طب و تزکیه
سال:1385 | دوره:14 | شماره:2-1 (مسلسل 61-60) |تعداد مقالات:8

با توجه به استاد محوربودن آموزش پزشکی در کشور ما، عملکرد اعضا هیات علمی هنوز یکی از مهم ترین عوامل دخیل در دستیابی به اهداف آموزشی بشمار می رود.طی یک مطالعه توصیفی مقطعی به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 213 نفر از 279 نفر اعضا هیات علمی رسمی و پیمانی استادیار به بالا از طریق تکمیل پرسشنامه وارد این مطالعه شدند.از گروههای علوم پایه 73.55% و از گروههای بالینی 76.34% و در کل گروههای آموزشی 34.76% وارد مطالعه شدند.بیشترین میزان مشارکت در مطالعه در گروههای بالینی مربوط به ارتوپدی، پاتولوژی، روانپزشکی، پوست و اعصاب و کمترین آن مربوط به رادیولوژی بود. میانگین امتیاز فعالیت آموزشی در گروههای بالینی 71.54% (سقف 80) و گروههای علوم پایه 66.98 و در کل گروههای آموزشی 69.26% می باشد. میانگین درصد احراز شرط پژوهش (امتیاز بالای 15) در گروههای علوم پایه 60%، گروههای بالینی 36.83% و در کل گروههای آموزشی 38.97% بود. بررسی کمی یافته حاکیست، با اینکه میانگین امتیاز فعالیت آموزشی به حداکثر نزدیک بوده و در بالینی بیشتر از علوم پایه است، براساس فیدبک اخذ شده از فراگیران، وضعیت آموزش نظری و بالینی چندان مطلوب نمی باشد. نتایج ارزشیابی فعالیتهای پژوهشی بعلت مستند بودن فعالیتها، اعتبار بیشتری دارند. ضمنا با توجه به اینکه شاخصهای آموزشی تا حد زیادی برگرفته از آیین نامه ارتقا اعضای هیات علمی است می توان نتیجه گرفت که این آیین نامه نیاز به بازنگری جدی دارد.با توجه به نقش افزایش میزان بهره وری اعضای هیات علمی در پیشبرد اهداف آموزش پزشکی، باید مراکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی در دانشکده پزشکی برای انجام ارزشیابی موثر و کارآمد تقویت شده و در بیمارستانهای تابعه از کارشناسان آموزش در جهت درک بهتر وضعیت موجود و کسب اطلاعات لازم برای تصمیم گیری در خصوص ارتقا آموزش پزشکی استفاده کرد.

عدم آمادگی برای قاعدگی باعث بروز عواطف منفی مثل شرم، ترس، سردرگمی و نگرانی در شروع آن می شود. عزت نفس بالا باعث تجارب مثبت در برابر اولین قاعدگی می شود و برعکس عزت نفس پایین آمادگی ناکافی برای اولین قاعدگی و بروز پاسخهای منفی در مقابل آن را باعث می شود. هدف مطالعه حاضر تعیین تاثیر برنامه مشاوره گروهی بر عزن نفس دختران نوجوان قبل از تجربه قاعدگی می باشد.کلا 118 دختر دانش آموز با میانگین سنی 11.5 سال بطور تصادفی از مدارس راهنمایی شهر تبریز، در دو گروه مساوی مداخله و شاهد قرار گرفتند. 59 نفر گروه مداخله در 6 گروه، برنامه مشاوره گروهی را یک روز در هفته بمدت 5 هفته دریافت کردند. گروه شاهد هیچ مداخله ای را دریافت نمی کرد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه مشخصات فردی، پرسشنامه نیازهای آموزشی و پرسشنامه عزت نفس پپ و همکاران بود که توسط دانش آموزان با نظارت پژوهشگر تکمیل گردید. عزت نفس هر دو گروه قبل از شروع برنامه مشاوره گروهی و دو ماه بعد از مشاوره گروهی اندازه گیری و مقایسه شد.آزمون t زوجی نشان داد که نمره کلی عزت نفس و همچنین از نظر جنبه های کلی، خانوادگی، جسمانی و اجتماعی در گروه مداخله بعد از برنامه مشاوره گروهی افزایش معنی داری داشته است (P<0.05). در حالی که تغییر معنی داری در گروه شاهد دیده نشد. با توجه به نتایج بدست آمده و افزایش عزت نفس دختران نوجوان پیشنهاد می شود در زمینه بهداشت دوران بلوغ از برنامه مشاوره گروهی به عنوان روشی مناسب جهت آماده سازی و آموزش مسایل مورد نیاز استفاده شود. همچنین پیشنهاد می شود از برنامه مشاوره گروهی در سایر مسایل مرتبط با نوجوانان نیز به عنوان یک روش موثر بر افزایش دانش، آگاهی و عزت نفس که از اثرات جانبی مشاوره گروهی و یکی از نیازهای نوجوانان است، استفاده شود.

