پژوهش و سازندگی
سال:1379 | دوره:13 | شماره:1 (پی آیند 46) |تعداد مقالات:28

ورود سالیانه 800 هزار نفر جویای کار به بازار کار نیروی انسانی کشور و پیش بینی وجود 10 میلیون بیکار در افق ایران1400 در صورت ادامه روند فعلی ایجاد شغل در کشور حفظ سطوح اشتغال فعلی و بستر سازی برای اشتغال جدید یکی از چالش های اصلی توسعه اقتصادی – اجتماعی کشور در برنامه سوم و برنامه های بعدی تا افق 1400 خواهد بود. در بخش کشاورزی در حال حاضر 3.5 میلیون نفر به کار اشتغال دارند. انتظار می رود که به لحاظ ظرفیت های بالقوه موجود و نیاز کمتری که برای سرمایه گذاری جهت ایجاد هر شغل در بخش کشاورزی در مقایسه با صنعت و خدمات وجود دارد، اشتغال در بخش کشاورزی در افق 1400 به 5 میلیون نفر برسد. از سوی دیگر در حالی که کمتر از 1% شاغلین فعلی در بخش کشاورزی دارای تحصیلات عالی دانشگاهی هستند، بیش از 16 هزار نفر فارغ التحصیل دانشگاهی در رشته های کشاورزی جویای کار می باشند و نتوانسته اند شغل دلخواه خود را بیابند . به این مشکلات باید دشواری حفظ سطح اشتغال فعلی در این بخش را اضافه نمود. در حال حاضر سرمایه گذاری در بخش کشاورزی هر سال کمتر و فعالیت ها دائما غیر اقتصادی تر می شود، سطح فن آوری و مکانیزاسیون پایین است، بهره وری از منابع و عوامل تولید به صورت باور نکرنی پایین است و دهها مشکل دیگر اسباب آن شده که حفظ سطح اشتغال فعلی و گسترش کمی و کیفی آن در آینده مورد تردید جدی قرار گیرد. اگر چه مشکلات مذکور برنامه جامع و چند منظوره ای را می طلبد اما آموزش های عالی علمی – کاربردی برنامه موثر و کارآمدی است که در هر گزینه جامع و چند منظوره تاثیر محوری در اشتغال بخش کشاورزی خواهد داشت. 

به منظور ساخت تخته خرده چوب از گونه های مختلف صنوبر تولید شده در دوره سه ساله 17 کلن از گونه های مختلف در ایستگاه البرز کرج انتخاب شده و یک نمونه شاهد از گونه راش (جمعا 18 ترکیب) و از هر تیمار 4 تخته و در کل 72 نمونه آزمونی ساخته شده است. تاثیر گونه های مختلف صنوبر بر خواص فیزیکی و مکانیکی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که کلن Populus e. 561.41 در دوره سه ساله از حداکثر مقاومت خمشی بهره مند بوده است. کلن صنوبر Populus a.44.9 از مدول الاستیسیته بالائی برخوردار بوده است و مقاومت به چسبندگی داخلی در کلن صنوبر Populus a. nivea حداکثر بوده است.حداقل درصد جذب آب در تخته های آزمونی 2 و 44 ساعتی به ترتیب برای کلن Populus a.44.9 و Populus e. costanzo به دست آمده است. با در نظر گرفتن میزان خواص فیزیکی و مکانیکی گونه شاهد (راش) مشخص شده است که اکثر کلن های مختلف صنوبر دوره سه ساله از خواص کاربردی بالاتری نسبت به شاهد برخوردار می باشند. در دوره های کوتاه مدت سه ساله برای ساخت تخته خرده چوب کلنهای صنوبر Populus n.42.78 Populus a. nivea, Populus a .44.9, Populus e. 561. 41, Populus a. Populus trichocarpa, Populus e. costanzo Populus d. 69.55  که تخته ها آنها دارای حداکثر خواص کاربردی بوده اند، پیشنهاد می گردد.

کشت گونه Atriplex lentiformis در منطقه کویر چاه افضل اردکان با اهداف کاهش شوری خاک و بهره گیری از علوفه تولیدی صورت گرفته است که با گذشت چندین سال گونه فوق در معرض خشکیدگی قرار گرفته است و این تحقیق به بررسی برخی از عوامل که می تواند در خشکیدگی آن تاثیر داشته باشد می پردازد برای انجام این تحقیق از عرصه کشت آتریپلکس در منطقه یک سایت هم سن انتخاب و در آن شش گیاه شاداب و شش گیاه خشکیده به طور تصادفی تعیین شدند. برای هر کدام از بوته های آتریپلکس تعیین شده ضریب برگ به ساقه به دست آمده و به عنوان شاخص شادابی در داده های گیاهی منظور گردید. از هر بوته تعیین شده 30 گرم برگ و سر شاخه جهت آزمایش و تجزیه شیمیایی برداشت شد. در نمونه های گیاهی از طریق روش های استاندارد آزمایشگاهی میزان یونهای Cl-,K+,Mg++,Ca++,Na+ و- So4-تعیین گردید. تاثیر یونهای اندازه گیری شده در گیاهان بر روی شاخص شادابی از روش آنالیز رگرسیون چند متغیره (گام به گام) با استفاده از برنامه رایانه ای SPSS بررسی شد و در مورد تاثیر گذاری آنها اظهار نظر شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بین یونهای تجمع یافته در گیاه، یون سولفات تاثیر بسیار معنی داری روی شاخص شادابی گیاه داشته و باعث کاهش آن می گردد.

