مجله علوم پایه پزشکی ایران
سال:1380 | دوره:4 | شماره:2 (پیاپی 10) |تعداد مقالات:8

درد یک احساس ناخوشایند است که بوسیله تحریک سلولهای عصبی خاصی در مغز ایجاد می گردد.معمولا درد هنگامی ایجاد می شود که رسپتورهای حسی اختصاصی تحریک شوند. به هر حال هر زمان که مسیرهای درد تحریک گردند می توان آن را تجزیه نمود.یکی از اعمال مهم سیستم اپوئیدی،نقش میانجیگری روند ضد دردی می باشد.بنابراین هدف از مطالعه حاضر روشن کردن نقش مسیر ال- آرژینین نیتریک اکساید و پروستاگلاندین ها در ایجاد اثرات ضد دردی توسط رسپتورهای اپوئیدی در جریان درد حاد در موش می باشد.اثرات) L-NAME یک مهار کننده نیتریک اکسید) و ایندومتاسین (یک مهار کننده غیر اختصاصی سیکلواکسیژناز) بر روی تحریکات دردناک در موش سوری با استفاده از روش های اندازه گیری تاخیر در تکان دادن دم و تکنیک صفحه داغ مورد بررسی قرار گرفتند.تاخیر در تکان دادن دم و همچنین مدت زمان پاسخ دهی به صفحه داغ در گروههایی که L-NAME دریافت نموده بودند به مقدار قابل ملاحضه ای افزایش یافت.تجویز ال- آرژینین به دنبال تزریق L-NAME سبب کاهش معنی دار اثرات ضد دردی این ماده گردید.تزریق ایندومتاسین سبب افزایش غیرمعنی دار،در تحمل موشها نسبت به محرکها دردآور شد.این نتایج احتمالا موید این نظریه هستند که کاهش درد در موش از طریق فعال شدن مسیر ال-آرژینین نیتریک اکساید می باشد.

گرچه در بسیاری از موارد تمایز آدنوکارسینوم پروستات از هیپلازی آن آسان است،اما در موارد متعددی تمایز ضایعات خوش خیم از بدخیم، حتی توسط پاتولوژیست مجرب،به آسانی و با اطمینان مقدور نمی باشد.برای حل احتمالی این مشکل از رنگ آمیزی Argyrophilic Nucleolsr Organizer Region) AgNOR) استفاده شده است.برای انجام این پژوهش 50 بلوک پارافینی آدنوکارسینوم پروستات و 50 بلوک پارافینی هیپرپلازی پروستات انتخاب شده و پس از درجه بندی به روش گلیسون با روش AgNOR رنگ  آمیزی گردید. در هیپرپلازی پروستات تعداد متوسط نقاط 1.35 عدد در هر سلول و در کارسینوم پروستات تعداد نقاط 3.77 عدد در سلول بود.هیپروپلازی پروستات 1 تا 2 نقطه NOR با حاشیه مشخص را نشان داد و در کارسینوم پروستات تعداد زیادی نقاط NOR را نشان نامنظم وجود داشت.در هیپروپلازی پروستات درصد سلولهائی که 3 یا بیشتر نقطه NOR در آدنوکارسینو پروستات 72.28% بود. رنگ آمیزی AgNOR می تواند جهت تمایز آدنوکارسینوم پروستات از هیپروپلازی پروستات به کار گرفته شود.اما از این رنگ آمیزی ممکن است نتوانیم به عنوان یک اندکس قابل اعتماد برای درجه بندی آدنوکارسینوم استفاده نمائیم،چرا که در بعضی از موارد همپوشانی مشاهده شده است.

