استفاده از عوارض سطحی در مطالعات هیدروژئولوژی کارست همواره نمی تواند به عنوان اصلی ترین عامل تعیین کننده مناطق با پتانسیل زیاد آب زیرزمینی باشد لذا همواره استفاده از اکتشافات زیرسطحی به عنوان مکمل این مطالعات توصیه می شود. در تحقیق حاضر که در محدوده تاقدیس آسماری واقع در شمال شرق خوزستان انجام گردیده تلفیقی از تحلیل های سطحی و اکتشافات ژئوالکتریکی با فنون نوین معکوس سازی استفاده شده است. این تکنیک ها بر پایه معکوس سازی داده های مقاومت الکتریکی استوار است. در انجام این روش از نرم افزار RES2DINV بهره جسته شد که با توجه به سیستم حاکم بر تاقدیس آسماری از روش الگوریتم محدودیت همواری و جهت حل ماتریکس ژاکوبی از روش عناصر محدود استفاده گردید. مدل در فرآیند معکوس سازی، مقاومت را با به حداقل رساندن اختلاف بین داده های مشاهده ای و محاسباتی تخمین می زند. توموگرافی الکتریکی بر روی داده های مقاومت ظاهری سه پروفیل e, T و GTα که با آرایه شلومبرژه داده برداری شده اند صورت گرفته است. با مقایسه نتایج حاصل از مطالعات زمین شناسی سطح الارضی و ژئومورفولوژی با مطالعات تحت الارضی (ژئوالکتریک و حفاری های اکتشافی) عدم همبستگی بین نمایان گرهای سطحی آب زیرزمینی و کارست شدگی عمقی در تاقدیس آسماری محرز گردید. بر اساس شواهد سطحی، نتایج حفاری ها و مطالعه ژئوالکتریک، تکامل کارست سطحی در تاقدیس آسماری به صورت ناقص (درجه مروکارست) و تکامل کارست عمقی به صورت پیشرفته (درجه هولو کارست) می باشد. در تعیین مناطق با کارست شدگی بالا در تاقدیس آسماری نمی توان فقط به استفاده از نمایان گرهای آب زیرزمینی اکتفا نمود.