این مقاله تحلیلی از نمایشنامه "ایرانیان" اثر آیسخولوس (Aeschylus, 456-525 BC)، نمایشنامه نویس یونان باستان است. مباحث شرق شناسی و نظریه گفتمان استعماری در نقد ادبی، مطرح شده در سه دهه اخیر در آرای ناقدان و نظریه پردازانی چون ادوارد سعید (Edward Said) و هومی بابا (Homi Bhabha)، فراهم آورنده چارچوب نظری تحلیل حاضر می باشند. در این مقاله نمایشنامه "ایرانیان"، همچون بسیاری متون دیگر در تاریخ شرق شناسی، "آرشیوی" (در معنای فوکویی آن) از موضوعات، بن مایه ها، انگاره ها و پندارها راجع به ایران و خاور زمین (تجمل، ثروت افسانه ای، فر و شکوه نخوت آمیز، لذت پرستی، استبداد، تباهی و ...) انگاشته می شود. همچنین در این نمایشنامه نخستین بار شاهد موضوع رویارویی میان غرب و شرق در متنی ادبی هستیم. مقاله حاضر می کوشد نشان دهد چگونه ایرانیان، چونان "دیگر" برای یونانیان ظاهر می شوند: "دیگری" توامان پرجاذبه و منفور، هراس انگیز و رشک انگیز، ولی به هر روی فرودست. ناهمگنی غیریت شرقی بر ساخته از این متن و گفتمان شرق شناسانه مبهم و گسیخته آن از دیگر موضوعات این بررسی است.