کلزا یکی از گیاهان دارای دانه های روغنی است که از حیث میزان روغن نباتی اهمیت به سزایی را داراست که گفته می شود پس از سویا و نخل روغنی سومین گیاه روغنی عمده جهان محسوب می شود. در این تحقیق نه رقم از گیاه کلزا (Brassica napus) مورد مطالعات سیتوژنتیکی قرار گرفته و ضمن اندازه گیری ویژگیهای مختلف کروموزومی تفاوت بین ارقام و کروموزومهای آنها و نیز اثرات متقابل احتمالی بین این دو، مورد آزمون قرار گرفت.با استفاده از روشهی مختلف آماری یک و چند متغیره ژنوتیپهای مورد بررسی، دسته بندی شده و قرابت ژنتیکی آنها مورد بحث قرار گرفت. تعدادی از پارامترهای مورد استفاده در تخمین و ارزیابی تقارن کاریوتیپی ژنوتیپها نیز مورد محاسبه قرار گرفته و متقارن ترین و نامتقارن ترین ژنوتیپها شناسایی شدند. در نتیجه تجزیه واریانس داده های حاصل از مطالعات میتوزی با آزمایشات فاکتوریل، دو عامل رقم و کروموزوم و نیز اثرات متقابل بین آنها از نظر کلیه ویژگیهای اندازه گیری شده در سطح یک درصد دارای اختلاف معنی دار بودند. ژنوتیپها از نظر طول کل کروموزوم دارای همبستگی در سطح یک درصد بودند ولی از نظر نسبت طول بازوی بلند به بازوی کوتاه همبستگی کاهش یافت بطوریکه بعضا حتی در سطح پنج درصد نیز معنی دار نبودند. این امر نشان از تغییرات درون ساختمانی کروموزومها دارد. در تجزیه به مولفه های اصلی، طول کل و نیز طول بازوی بلند کروموزوم بیشترین نقش را در ایجاد مولفه اول دارا بودند و دو مولفه اول و دوم بیش از 99 درصد از واریانس موجود در داده ها را بیان می کردند. تفاوتهای موجود در دسته بندی از طریق تجزیه خوشه ای که ژنوتیپها را به پنج دسته تقسیم کرده است و نیز رسته بندی با استفاده از دو مولفه اول و دوم حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی مورد بحث قرار گرفت.

Aeluropus گیاهی است پایا و متعلق به خانواده گندمیان که در سطح 150 هزار هکتار از مراتع شور و قلیایی شمال گرگان رویش دارد. بر اساس بررسی و شناسایی به عمل آمده، دو گونه گیاهی از جنس Aeluropus به نامهای Aeluropus lagopoldet و Aeluropus littoralis در مراتع شور و قلیایی شمال گرگان با سطح سفره آب زیرزمینی بالا و بافت خاک متوسط تا سنگین و زهکشی ضعیف و EC بین 17.5 تا 62 میلی موس بر سانتی متر رویش دارند. گونه A.lagopolites بیشتر در نقاط به نسبت مرطوب، اطراف جاده ها و داخل شیارها مشاهده می شود. در صورتی که گونه A. littoralis اغلب در حاشیه باتلاقها، سواحل دریا و قسمتهای پست و آبگیر منطقه گسترش دارد. میزان تولید علوفه خشک A.lagopoides  70 کیلوگرم در هکتار، در صورتی که میزان تولید30 A. littoralis  کیلوگرم در هکتار می باشد. همچنین درصد پوشش تاجی و درصد فراوانی A. lagopoides به ترتیب 4.5 و 30 و1.5 A. littoralis  و 10 می باشد. مرحله رشد این گونه از اواخر بهمن و اوایل اسفندماه با بالا رفتن درجه حرارت شروع شده و در اواسط تیرماه مرحله رسیدن بذور اتفاق می افتد. تعیین خوشخوراکی به روش انتخاب آزاد نشان داد که گونه A. littoralis خوشخوراک تر از گونه A. lagopoides می باشد. همچنین در مرحله رشد رویشی میزان پروتئین خام12.27 A. lagopoides درصد و13.21 A.littoralis درصد می باشد که با افزایش سن گیاه از میزان آن کاسته می شود. بهترین درجه حرارت برای تعیین درصد جوانه زنی این دو گونه 30-25 درجه سانتی گراد می باشد که در چنین شرایطی جوانه زنی آنها حدود 45 درصد می باشد. همچنین بذور این دو گونه بسیار ریز بوده به طوری که وزن هزار دانه A. lagopoldes معادل 0.11 گرم و A.littoralis معادل 0.12 گرم می باشد.

پس از مطالعه مدلهای کارشده توسط (1962) Hanna و (1957) Whitaker و سایر محقیقن و مورد توجه قرار دادن محدودیت های آنها، تهیه یک مدل فیزیکی کارآمد برای بررسی رفتار متقابل خاک و شمع هدف اصلی این مطالعه و بررسی بوده است. سیستم حاضر با ابعادی بزرگتر از مدلهای قبلی دارای قابلیت تعمیم به شرایط واقعی می باشد. این سیستم متشکل از یک مخزن محتوی ماسه ریز و مخروط هلندی مجهز شده به کرنش سنج های الکتریکی به عنوان شمع مدل و یک سیستم بارگزاری با استفاده از جک هیدرولیکی و سیستم بازسازی خاک با خصوصیات مشابه می باشد. با استفاده از سیستم سیال و متراکم سازی، نمونه خاک تا شرایط مورد نظر متراکم گردید. پس از یک سری آزمایشهای نفوذ و اندازه گیری و ثبت مقاومت ها، بازسازی خاک با همان خصوصیات مکررا انجام گرفت. نتایج آزمایشهای نفوذ و بازسازی خاک مورد ارزیابی قرار گرفت. در این ارزیابی، قابلیت شمع مدل و سیستم سیال و متراکم سازی (بازسازی خاک) قابل قبول بودند. شمع های مدل تا عمق 1 متر فرو برده شدند و آزمایشهای بارگزاری توسط جک هیدرولیکی جهت ارزیابی سیستم بارگزاری و یافتن همبستگی بین نتایج آزمایشهای بارگزاری و نفوذ انجام گرفت. در این مرحله نیز نتایج حاکی از قابلیت مناسب مدل برای بارگزاری با استفاده از مخروط هلندی بود.

