات که حالت خاصی از مدل DSL-GA است حل گردیده و نتایج با جوابهای حاصل از مدل روزنپلات مقایسه شده اند. نتایج مدل نشان می دهد که مدل مذکور توانایی بالایی در انجام چیدمان دینامیکی داراست.