مقدمه: براساس تحقیقات سالهای اخیر میزان شیوع اختلالات روانی در سراسر جهان رو به افزایش است. طبق آمارهای منتشره از طرف سازمان بهداشت جهانی بیش از نیم میلیارد نفر از جمعیت سراسر جهان در سنین مختلف از بیماریهای شدید و خفیف روانی، عقب ماندگی های ذهنی، صرع و دمانس رنج می برند. شیوع اختلالات روانی در کشورهای در حال توسعه روبه افزایش است و بررسی های همه گیر شناسی می تواند در تعیین حجم مشکل، پیشگیری و درمان این گونه بیماریها نقش مهمی داشته باشد.این مطالعه توصیفی مقطعی، بمنظور بررسی میزان شیوع اختلالات روانی در دانشجویان مراکز دانشگاهی شهر بم در سال 1382 انجام گردیده است. تعداد 530 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب و آزمون R-90-SCL بر روی آنها تکمیل گردید.این بررسی نشان داد که 25.1% دانشجویان مورد مطالعه مشکوک به اختلالات روانی بوده اند که از این میان میزان شیوع اختلالات روانی در دانشجویان دختر 25.4% بیش از دانشجویان پسر با 24.7% بوده است. میزان شیوع اختلالات روانی در افراد دیگر با گروه سنی زیر 21 سال، بومی، مطلقه، دانشجویان با سهمیه ایثارگر و شاهد و کسانی که رضایت از رشته تحصیلی خویش نداشته اند و از بیماری جسمی نیز رنج می برده اند بیش از سایر گروه ها بود. میانگین و انحراف معیار نمرات دانشجویان دختر و پسر به ترتیب 40.43 و 51.49 و 37.39 و 55.36 بود. انجام آزمون t بر روی میانگین و انحراف معیار نمره افراد نشان داد که تفاوت معنی داری بین دانشجویان پسر و دختر در نمره کسب شده در آزمون نداشته اند (p>0.05). میانگین نمره افراد در مقیاسهای حساسیت در روابط بین فردی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، روان پریشی در دانشجویان پسر بیش از دختر بود و در مقیاسهای جسمی سازی، علایم وسواس، افسردگی، افکار پارانوییدی در دانشجویان دختر بیش از دانشجویان پسر بوده است. در مقیاس وسواس، افسردگی و روان پریشی بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشته است (P<0.01) و در سایر مقیاسها تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نگردید (P>0.05).با توجه به نتایج بررسی نشان میدهد که مسوولیت دست اندرکاران و مسوولین سلامت جامعه در راستای تامین سلامت روان دانشجویان بیش از پیش احساس میگردد. لذا توسعه خدمات مشاوره ای، رفاهی و فرهنگی برای دانشجویان توصیه می شود.

ازدواج یک پدیده اجتماعی و نیاز و خواست طبیعی زن و مرد است و همه مکاتب سالم در جوامع بشری به ویژه مکتب آسمانی نظام دین اسلام بر آن صحه نهاده و پیروان خود را به ازدواج دعوت و ترغیب کرده است. نظر به اینکه درصد قابل توجهی از جمعیت کشور ما را جوانان تشکیل می دهند. سلامتی این قشر اهمیت خاصی برخوردار است و این امر حاصل نمی شود مگر اینکه برنامه های اساسی در جهت هدایت و رفع نیازهای واقعی آنها به خصوص در زمینه ازدواج اجرا گردد.پرسشنامه چند قسمتی حاوی اطلاعات ضروری زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت نمونه گیری از طریق تصادفی طبقه ای بوده و در جهت آنالیز آن از نرم افزار SPSS استفاده گردیده است.نتایج پژوهش نشان داد که بین معیارهای همسرگزینی در دختر و پسر از دیدگاههای مختلف تفاوت معنی داری وجود دارد (P<0.05). پسران معیارهای زیسست شناختی نظیر (سلامت جسم- وضعیت ظاهری جذابیت فرد مورد نظر) را با اهمیت تلقی کرده در حالیکه دختران معیارهای روان شناختی و اجتماعی شامل (برخورد، رفتارهای اجتماعی، قدرت تصمیم گیری فرد مقابل، سطح تحصیلات، اشتراک مذهب و فرهنگ) را در انتخاب همسر با اهمیت دانسته اند.نتیجه گیری: ضرورت دارد که کلیه دست اندرکاران امور آموزشی و مشاوره با در نظر گرفتن دیدگاههای دو گروه در انتخاب و همسرگزینی بر مبنای صحیح به این امر مهم اقدام نمایند.