از آنجایی که عصاره آبی برگ گیاه نوروزک(Salvia leriifloia) دارای اثر کاهش دهندگی قند خون در موشهای دیابتی شده با آلوکسان و موشهای هیپر گلیسمیک با گلوکز می باشد،در این تحقیق اثر پایین آورندگی قند خون برگ گیاه نوروزک در انسان مورد بررسی قرار گرفت.بررسی اثر کاهش دهندگی قند خون عصاره جوشانده و دم کرده برگ گیاه بر روی بیماری بررسی متقاطع (Cross over)انجام شد.مطالعه بر روی بیماران دیابتی غیر وابسته به انسولین از هر دو جنس با قند خون در محدودهmg.dl 250-150 که از بیماری دیگری رنج نمی بردند صورت گرفت.تجویز دوزهای 5% ،10% و20% از عصاره دم کرده برگ گیاه در مقایسه با گروه کنترل که از یک دوم قرص گلی بنکلامید استفاده می کردند، باعث کاهش معنی داری در قندخون بیماران نشد و عصاره گیاه فاقد اثر سینرژیستی با سولفونیل اوره بود.تجویز عصاره جوشانده به افراد سالم نیز کاهش معناداری را در قندخون این افراد به وجود نیاورد.کنترل وزن در 53% بیماران در طول بررسی انجام شد.تغییرات فشار خون بیماران در طی تحقیق قابل ملاحظه نبود در حالی که کاهش وزن در 53% بیماران مشاهده شد،همچنین کاهش اشتها در 70% موارد و کاهش نروپاتی دیابتی در 22% موارد مشاهده شد. بنابراین می توان گفت تحت شرایط و روش بررسی در این تحقیق عصاره گیاه فاقد اثر کاهش دهندگی قندخون در بیماران دیابتی است،اما با توجه به اثرات کاهش اشتها ،کاهش وزن و کاهش نروپاتی با مطالعات بیشتر شاید بتوان این گیاه را به رژیم درمانی بیماران دیابتی جهت کاهش علائم دیابت اضافه کرد.

مطالعه اخیر به منظور یررسی وجود ارتباط میان فساد و تخریب زودرس کاداورهای سالنهای تشریح و آلودگی میکربی آنها و همچنین تعیین مقاومت بافتهای مختلف کاداورهای فیکس شده در برابر فعالیتهای میکروبی،در طی فصول پاییز و زمستان 1378 انجام گرفت.دو کاداور فیکس شده که مدت شش ماه از فیکس شدن آنها در بخش آناتومی دانشکده پزشکی ارومیه گذشته بود جهت بررسی انتخاب شدند.نمونه ها از بافتهای استخوان دنده،پوست ناحیه قفسه سینه، بافت عضلانی اندامها،خون ورید جوگولار و مدفوع ناحیه سیگموئید برداشته شدند.یک میلی لیتر از هریک از سوسپانسیونهای بافتهای مختلف دو کادوار،به طور مجزا به محیطهای کشت باکتریولوژی منتقل گردیده و در دمای37 درجه سانتی گراد انکوبه شدند.به همین ترتیب برای بررسی رشد بی هوازی یک میلی لیتر از هر کدام از نمونه ها به محیط کشت تایوگلیکولات انتقال داده شدند.کشتها بعد از 24 تا 48 ساعت مرد بررسی قرار گرفتند.در ادامه از کلنی های مشکوک،رنگ آمیزی به عمل آورد.همچنین از تستهای مختلفی نظیر:احیاء نیترات،حرکت،کاتالاز،هیدرولیز ژلاتین،اوره آز و تخمیر قندهای ساکاروز،مالتوز،مانیتول،آرابینوز، و تست رشد در دمای 5 درجه سانتیگراد،برای تعیین و شناسایی گونه های جدا شده استفاده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که بافتهای پوست، مدفوع،عضله و استخوان دچار آلودگی میکروبی شده بودند.باکتریهای باسیلوس سیرکیولانس،باسیلوس ماسرانس،باسیلوس آلوئی،کورینه باکتریوم هموفمانی،کورینه باکتریوم گزروزیس و کورینه باکتریوم اولسرانس از این دو کاداور جدا گردیدند.