20رقم از گیاه گلرنگ Carthamus tinctoris که دارای منشا جغرافیایی متفاوتی بودند به منظور انجام برخی مطالعات سیتوژنتیکی در این تحقیق به کار گرفته شدند. تعداد کافی از نمونه های متافازی میتوز از هر رقم در چندین تکرار تهیه شده و ابعاد مختلف کلیه کروموزومهای آنها، از قبیل طول بازوی بلند، طول بازوی کوتاه، طول کل کروموزوم، نسبت طول بازوی بلند به طول بازوی کوتاه و نیز نسبت طول بازوی کوتاه به طول بازوی بلند مورد اندازه گیری و محاسبه قرار گرفت. با تجزیه واریانس داده های حاصل با استفاده از آزمایشات فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی که در آن ارقام و کروموزومها دو فاکتور مورد مطالعه بودند. اختلاف معنی داری بین این دو فاکتور مشاهده گردید که به تبع آن با استفاده از روشهای آماری یک و چند متغیره سایر مطالعات آماری نیز روی داده ها انجام شد. با استفاده از روش آماری چند متغیره تجزیه به مولفه های اصلی مشخص شد که طول کل و اندازه بازوی بلند کروموزوم بیشترین نقش را در تشکیل اولین مولفه که حدود 90 درصد اطلاعات موجود در داده های اولیه را دربردارد ایفا می نماید. با استفاده از دو مولفه اول و دوم حاصل از تجزیه به مؤلفه های اصلی دیاگرام پراکنش ژنوتیپها در یک محور مختصات بدست آمد. با استفاده از داده های کاریوتیپی و بوسیله تجزیه خوشه ای نیز ژنوتیپهای مورد مطالعه دسته بندی شده که بر اساس آن ژنوتیپها به چهار دسته تقسیم شدند. بر اساس این دسته بندیها ژنوتیپهایی که دارای بیشترین فاصله از نظر ویژگیهای کاریوتیپی هستند شناسایی گردیدند. تعداد زیادی از آماره های تعیین کننده میزان تقارن کاریوتیپی نیز مورد محاسبه قرار گرفتند و بر اساس آن متقارن ترین و نامتقارن ترین کاریوتیپها تشخیص داده شدند. از نظر آماره TF% رقمی به نام آستاریا نامتقارن ترین و ارقام محلی زرقان و 5565 LRV متقارن ترین کروموزومها را دارا بودند.

در این پروژه، گاماروسها به عنوان شاخص آلودگی محیط، انتخاب و پس از مطالعه و تعیین 10رودخانه نمونه برداری از رسوبات بستر و آنالیز آنها طبق روش استاندارد بین المللی صورت گرفته است. میزان عناصر سنگین (zn,cu, pb,cd) در گاماروسهای نر، ماده و نابالغ موجود در مصب رودخانه های جنوب شرقی دریای خزر (از فریدون کنار تا نور) با استفاده از دستگاه جذب اتمی (AAS) اندازه گیری و نتایج تجزیه و تحلیل گردیده است. نتایج حاصله مبین آن است که، میزان جذب و تجمع عناصر سنگین در گاماروسهای نر و ماده نسبتا یکسان بوده و این میزان تجمع به جنسیت گاماروسها ارتباطی نداشته و بر یکدیگر تاثیرگذار نیستند. ولی نسبت و مقایسه میزان جذب و تجمع عناصر سنگین در گاماروسهای بالغ و نابالغ از تفاوت معنی داری برخوردار می باشد، که نشان دهنده وابستگی این تغییرات به سن گاماروسهاست. در عین حالی که میزان تجمع عناصر سنگین در گاماروسها بالغ بیش از نابالغین می باشد. ولی قدرت جذب و نسبت تجمع عناصر در گاماروسهای نابالغ در طی دوران کوتاه نابالغی، درصد بیشتر و زیادتری (50 الی 80 درصد) را به خود اختصاص داده و تنها 20 درصد از کل میزان عناصر، در طی دوران بلوغ جذب بدن آنها گردیده است. همچنین مقایسه آلودگی (تجمع عناصر سنگین در گاماروسها) در ایستگاههای شماره 1 ، 2 و 3 (مصب رودخانه های فریدون کنار، هراز و محمودآباد) بیشتر از دیگر ایستگاهها بوده که با توجه به فعالیتهای مختلف انسانی در منطقه، مراتب و دلایل، مستدل و محکمتر شده و مسلما می توان گاماروسها را به عنوان شاخص مهم جذب و تجمع عناصر سنگین و نهایتا شاخص آلودگی محیط دانست.

این پژوهش در راستای ارزیابی واکنش های ژنتیکی گیاه در مقابل تنش های محیطی مختلف بر روی گونه های مرتعی  Agropyrn , Agropyron desertorum Bromus tomentellus و elongatum انجام گرفت. تنش های شوری، خستگی و سرما به عنوان شرایط نامساعد برای رشد در نظر گرفته شدند. دو گونه A. desertorum و A. elongatum در معرض شوری (75 و 150 میلی مول NaCl)، درجه حرارت پایین (6.2 درجه سانتیگراد شب / روز) و خشکی قرار گرفتند.  B. tomentellus نیز تحت دمای پایین (6.2 شب / روز) قرار گرفت. تغییر در بیان ژن در واکنش به تنشهای به کار گرفته شده با شناسایی و سنجش میزان mRNA مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور از گیاهان تحت تنش های فوق و گیاهان شاهد RNA کل استخراج گردید. پس از انجام الکتروفورز هیبریداسیون RNA با cDNA های مربوط به ژنهای HmGlt4 و dhn1 (از ژنهای گروه nsLTPs و (dehydrins به روش نورثرن بلاتینگ انجام گرفت و میزان mRNA های شبیه به دانسیتومتر ارزیابی گردید. در واکنش به تنشهای سرما، شوری و خشکی تجمع mRNA های شبیه به HmGlt4 و dhl افزایش یافت و میزان این افزایش در گونه های مختلف و در مقابل تنش های اعمال شده متفاوت بود، اما بین مقاومت به تنش های اعمال شده و بیان ژنهای مورد آزمایش یک رابطه مستقیم وجود دارد که بیانگر نقش موثر ژنها در مقاومت گونه های مورد بررسی به تنش های محیطی می باشد.

شبدر زیرزمینی یکی از گیاهان علوفه ای است که در مناطق با آب و هوای مدیترانه ای و بارندگی زمستانه تولید بسیار خوبی دارد. این گیاه جهت تولید علوفه ایجاد پوشش جهت جلوگیری از فرسایش و افزایش حاصلخیزی خاک مورد استفاده قرار می گیرد. شوری خاک یکی از عوامل محدود کننده رشد این گیاه است. به منظور بررسی اثر شوری بر روی میزان رشد و تثبیت سیتروژن شبدر زیرزمینی، گیاهچه های تلقیح شده با باکتری Rhizolum trbifolii  با غلظت ها صفر، 5، 10، 20 و 120 میلی مولار کلرورسدیم تیمار شدند. پس از 50 روز، تعداد کره تشکیل شده بر روی ریشه، سطح برگ گیاه، درصد ازت ریشه و قسمت هوایی، وزن خشک ریشه و قسمت هوایی اندازه گیری شد. نتایج این آزمایش نشان داد که افزایش شوری بیش از حد مولار کلرورسدیم باعث افت شدید کره رایی، سطح برگ و وزن خشک ریشه گیاه می گردد . عملکرد نیتروژن گیاه، درصد نیتروژن ریشه و وزن خشک ریشه کمترین حساسیت را به شوری نشان دادند.