بخش مدیریت اطلاعات بهداشتی (بخش مدیکال رکورد)، در راستای حفظ کیفیت اطلاعات و برای پشتیبانی از ارایه مراقبتهای با کیفیت به ساختار سازمانی مناسب نیاز دارد. هدف این مقاله نیز تعیین وضعیت ساختار سازمانی این بخش در بیمارستانهای آمریکا، استرالیا و انگلستان، و تحلیل وضعیت موجود تشکیلات سازمانی بخش مدیکال رکورد در بیمارستانهای ایران بمنظور شناسایی نقاط قوت و ضعف ساختار سازمانی این بخش در بیمارستانهای ایران، و شناسایی پتانسیل های تجدید ساختار در این بخش می باشد.در این مطالعه که از نوع توصیفی و مروری می باشد، این نتیجه حاصل شده است که تشکیلات سازمانی بخش مدیکال رکورد در بیمارستانهای ایران متناسب با مفاهیم مدیریت اطلاعات مراقبت بهداشتی طراحی نشده است، و از طرفی، در بیمارستانهای ایران حوزه های قدرتمندی برای اولیه خدمات جامع مدیریت اطلاعات وجود ندارد؛ از اینرو ضروری به نظر می رسد که ساختار سازمانی این بخش بازنگری و اصلاح شده و حوزه های قدرتمندی برای ارایه خدمات جامع مدیریت اطلاعات دایر گردد.

ارتباط موثر و ویژگی اساسی مراقبتهای پرستاری است. شناسایی عواملی که مانع برقراری ارتباط موثر بین پرستار و بیمار میشود، این امکان را فراهم می کند که جهتگیری اقدامات ضروری برای حذف یا تعدیل موانع را برای برنامه ریزان و مجریان بخش سلامت روشن نماید. این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی بوده و با هدف تعیین موانع ارتباط موثر پرستار- بیمار از دید پرستاران و بیماران در سه بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شد. نمونه های مطالعه شامل 75 نفر پرستار و 61 نفر بیمار بستری که به روش خوشهای- تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها از طریق تکمیل پرسشنامه 30 سوالی برای پرستاران و 15 سوالی برای بیماران بر مبنای مقیاس 5 گزینهای لیکرت که با سوالات پرستاران مشترک و برای بیماران قابل درک بود گردآوری شد. یافته ها نشان داد که پرستاران "زیادبودن حجم کار پرستاری"، "سختی کار پرستاری"، "کمبود امکانات رفاهی برای پرستاران"، "خستگی جسمی و روحی"، "قدردانی نکردن از پرستاران" را به ترتیب به عنوان موانع عمده ارتباط موثر با بیماران شناسایی کرده اند. بیماران هم به ترتیب "تفاوت جنس با پرستار"، "آشنا نبودن پرستاران به زبان محلی"، "ابتلا مددجو به بیماریهای قابل انتقال"، خلق تند پرستاران"، "کمبود امکانات (رفاهی- درمانی) برای بیماران" را به عنوان موانع مهم ارتباط پرستار- بیمار ذکر کرده اند. نتایج این پژوهش با یافته های برخی پژوهشهای مشابه داخلی و خارجی مقایسه شده است. این مطالعه نشان داد که توافق نظرها و اختلافات بین دیدگاههای بیماران و پرستاران در اولویت بندی موانع وجود دارد. بنابراین مدیران بخش درمان بایستی تلاش خود را برای حذف یا تعدیل مهمترین موانع اعلام شده از سوی دو گروه و بویژه موارد مشترک متمرکز نمایند.

نارسایی حاد کلیه کاهش سریع و معمولا قابل برگشت عملکرد کلیوی است که موجب تجمع مواد زاید متابولیکی در بدن می شود. تقریبا 5% از کل بیمارانی که در بیمارستان بستری می شوند و تا 30% از بیماران بخش های مراقبت های ویژه، دچار این عارضه می شوند. نارسایی حاد کلیه (ARF) معمولا بدون علامت است و هنگامی تشخیص داده می شود که در جریان غربالگری بیوشیمیایی بیماران بستری در بیمارستان، افزایش اخیر غلظت اوره و کراتی نین سرم مشاهده شود. بیشترین موارد مرگ و میر ناشی از نارسایی حاد کلیه ناشی از عوارض این سندروم است نه خود سندروم. بنابراین لازم است که به این امر توجه نموده و از بروز آن بکاهیم.

بیماری تیروئیدی چشم یا تیروئیدی افتالموپاتی یک بیماری اتوایمیون است که در آن آنتی بادی هایی بر علیه آنتی ژن های اوربیتال ایجاد می گردند. این بیماری که رد کیفیت زندگی افراد می تواند به طور محسوسی اثر بگذارد، در زنان شایعتر از مردان است و به طور شایعی با عملکرد غده تیروئید (ولی نه همیشه) مرتبط است. عوارض ایجاد شده در نتیجه آن مورد توجه پزشکان به ویژه متخصصان غدد و چشم پزشکان می باشد، در این بیماری با تشخیص و دخالت به موقع پزشکی می توان از تعدادی از عوارض آن جلوگیری و از شدت تعدادی از عوامل دیگر کاست.