شاهنامه به لحاظ ابعاد زیبایی شناسانه و ویژگی های ساختاری و زبانی، قابلیت ها و کارکردهای بسیار با ارزشی در حوزه هنرهای نمایشی دارد و هر بخش آن می تواند منبع الهامی برای نگارش آثار نمایشی باشد. بسیاری از آثار نمایشی بزرگ جهان با الهام از داستان های اسطوره ای، تاریخی و کهن نگاشته شده اند و رمز ماندگاری این آثار نیز در استفاده درست و منطبق کردن آن با نیازهای فرهنگی زمانه است. درباره شاهنامه پژوهش های متعددی صورت گرفته لیکن از منظر قابلیت های نمایشی کمتر مورد تحلیل و توجه واقع شده است. مقاله حاضر پس از مروری کوتاه بر پیشینه تحقیق، ضمن تعریف درام و عناصر دراماتیک به نقد و بررسی این عناصر در داستان رستم و سهراب پرداخته است.