در بررسی پوشش خزه ای بخشی از ارتفاعات هزار مسجد (شمال مشهد) واقع در استان خراسان نمونه های موجود جمع آوری گردید. به دنبال آن تعداد 21 گونه خزه در 13 سرده (جنس) متعلق به 10 تیره برای اولین بار از منطقه یاد شده شناسایی و گزارش می شوند. این گونه ها عبارتند از: Ciatichium capillaceum, Encaiypta yulgaris, Barbula sp., Didymodon sp., pterygoneurum ovatum, Tortula rursalis , T. muralis var. aestiva, T. inermis, T.. mucronifolia, Grimmia anodon , G. orbicularis, G. oineyi, Funaria hygrometrica, Bryum caespilicium, B. uliginosum, B. turbinatum, Bryum sp., Timmia bavarica, Orthotricum cupulatum, Brachytecium salebrosum, Hypnum cupressiforme.محل جمع آوری گونه ها در منطقه مورد بررسی و پراکنش جهانی آنها توضیح داده می شود.

برای تعیین رنگهای طبیعی و به طور کلی مواد درون اندامهای هوایی و زمینی گیاهان در مراحل مختلف فنولوژی و نیز شرایط اقلیمی متفاوت 340 نمونه گیاه از چند منطقه، بر اساس آب و هوای مناسب و در فواصل مختلف جمع¬آوری شدند. به منظور انجام عملیات رنگرزی، قسمت¬های مختلف هر گیاه خشک و پودر گردید. با توجه به عمل هر یک از مواد کمکی، یعنی نمکهایی که به عنوان ثابت کننده و یا دندانه¬های مختلف نامیده می¬شوند، از هر کدام به مقدار 3 تا 5 درصد نسبت به وزن خشک الیاف، بر حسب تیرگی یا روشنی رنگ، استفاده گردید. به علاوه در تهیه حما م رنگ، مقدار 30 تا 40 برابر وزن خشک الیاف، آب تیره و معمولی و 50 تا 100 درصد پودر گیاه، با توجه به روشنی یا تیرگی رنگ از طریق روش رنگرزی، همزمان به کار برده شد. از طرفی به منظور تنظیم اسیدیته حمام، مقدار 3 درصد اسید اگزالیک نسبت به وزن خشک الیاف، در هر بار رنگرزی به حمام اضافه شد. برای رنگرزی با نیل و وسمه طبیعی، از طریق روش احیاء، استفاده گردید. بعد از خاتمه رنگرزی در مراحل پایانی طرح به منظور تعیین ثبات طیف رنگهای قابل استفاده در صنایع فرش دستباف، چه از لحاظ نور طبیعی و چه شستشو در محلولهای مختلف، تحت آزمایش قرار گرفتند. بررسیها و پژوهشهای انجام شده نشان دادند که 70 تا 75 درصد رنگهای حاصله، در زمینه¬های گوناگون، با استانداردهای بین¬المللی مطابقت می¬کنند.

به منظور اجرای طرح تحقیقاتی «بررسی تنک کردن در توده های دست کاشت پیسه آ در اسالم» جنگل کاری 23 ساله با این گونه در منطقه اروستون اسالم مورد مطالعه قرار گرفت. مقاله حاضر وضعیت موجود و بخشی از نتایج مقدماتی اجرای طرح مذکور می باشد. در این بررسی 609 اصله درخت پیسه آ در فواصل کاشت 2 ×2 متر انتخاب، قطع و اندازه گیری شدند. نتایج نشان می دهند که میزان موفقیت درختان بعد از گذشت 23 سال معادل %83است. میانگین قطر و ارتفاع درختان به ترتیب 14 سانتی متر و 10.5 متر و همچنین قطر و ارتفاع غالب به ترتیب 20.7 سانتی متر و 13.6 متر اندازه گیری و محاسبه شد. رویه زمینی معادل 34.3 متر مربع در هکتار، حجم درخت متوسط 0.083 سیلو، موجودی در هکتار 172 سیلو و متوسط رویش سالیانه در هکتار 7.5 سیلو برآورد گردید. در بررسی کیفی نیز مشخص شد به دلیل چرای جوانه انتهای ی در سالهای اولیه کاشت به وسیله شوکا، %60  درختان متوسط تا ضعیف و چند شاخگی را نشان می دهد.

تغییرات سلولی در عناصر آوند چوبی اولیه در میانگره های در حال تکوین ساقه نارنج  (Citrus aruantium L.) با استفاده از میکروسکوپ الکترونی گذاره (TEM) مطالعه شده است. بررسی فراساختاری تمایز آوند چوبی در ساقه نارنج نشان داد که سلولهای کشیده پروکامبیوم دارای پروتوپلاست زنده و دیواره نازک هستند. این سلولها به تدریج در اثر تمایز، پروتوپلاست خود را از دست داده، دارای دیواره ثانویه لیگنینی شده و در نهایت به عناصر بالغ آوند چوبی تمایز پیدا کردند. در جریان تحلیل رفتن پروتوپلاست اندامکهای آن نیز متحمل تغییرات عمده ای شدند. واکوئل های متعدد به تدریج در هم ادغام شده و یک واکوئل بزرگ و واحد را تشکیل دادند. سیتوپلاسم به صورت نوار باریکی در مجاورت دیواره ثانویه قرار گرفت. دیواره های ثانویه به تدریج در اثر دخالت وزیکل های گلژی شکل گرفته و سپس لیگنینی شدند. قسمتهای لیگنینی نشده دیواره اولیه که منطقه پونکتواسیون را تشکیل می دهند. در اثر هیدرولیز تحلیل رفته و ارتباط جانبی بین عناصر برقرار گشت. در آخرین مراحل تمایز، غشا واکوئل پاره شده و سیتوپلاسم تحلیل رفت.

