مجله زبانشناسی کاربردی
سال:1384 | دوره:8 | شماره:2 |تعداد مقالات:5

هدف این پژوهش جمع آوری و طبقه بندی استراتژی های مربوط به بیان عذرخواهی در زبان فارسی به عنوان یک کنش زبانی است. سوال اول تحقیق این بود که آیا پوزش خواست و عذرخواهی کردن در زبان فارسی مثل زبان انگلیسی از لحاظ ساختار کاربرد، کلیشه ای است یا خیر؟ (ولفسن، 1983؛ برگمن و کسپر، 1993). موضوع بعدی که در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت بررسی تاثیر ارزش های مربوط به دو متغیر خارجی یعنی فاصله و تفوق اجتماعی بر تشدید عذرخواهی بود. در این راستا، عبارات و اصطلاحات مربوط به عذرخواهی در زبان فارسی جمع آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که عبارت عذرخواهی در زبان فارسی درست مثل زبان انگلیسی از لحاظ ساختار کاربردی و کنشی کلیشه ای هستند. هم چنین مشخص شده که ارزش های مربوط به دو متغیر خارجی یعنی فاصله و تفوق اجتماعی تاثیر شگرفی روی میزان کاربرد این عبارات در موقعیت های مختلف دارد.

بررسی های انجام شده بر روی مهارت های فرعی توانایی خواندن و درک مطلب، هم چنان در مورد بخش پذیری آن و ماهیت مهارت های زیرساختی به نتایج قطعی نرسیده است. روایی سازه ای آزمون خواندن و درک مطلب وابسته به شناخت صحیحی از ماهیت این مهارت ها و کاربرد صحیح آن ها در طرح سوالات است. در پژوهش حاضر ابتدا بر اساس بررسی مقایسه ای دسته بندی های نظری موجود در مورد مهارت های فرعی خواندن و درک مطلب، یک مدل دسته بندی جامع که به بهترین وجه و بدون موارد تکراری و مشابه و در بر گیرنده مهارت های پیشنهاد شده که در دسته بندی های موجود بود ارایه گردید. سپس بر اساس این دسته بندی جامع آزمونی از مهارت های فرعی خواندن ساخته شد که در آن از روش های مختلف طرح سوال در دو گروه کلی سوالات با پاسخ انتخابی و تشریحی استفاده گردید. پاسخ های 1606 نفر زبان آموزان انگلیسی، که هر یک به طور تصادفی در یکی از هشت بخش آزمون شرکت کردند، شامل دانشجویان زبان انگلیسی در گرایش های مختلف این رشته و شرکت کنندگان در دوره های پیشرفته آموزش گاه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل عاملی داده نشان داد که مهارت مورد بررسی در این پژوهش به صورت گروه های کلی تری که نشان دهنده مهارت های نهفته یا زیر ساختی توانایی خواندن و درک مطلب بود دسته بندی شدند. بر اساس یافته های این پژوهش توصیه می شود که دست اندرکاران درک مطلب در زبان انگلیسی از یافته های تجربی در مورد انواع مهارت های فرعی توانایی خواندن استفاده کرده و از کاربرد دسته بندی هایی که مبتنی بر شواهد تجربی نیستند خودداری کنند.

آزمون تک (C-test) به طور گسترده ای به عنوان یک نوع آزمون بسندگی زبان شناخته می شود. بیشتر شواهد لازم برای تایید این مطلب از طریق تحقیقاتی گردآوری شده است که از همبستگی استفاده کرده اند. با این همه، این تحقیقات فقط تا حدودی موفق به اثبات روایی سازه ای آزمون تک شده اند. به علاوه، این گونه تحقیقات هیچ اطلاعاتی در مورد فرایندهایی که به هنگام پاسخگویی به این آزمون در ذهن آزمودنی اتفاق می افتد ارایه نمی دهند. از طرف دیگر، واکاوی پروتکل کلامی به عنوان ابزار مهمی برای اثبات روایی آزمون تک توصیه شده است. در این پژوهش، یک آزمون تک متشکل از 5 متن با 100 ماده به 26 دانشجوی ایرانی سال آخر رشته زبان انگلیسی داده شد و به منظور آگاهی از فرایندهایی که به هنگام پاسخگویی به ماده ها در ذهن آزمودنی ها صورت گرفته بود واکاوی واگرای پروتکل کلامی انجام گرفت. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در مجموع آزمودنی ها 13 راهکار گوناگون را بکار گرفتند که برخی کل به جز و برخی دیگر جز به کل بودند. البته نتایج نشان می دهد بسته به نوع ماده های آزمون تک و نیز سطح بسندگی، آزمودنی ها در موارد مختلف از راهکارهای گوناگون استفاده کردند. مهمتر آن که نتایج نشانگر روایی سازه ای آزمون تک به عنوان آزمون بسندگی می باشد.در زبان انگلیسی از یافته های تجربی در مورد انواع مهارت های فرعی توانایی خواندن استفاده کرده و از کاربرد دسته بندی هایی که مبتنی بر شواهد تجربی نیستند خودداری کنند.

هدف این تحقیق بررسی تاثیر سطح بسندگی زبان انگلیسی و سن زبان آموزان ایرانی بر روی الگوی کلی استفاده از راهبردهای یادگیری واژگان می باشد. به همین منظور دویست و سیزده زبان آموز از بین سطوح مختلف بسندگی و همچنین گروه های سنی متفاوت انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات، از یک آزمون کوتاه شده تافل و یک پرسشنامه استاندارد پنجاه و شش سوالی راهبردهای یادگیری واژگان استفاده شد.داده های حاصل از پرسشنامه و آزمون با استفاده از روش های مناسب آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که در پایان مشخص شد هر دو متغیر بسندگی و سن بر راهبردهای یادگیری واژگان تاثیر داشتند. زبان آموزان که بسندگی بالاتری داشتند تمایل بیشتری به استفاده از راهبردهای شناختی نسبت به گروه پایین تر داشتند. همچنین زبان آموزان با سن بیشتر سعی در استفاده بیشتر از راهبردهای شناختی و استفاده کمتر از راهبردهای اجتماعی و متنی داشتند.

پژوهش حاضر به بررسی تصویر ارایه شده از برنامه اتمی ایران در سرخط های تعدادی از روزنامه های کشور انگلیس می پردازد. به منظور بررسی نوع تصویر ارایه شده و تعیین رویکرد ایدئولوژیک احتمالی این روزنامه ها به برنامه هسته ای ایران، گفتمان سرخط های خبرهای چاپ شده در این روزنامه ها درباره برنامه اتمی ایران با استفاده از الگوی تجزیه و تحلیل انتقادی کلام برگرفته از الگوی پیشنهادی ون دایک (Van Dijk 1998) و همچنین نظریه گذرایی هالیدی (Halliday, 1985) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نتایج طبقه بندی گردید. نتایج تجزیه و تحلیل انجام شده نشان می دهد که روزنامه های مورد نظر با بکاربردن برخی استراتژی های گفتمان عموما تصویری منفی از برنامه هسته ای ایران به خواننده ارایه می دهند. نتایج بدست آمده همچنین موید این مطلب است که تصویر ارایه شده از وقایع جهان در رسانه های خبری عمدتا تصویری غیر واقعی و در بر گیرنده بینش و نگرش فکری صاحبان این رسانه ها نسبت به این وقایع می باشد. با توجه به استفاده وسیع و گسترده از مطبوعات توسط افراد جامعه و همچنین در محیط های آموزشی، پژوهش حاضر در راستای درک و فهم بهتر نقش زبان در شکل گیری نگرش خوانندگان صورت پذیرفته است.