مواد فعال سطحی از جمله پر مصرف ترین مواد جهت مصارف خانگی و صنعتی بوده و نیز به عنوان مواد جانبی در داروسازی می باشد. از این مواد به عنوان امولسیون کننده، مرطوب کننده و حل کننده در داروسازی استفاده می شود. در سالهای اخیر مطالعات زیادی بر روی این مواد به عنوان افزایش دهنده جذب (به منظور دارو رسانی داروهای کم جذب شونده از راههای غیرتزریقی)، انجام شده است. از جمله موارد محدود کننده مصرف این ترکیبات، اثرات نامطلوب آنها بر غشاء بیولوژیک می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه دو گروه از سورفکتانتهای یونی از نظر اثرات آنها بر غشاء بیولوژیک با استفاده از گلبول قرمز انسانی به عنوان یک مدل غشایی بود. نتایج نشان داد که بین دو سورفکتانت آنیونی مورد مطالعه، سدیم لوریل سولفات (SLS) نسبت به دی اکتیل سدیم سولفوسوکسینات (DSS) همولیز بیشتری ایجاد نمود. همچنین بین سورفکتانت کاتیونی مورد آزمایش، ستریماید (CET) نسبت به بنزالکونیوم کلراید (BNZ) اثرات همولیتیک شدیدتری بروز داد. در مورد کلیه سورفکتانتهای فوق افزایش دما از 25 به 37 درجه موجب افزایش چشمگیری در میزان همولیز گردید. نتایج با استفاده از آزمون T-Student و P<0.05 مورد تحلیل آماری قرار گرفت.

در این تحقیق فرمولاسیون هیدروالکلی حاوی2 درصد مینوکسیدیل و01% درصد اتینیل استرادیول از نظر پایداری و جذب از جدار پوست شکم موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی،عواملی از قبیل شفاف یا رنگی بودن ظرف، حضور یا عدم حضور ماده آنتی اکسیدان و اتینیل استرادیول (در پایداری مینوکسیدل) و نوع حامل مورد توجه بود.نتایج نشان داد که کینتیک تخریب هر دو ماده درجه یک بوده،از طرفی ماده آنتی اکسیدان و بسته بندی در ظروف شیشه ای قهوه ای (Amber glass) موجب افزایش عمر قفسه ای دو ماده موثره در شکل محلول می گردد.به علت سرعت تخریب بالای اتینیل استرادیول در حضور پروپلین گلایکول و تغییرات نامنظم غلظتی مینوکسیدیل در حضور این کمک حلال،بررسی نهایی پایداری و جذب پوستی در غیاب پروپیلن گلایکول،انجام پذیرفت.در بررسی جذب پوستی،مشخص شد که کینتیک جذب پوستی مینوکسیدیل درجه صفر بوده و جذب پوستی اتینیل استرادیول از مدل هیگوچی پیروی می نماید.جذب نسبتا کامل اتینیل استرادیول احتمالا به دلیل قطبیت پایین این ماده می باشد.

عیوب انکساری چشم 2410 بیمار چشمی (4820 چشم) از 1 تا 97 ساله مراجعه کننده به کلینیک ویژه بینایی سنجی (اپتومتری) دانشگاه علوم پزشکی مشهد اندازه گیری و سپس به صورت مقطعی با استفاده از نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت.هدف از این تحقیق بررسی میزان شیوع انواع و مقدار عیوب انکساری چشم در بیماران فوق الذکر با اختلاف سنی 5 سال می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شیوع و مقدار نزدیک بینی) مایویی) با ازدیاد سن تا 20 سالگی افزایش یافته و بالعکس دوربینی کاهش می یابد.این تغییرات تا سن 40 سالگی زیاد محسوس نیست و سپس با شروع پیرچشمی،شیوع و مقدار نزدیک بینی کاهش یافته و دوربینی افزایش می یابد.شیوع آستیگماتیسم موافق قاعده قبل از پیرچشمی بیشتر از پس از آن می باشد.با افزایش سن،تغییرات معنی داری در آستیگماتیسم پیدا شد.