در این بررسی ساخت تخته خرده چوب از ضایعات هرس درختان گز و تعیین ویژگیهای فیزیکی و مکانیکی آن مورد نظر قرار گرفت. عوامل کاربردی نظیر میزان مصرف چسب در سه سطح 9، 10 و 11 درصد و زمان پرس نیز در سه سطح 5، 6 و 7 دقیقه متغیر در نظر گرفته شدند. سایر عوامل چون نوع چسب، نوع هاردنر، زمان بسته شدن پرس، رطوبت کیک خرده چوب، وزن مخصوص تخته و ... ثابت تعیین شدند. جمعا 9 تیمار و از هر تیمار 3 تخته ساخته شده اند. خواص فیزیکی و مکانیکی شامل مدول خمشی، مدول الاستیسیته، چسبندگی داخلی و واکشیدگی ضخامتی 2 و 24 ساعتی تخته های ساخته شده مورد آزمون قرار گرفتند. برش تخته ها جهت انجام آزمایشات با استفاده از استاندارد68763-DIN صورت پذیرفت. سپس با استفاده از طرح فاکتوریل با بلوکهای کامل تصادفی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در ساخت تخته خرده چوب با استفاده از ضایعات هرس درختان گز که عمل پلی مریزاسیون و اتصال چسب و چوب به طور کامل صورت گرفته باشد با چسب مصرفی 11 درصد و زمان پرس 6 دقیقه مطلوب می باشد. تمام مقاومتهای فیزیکی و مکانیکی تخته های ساخته شده در این شرایط دارای خواص مناسب کاربردی تخته خرده چوب می باشد.

همزیستی قارچ های همزیست ریشه ای (میکوریزا) از انواع اکتومیکوریزا با ریشه گردو در بعضی از نقاط جهان گزارش شده ولی در مورد شناسایی جنس و گونه قارچ ها اطلاعات چندانی موجود نمی باشد. در هندوستان تنها به وجود قارچ های همزیست ریشه ای از نوع اندومیکوریزا اشاره شده ولی جنس و گونه آنان مشخص نشده است. در این تحقیق برای شناسایی این نوع قارچ ها که جز قارچ های مفید همزیست بوده و به تغذیه گیاه مخصوصا عنصر فسفر در خاکهای فقیر کمک می نمایند، نمونه های ریشه و خاک اطراف آن از چند منطقه واقع در شمال، غرب، جنوب و مرکز ایران جمع آوری شده و ریشه های گردو بعد از رنگ آمیزی مورد بررسی قرار گرفتند. اسپورهای قارچ از نوع اندومیکوریزا به روش سانتریفوژ ساکارزی از خاک اطراف ریشه گردو جدا و دو گونه از جنس گلوموس از رده زیگومیست ها شامل Glomus mossea و G. constrictum و یک گونه از جنس اسکروسیستیس از رده فوق به نام Sclerosistis sinuosa شناسائی شدند. آلودگی قارچ های میکوریزا از نوع اکتومیکوریزا در ریشه های گردو مشاهده شد ولی شناسایی جنس و گونه آن میسر نگردید.

دو عامل کاربری اراضی و پوشش سطح زمین از مهمترین فاکتورهایی هستند که در مدلهای (به خصوص تجربی) برآورد فرسایش و رسوب به عنوان لایه های اطلاعاتی مهم و اصلی در نظر گرفته می شوند. در مدل PSIAC اصلاح شده نقش این دو عامل به ترتیب به صورت درصد تاج پوشش و درصد خاک لخت در نظر گرفته می شود. در تحقیق حاضر با استفاده از تصاویر ماهواره لندست (سنجیده (TM رابطه درصد پوشش و درصد خاک لخت حوزه آبخیز سه با شاخصهای پوشش گیاهی مانند PVI,RVI,NDVI و سایر آنالیزهای سنجش از دو مورد بررسی قرار گرفت و شاخص NDVI به عنوان بهترین شاخص از لحاظ همبستگی با پوشش گیاهی شناخته شد، که البته کاربرد آن بعد از بررسی های صحرایی مجدد و با اعمال تغییرات کارشناسی، جهت طبقه بندی درصد تاج پوشش گیاهی استفاده شد. با توجه به رابطه همبستگی ضعیف درصد خاک لخت با شاخص های پوشش گیاهی و تجزیه و تحلیلهای به کار رفته، جهت تهیه لایه اطلاعاتی درصد خاک لخت از روش طبقه بندی نظارت شده استفاده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تصاویر ماهوار Landsat-TM همبستگی بسیار خوبی با درصد تاج پوشش دارد. در حالی که استفاده از این داده ها جهت برآورد درصد خاک لخت سطح زمین نیاز به بررسی و تحقیقات بیشتری دارد ولی در هر صورت دارای دقت خوبی برای استفاده در مدل MPSIAC می باشد.

در این بررسی وضعیت هپاتیت نکروزان و چگونگی مبارزه با آن طی سالهای 1371 تا 1376 مورد توجه قرار گرفته است. داده های مربوطه از ادارات سازمان دامپزشکی اخذ شده و پس از طبقه بندی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در سال 1371 میزان مبتلایان تلفات و مایه کوبی به ترتیب معادل 0.0323% و 7.6451% بوده است که در سال 1376 با اندکی افزایش به ترتیب 360%و 0.0348 و 11.6777 رسیده است. با توجه به نمودارها و نقشه هائی که در متن مقاله آمده است چنین به نظر می رسد که همبستگی معنی داری بین میزان واکسیناسیون و اشاعه بیماری وجود ندارد که این موضوع از نظر صرفه جوئی هزینه ها باید با دقت بیشتری پیگیری شوند.

این مطالعه به بررسی تعیین ظرفیت بهینه و سایر مباحث مربوط در ارتباط با هزینه های واحدهای گوساله پرواری می پردازد. واحدهای پرواربندی بر اساس سه نژاد مختلف بومی، دورگ و اصیل در نظر گرفته شده اند. تعداد 10 درصد جامعه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی و انتخاب و از آنها در برآورد الگو، استفاده شده است. تابع هزینه مورد استفاده از نوع تابع ترانسلاگ است که جهت تفکیک نژادها، متغیرهای مجازی وارد الگو شده و روابط انعکاسی آنان با محصول و قیمت نهاده ها در نظر گرفته شده است. در این تحقیق تابع هزینه با استفاده از اطلاعات سال 1374 برآورد گردیده است. فرآیند تولید در صنعت پرواربندی گوساله شامل محصول گوشت و پنج نهاده تولید می باشد. بنابراین تابع هزینه  کل به صورت تابعی از یک محصول و پنج نهاده تولید در نظر گرفته شده است. الگوی برآورد شده شامل پنج معادله (تابع هزینه متغیر کل و توابع تقاضای مشتقه برای نهاده ها) به طریق سیستم معادلات همزمان به ظاهر نامرتبط برآورد گردیده، سپس تابع هزینه متوسط از آن استخراج شده است. در این تحقیق منحنی هزینه متوسط محدب حاصل شده است. ظرفیت بهینه بر اساس سه نژاد بومی، دورگ و اصیل به ترتیب برابر 128، 108 و 72 و همچنین نقطه سربسری به ترتیب برابر 26، 14 و 7 راس می باشد. در نقاط اولیه تولید بازدهی به مقیاس بسیار صعودی است. نتایج کلی به دست آمده این می باشد که واحدها می توانند با افزایش ظرفیت در استان و به تبع آن کاهش قیمت تمام شده به سودآوری بیشتری دست یابند. همچنین تولید گوشت نژاد اصیل نسبت به سایر نژادها دارای بازدهی اقتصادی بهتری می باشد.

جهت استفاده بهینه از منابع خوراک دام، شناخت ترکیبات شیمیایی و ارزش غذایی آنها ضروری است. در این تحقیق از 23 قلم ماده خوراکی جمعا 440 نمونه از مزارع و واحدهای تولیدی استان گیلان با روش آمار نمونه ای جمع آوری گردید. مقادیر پروتئین خام، چربی خام، خاکسترخام، الیاف خام، ان. اف. ای، انرژی خام، کلسیم، فسفر، سدیم ، پتاسیم، منیزیم، آهن، منگنز، مس و روی در نمونه ها با روشهای استاندارد اندازه گیری شد. از نظر مواد آلی مهم، نتایج بدست آمده اغلب با جداول بین المللی چندان متفاوت نبود اما از نظر مواد معدنی تفاوت های چشمگیر مشاهده شد. شبدر برسیم با 27±22.4 درصد بیشترین و کاه غلات بین 3.3 تا 4.5 درصد کمترین سطح پروتئین خام را در ماده خشک دارا بودند. در رابطه با انرژی خام، سرشاخه دارواش با 186 ± 5128 کیلوکالری در کیلوگرم ماده خشک، بالاترین سطح را دارا بود، در حالیکه آزولا کمترین میزان انرژی (442±3163 کیلوکالری) و بیشترین میزان خاکستر (8±32%) را دارا بود. سطح انرژی در سایر اقلام خوراکی حدود 4000 کیلوکالری در کیلوگرم ماده خشک بود. کلسیم و پتاسیم در علوفه ها و سرشاخه ها در سطوح نسبتا بالایی ( به ترتیب 1.9 - 1.24 و 3.3- 1.3 درصد در ماده خشک) مشاهده شد اما فرآورده های فرعی برنجکوبی و گندم کوبی از نظر این دو عنصر فقیر بودند. غلظت فسفر در سبوس گندم و برنج نسبتا پایین و کمتر از 1% مشاهده شد. عنصر منیزیم در یونجه، شبدر، سرشاخه ها، سبوسها و صدف بین 0.3 تا 0.4 درصد و در کاه غلات کمتر از 0.1 درصد در ماده خشک تعیین گردید. به غیر از صدف، کاه جو با 324±817 میلیگرم در کیلوگرم، بیشترین و شبدر برسیم با 61± 117 میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک کمترین غلظت آهن را نشان دادند ولی میزان آهن در سایر اقلام بین این دو قرار داشت. میزان روی در کاه گندم و جو 17-15، در آزولا و سبوس گندم 72-67 میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک و در سایر خوراکها بین این دوسطح قرار داشت. عنصر مس در صدف، فرآورده های فرعی برنجکوبی و آزولا بین 40-18 و در سایر مواد بین 15-7 میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک اندازه گیری شد. ضرایب تغییرات مواد اصلی در اقلام مطالعه شده پایین ولی در مورد مواد معدنی مخصوصا عناصر کم نیاز مثل آهن و منگنز اغلب در حد بالائی مشاهده گردید.

بررسی حاضر اولین گزارش از جداسازی باکتری Ornithobacterium rhinotracheale از طیور صنعتی ایران می باشد. این باکتری از ریه و نای جوجه های گوشتی مبتلا به پنوموئی یکطرفه و از سینوس زیرچشمی بولتهای مبتلا به سینوزیت جدا شد. در این مطالعه با انجام آزمایشهای متعدد مانند کاتالاز، اکسیداز، احیای نیترات، اندول، اوره و کشت در محیط  های قندی و آنزیمی مختلف، خواص بیوشیمیایی باکتری مشخص گردید. تشخیص تفریقی از سایر باکتریها نظیر انواع پاستورلاهای بیماریزا و غیربیماریزا، عامل کوریزای عفونی و سایر باکتریهای مشابه آن صورت گرفت. حساسیت باکتری جدا شده نسبت به آنتی بیوتیکهای مختلف در آزمایش حساسیت نسبت به آنتی بیوتیکها بررسی گردید و نشان داده شد که این باکتری نسبت به بسیاری از آنتی بیوتیکهای رایج در صنعت طیور مقاوم می  باشد. نتایج به دست آمده در این بررسی موید حضور باکتری Ornithobacterium rhinotracheale در مرغداریها و مقاومت اکتسابی و ذاتی آن نسبت به خیلی از آنتی بیوتیکهاست. این باکتری می تواند یکی از علل بروز برخی مشکلات تنفسی در طیور صنعتی کشور باشد.

به منظور بررسی تاثیر دستکاری کروموزومی ایجاد شده بر روی رشد اولیه ماهی قزل آلای رنگین کمان مقایسه ای در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اول سرعت تکامل جنینی در سه گروه شاهد دیپلویید، هاپلویید و ماده زاد دیپلویید در مراحل رشد جنینی از لقاح تا چشم زدگی و از لقاح تا تخم گشایی و در مرحله دوم، رشد اولیه طی 21 هفته پرورش پس از تخم گشایی در سه گروه تریپلویید، شاهد دیپلویید و ماده زاد دیپلویید با توجه به دو فاکتور طول کل و وزن مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که سرعت تکامل جنینی بر اساس واحد حرارتی درجه - روز در سه گروه مورد مقایسه تفاوت معنی داری ندارند. همچنین رشد اولیه در طی 21 هفته پرورش بجز طول کل در هفته اول، در سایر مقایسه ها اختلاف معنی دار در سه گروه آزمایشی نشان نداده است. با این وجود همواره دو فاکتور اندازه گیری شده فوق در گروه شاهد بیشتر از سایر گروه ها بوده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که دستکاریهای کروموزومی ایجاد شده در ماهی قزل آلای رنگین کمان تا سن 21 هفتگی تاثیری در رشد آنها ندارد.

در این آزمایش به منظور تعیین سطوح مناسب انرژی و پروتئین مورد نیاز بره های نر کردی، اثرات سه سطح انرژی 2.3، 2.5 و 2.7 مگاکالری انرژی قابل متابولیسم در هر کیلوگرم ماده خشک و هر سطح انرژی با سه سطح 10، 12.5 و 15 درصد پروتئین خام و اثرات متقابل آنها بر روی توان پرواری، خصوصیات لاشه و پشم و ماده خشک مصرفی در 108 راس  بره نر کردی 8-7 ماه و میانگین وزن زنده 0.32± 25.62 کیلوگرم مورد بررسی قرار گرفت . بره ها 105 روز مورد تغذیه دستی قرار گرفتند. در این تحقیق از طرح کاملا تصادفی در قالب آزمایش فاکتوریل (3× 3) با 9 جیره غذایی و 3 تکرار 4 مشاهده در هر تکرار استفاده شد. هر 21 روز یک بار میزان افزایش وزن، ماده خشک مصرفی و ضریب تبدیل غذائی بره ها اندازه گیری می شد. و در پایان دوره، بره ها جهت تعیین وزن و درصد قطعات لاشه و ترکیبات شیمیائی گوشت بدون استخوان ناحیه دنده ها 11، 10 و 9 ذبح گردیدند. نتایج آزمایش نشان داد که میانگین افزایش وزن و ماده خشک مصرفی روزانه بره ها تغذیه شده با جیره های 9 گانه به ترتیب 128، 137، 146، 145، 151، 202، 143، 180 و 185 گرم و 1.35، 1.46، 1.58، 1.44 ، 1.72، 1.33 و 1.66 کیلوگرم بوده است. جیره غذای اثر معنی داری (P<0.05) بر ترکیبات شیمیائی گوشت بدون استخوان ناحیه دنده ها 11، 10 و 9 داشت.نتایج حاصل از رقیق شدن اوره نشان داد که همبستگی معنی داری بین فضای انتشار اوره و خصوصیات لاشه بره ها وجود ندارد. همچنین جیره غذایی اثر معنی داری بر خصوصیات مختلف پشم از جمله رشد، راندمان، میزان چربی و قطر تار پشم داشته است. به طول کلی نتایج این آزمایش نشان داد که جیره حاوی 2.5 مگا کالری انرژی قابل متابولیسم در هر کیلوگرم جیره غذایی و 15 درصد پروتئین خام به عنوان بهترین جیره برای بره های پرواری کردی به شمار می رود.

با توجه به آلودگی پساب کشتارگاه لزوم تصفیه آن جهت انتقال به آبهای سطحی انکارناپذیر است. همانطور که می دانیم شاخص بار آلودگی که در اینجا BOD5 می باشد بسته به کیفیت پساب بین 1800 الی 3500 میلی گرم بر لیتر متغیر است که مقدار بالایی از نظر آلودگی را بیان می کند. جهت کاهش چنین بارآلودگی با اعمال اصول تصفیه بیولوژیکی که در واقع اثر سوسپانسیونی باکتریایی و لجن فعال شده می باشد می توان با هوادهی نمونه ها از 3 الی 6 ساعت به کاهش بار آلودگی (BOD5) بین 45 الی 55 میلی گرم بر لیتر دست پیدا کرد که مقدار مناسبی می نماید. البته اعمال اصول تصفیه شیمیایی و فیزیکی نیز مد نظر است. چنانکه در یک سیستم کلی عملکرد مواد ته نشین ساز، گندزدا و غیره جهت رساندن کیفیت مطلوب برای پساب مهم می باشد. در تحقیق انجام شده با بررسی از چهار کشتارگاه حوضه استان تهران نمونه برداری انجام شد که نتایج بدست آمده از تحقیق فوق نشان از عملکرد مثبت به سیستم تصفیه اعمال شده می باشد. از طرفی علاوه بر هدف اصلی تحقیق که همانا تصفیه پساب کشتارگاه می باشد و در واقع کاهش COD,S.S.,SBOD5 و ... مد نظر است. اثرات دیگری را بر روی تصفیه پساب بررسی کرده که به طور نمونه اثر کربوهیدرات ها را می توان نام برد. در این مطالعه تصفیه بیولوژیکی اساس عملکرد را نشان داده و نتایج مطلوبی را به دست می دهد.

در این مطالعه 1828 رکورد از طول دوره آبستنی حاصل از آمیزش 756 راس با 134 راس قوچ نژاد بختیاری در طی سالهای 1370 تا 1375 به منظور برآورد برخی عوامل محیطی موثر بر طول دوره آبستنی و ارتباط آن با تعداد، جنس و وزن تولد بره ها در هر زایمان استفاده شد. میانگین کل و انحراف استاندارد و میانگین حداقل مربعات و خطای معیار طول دوره آبستنی به ترتیب 1.93 ± 153.47 و 0.13±152.96 روز برآورد گردید. اثر میش، اثر قوچ در داخل سال، سال جفتگیری، سن میش، نوع تولد و زمان آمیزش تاثیر معنی داری بر طول دوره آبستنی نشان داد (P<0.01). به طوری که با افزایش سن میش، طول دوره آبستنی نیز افزایش پیدا کرد. در زایش های دوقلو، طول دوره آبستنی کوتاه تر از زایش های تک قلو برآورد گردید. با دور شدن از شروع فصل جفت گیر، طول این دوره افزایش نشان داد.با وجود اینکه طول دوره آبستنی در میشهای حاصل بره نر بیشتر بود اما از نظر آماری تفاوت معنی داری بین دو جنس ظاهر نشد. تابعیت طول دوره آبستنی از کل وزن تولد در هر زایمان نیز از نظر آماری معنی دار می باشد (P<0.01). طول دوره آبستنی با هر کیلوگرم افزایش وزن تولد بره به اندازه 0.12 روز افزایش نشان می دهد. وراثت پذیری ناتنی پدری طول دوره آبستنی با استفاده از روش های III هندرسون و REML به ترتیب 0.06±0.29 و 0.07± 0.31 برآورد گردید. همبستگی های فنوتیپی و ژنتیکی بین طول دوره آبستنی و تعداد بره در هر زایمان به ترتیب 0.28- و 0.6± 0.75- برآورد گردید. بنابراین انتخاب برای کوتاهتر کردن طول دوره آبستنی می تواند باعث انتخاب غیرمستقیم برای افزایش تعداد بره در هر زایمان گردد.

میش از گونه های جانوری است که تولید مثلی فصلی داشته و با کوتاه شدن طول روز فعالیت تولیدمثلی آن آغاز می گردد. با توجه به اینکه در استان فارس قوچ اندازی در اوایل تیرماه انجام می شود، بررسی تاثیر  فصل بر روی رشد فولیکولی و برقراری چرخه فحلی در میش های منطقه ضروری بود. بررسی کشتارگاهی از فروردین ماه آغاز و به مدت هفت ماه ادامه داشت. در طی این مدت جمع آوری نمونه هفته ای یک بار از مجتمع صنعتی گوشت فارس انجام شد. در مجموع تعداد 380 دستگاه تناسیلی بررسی و وضعیت فولیکولها و جسم زرد بر روی تخمدانهای چپ و راست ثبت و به روش آزمون مربع کای مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. بین تعداد فولیکولهای (فولیکولهای بزرگتر از 5 میلیمتر و فولیکولهای کوچکتر از 5 میلیمتر) در ماههای مختلف اختلاف معنی داری مشاهده شد(P<0.05).  حضور جسم زرد بر روی تخمدانهای میش ها در فروردین ماه صفر درصد بود که با افزایش تدریجی در مهر ماه به حداکثر 95.77% رسید (P<0.05). دو تخمک گذاری در ماههای فروردین، اردیبهشت، خرداد و تیر دیده نشد. در حالیکه در ماههای مرداد 5.97 % ، شهریور 19.61 %  و مهر 30.99% موارد دو تخمک گذاری مشاهده شد (P<0.05)  میزان حضور جسم زرد در تخمدان راست 62.5% بیشتر از تخمدان چپ 37.5% بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار می باشد (p<0.05) . نتیجه اینکه با کوتاه شدن طول روز میزان وقوع تخمک گذاری و نیز تعداد تخمک گذاری افزایش می یابد.

نقش انسولین به عنوان یک عامل رشد در تحقیقات بسیاری ثابت شده است. در این تحقیق که به منظور بررسی روابط بین سطوح انسولین پلاسما و صفات رشدی در بره های نژاد زندی و مغانی انجام شد، تعداد ده بره (پنج بره نر و پنج بره ماده، از هر نژاد به صورت تصادفی انتخاب گردید. از هر بره در دقایق 30- ، 30+ ، 90+ و 180+ قبل و بعد از غذا از طریق رگ و داج خونگیری به عمل آمد. هورمون انسولین در کلیه نمونه های خونی با استفاده از تکنیک RIA اندازه گیری و داده های آزمایشی به صورت طرح آماری کرت خرد شده در زمان در قالب طرح بلوک کامل تصادفی تجزیه و تحلیل گردید. اختلاف بین میانگین غلظتهای انسولین پلاسما در نژاد زندی و مغانی از لحاظ آماری معنی دار بود (P<0.05). تفاوت بین میانگین صفات رشدی در نژاد زندی و مغانی از لحاظ آماری بسیار معنی دار بود.(P<0.01) غلظت پایه انسولین پلاسما در نژاد مغانی (0.84±28.25) بیشتر از نژاد زندی (0.76± 25.88) بود و این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار بود (P<0.05) . میزان انسولین پلاسما به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن در نژاد زندی (0.04> ±1.72) بیشتر از نژاد مغانی (0.03>±1.58 ) بود. و این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار بود (P<0.05). میزان MCR انسولین پلاسما در نژاد مغانی (1.49±9.4) بیشتر از نژاد زندی (1.67± 8.46) بود ولی این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار نبود. همچنین ضرایب همبستگی بین سطوح انسولین پلاسما و تمامی صفات رشدی مثبت بود. با توجه به نتایج به دست آمده و با توجه به اینکه انسولین به عنوان یک عامل رشد در تحقیقات بسیاری معرفی شده است، بالا بودن رشد در نژاد مغانی ممکن است به دلیل بالا بودن غلظتهای انسولین پلاسما وMCR  آن و یا پایین بودن میزان انسولین پلاسما به ازای هر کیلوگرم وزن بدن باشد.

ثبت یافته های بالینی و جراحی مربوط به 2478 راس  گاو مبتلا به اختلالات حفر بطنی که در طول مدت 15 سال (78- 1363) به بخش جراحی و رادیولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران مراجعه داده شده بودند مورد بررسی قرار گرفت. از این تعداد در 1994 مورد، وجود یا عدم وجود صدای زنگی و نیز تصویرسازی کلاسیک آن بر روی جدار حفره بطنی در دو طرف راست و چپ همراه با تشخیص اولیه بالینی و نیز یافته های جراحی به منظور قبول یا رد تشخیص اولیه بالینی و تشخیص قطعی، امکان محاسبه اندیس های اپیدمیولوژیک بویژه ارزش حساسیت و ارزش پیشگوئی مثبت صدای زنگی را در اختلالات حفره بطنی فراهم نمود. نتایج حاصله نشان داد که در طرف چپ جدار حفره بطنی وجود صدای زنگی ارزش اعتبار بالائی را در تشخیص تغییر محل شیردان به طرف چپ در مقایسه با سایر اختلالات حفره بطنی که صدای زنگی را در طرف چپ آشکار می سازند داشته (ارزش پیشگوئی 81.56% ) و در طرف راست جدار حفره بطنی اختلالات توپوگرافیکی شیردان (اتساع ساده و یا توام با پیچ خوردگی یا درهم پیچیدگی شیردان با هزارلا و نگاری) و نیز اختلالات سکوم نظیر اتساع ساده سکوم و هم چنین اختلالات روده های کوچک، ارزش پیشگوئی قابل مقایسه ای را با دیگر اختلالات نشان می دهد (به ترتیب 85.94% ، 87.5%، 85.70%). با توجه به یافته های کمی و کیفی حاصله از این بررسی می توان بیان داشت که اگر چه در تشخیص بالینی برخی از اختلالات در اعضائی مثل شیردان و سکوم می توان منحصرا به صدای زنگی اتکا نمود ولی در اختلالاتی که با ارزش پیشگوئی مثبت پائین همراه اند جهت رسیدن به اتخاذ شیوه ای مناسب برای درمان (داروئی و جراحی) مبتنی بر تشخیص قطعی، سایر نشانه های بالینی و آزمایشگاهی نیز مد نظر قرار گیرد.