پژوهشهای روان شناختی
سال:1389 | دوره:13 | شماره:1 (پیاپی 25) |تعداد مقالات:9

این مطالعه روابط بین سبک رهبری تبادل رهبر عضو، سبک های حل مساله، و روابط گروه کاری را با جو سازمانی نوآورانه و رفتار نوآورانه مورد بررسی قرار داده است. نمونه تحقیق شامل 200 نفر از کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. نتایج نشان دادند که روابط مثبت معناداری بین همه متغیرهای پیش بین با جو سازمانی نوآورانه و رفتار نوآورانه وجود دارد. علاوه بر اینها نتایج نشان دادند که سبک حل مساله شهودی و انسجام گروهی از بیشترین نقش در پیش بینی جو سازمانی نوآورانه و رفتار نوآورانه برخوردارند.

هدف از پژوهش حاضر، بررسی 30 جلسه بیوفیدبک EEG (تتا/ بتا) در درمان نشانگان کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و کمبود توجه (ADHD) و مقایسه آن با تاثیر بیوفیدبک EMG به عنوان پلاسیبو بود. برای این منظور، 35 کودک (26 پسر) و (9 دختر) مبتلا به ADHD به طور تصادفی به دو گروه درمانی  (n=18)و پلاسیبو (n=17) اختصاص داده شدند. این کودکان، قبل و بعد از درمان توسط یک روان درمانگر مستقل با ابزارهای روان سنجی و روانی فیزیولوژیک مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش حاکی از کاهش نسبت تتا/ بتا در گروه بیوفیدبک EEG و کاهش شدت EMG در گروه بیوفیدبک EMG است. نتایج آنووای دو عاملی با اندازه گیری های مکرر، تفاوت های معناداری را بین دو گروه در آزمون های توجه و نمره گذاری والدین و معلمان پس از درمان نشان می دهد. در پایان، )با استفاده از ملاک های(ICD -10 ، 55.6 درصد (n=10) از کودکان گروه بیوفیدبک EEG در مقایسه با 23.5 درصد (n=4) از کودکان گروه بیوفیدبک EMG، تشخیصADHD  نداشتند. نتایج این پژوهش، حاکی از کارایی بیوفیدبک EEG به عنوان یک شیوه درمانی در درمان ADHD در مقایسه با پلاسیبو است.

در این پژوهش تاثیر جنسیت و موقعیت اجتماعی بر میزان همنوایی مورد مطالعه قرار گرفت. به این منظور، شرایط آزمایشی همنوایی سلمن آش بازسازی شد و 60 دانشجو (30 زن و 30 مرد)، به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. گروه اکثریت (همکاران آزمایشگر) به گونه ای معرفی شدند که نیمی از آزمودنی ها در شرایط ساختگی برتری اجتماعی و نیم دیگر در شرایط کهتری اجتماعی قرار گیرند. یافته های پژوهش که با استفاده از آزمون t برای گروه های مستقل به دست آمد، نشان می دهند که میزان همنوایی آزمودنی ها در موقعیت اجتماعی پایین (کهتری) به طور معناداری بیش از موقعیت اجتماعی بالا (برتری) بود (p<0.01) همچنین در بین کل آزمودنی ها، زنان به شکل معناداری بیش از مردان تحت تاثیر اکثریت قرار گرفتند و با جمع همنوایی کردند (p<0.05) مقایسه زنان و مردان در دو موقعیت اجتماعی مشخص کرد که اگرچه در وضعیت کهتری اجتماعی، زنان بیش از مردان همنوایی می کنند ،(p<0.001) اما در وضعیت برتری اجتماعی بین میزان همنوایی زنان و مردان تفاوت معناداری دیده نمی شود. در نتیجه، می توان همنوایی را تابعی از تاثیر متقابل جنسیت، هویت گروهی، و موقعیت اجتماعی دانست.

این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سازه های مدل پذیرش فناوری و سازه های خودکارآمدی رایانه و اضطراب رایانه انجام گرفت. به این منظور، یک نمونه 133 نفری از دانشجویان ترم اول رشته کامپیوتر در مقطع کاردانی به طور خوشه ای انتخاب شدند و بعد از شش هفته آموزش، به یک پرسشنامه25  گویه ای پاسخ دادند. نتایج نشان دادند که این مدل، برازندگی مناسبی با داده ها دارد، و اثر مستقیم خودکارآمدی رایانه بر سهولت ادراک شده رایانه و کاربرد واقعی رایانه، مثبت و معنادار است. همچنین، اثر مستقیم اضطراب رایانه بر سودمندی ادراک شده رایانه منفی و معنادار، و بر سهولت ادراک شده کاربرد رایانه منفی است اما معنادار نیست. نتایج حاصل، مدل مطرح شده را از بعضی جنبه ها تایید کردند و موید نقش خودکارآمدی رایانه و اضطراب رایانه در کاربرد واقعی رایانه توسط کاربران بودند.

تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش ویژگی های شخصیتی در پیش بینی اختلال استرس پس از سانحه در افرادی که در معرض تروما هستند انجام گرفت. کلیه پرستاران اورژانس بیمارستان ها و کارکنان مراکز آتش نشانی شهرستان ارومیه جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دادند. از هر گروه تعداد 50 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و در کل، 100 نفر حجم نمونه این پژوهش را تشکیل دادند. کلیه آزمودنی ها به پرسشنامه شخصیتی NEO و مقیاس اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که بین افراد در معرض ترومای مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و افراد در معرض ترومای سالم، در ویژگی های شخصیتی روان رنجوری، گشودگی به تجربه، و وظیفه شناسی تفاوت معناداری وجود دارد ولی این دو گروه از نظر ویژگی های برون گرایی و خوشایندی تفاوت معناداری با هم ندارند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که از بین ویژگی های شخصیتی تنها ویژگی های شخصیتی روان رنجوری به صورت مثبت و وظیفه شناسی به صورت منفی می توانند اختلال استرس پس از سانحه را پیش بینی کنند.

هدف از اجرای این تحقیق بررسی رابطه بین تعارض زناشویی و ارتباط والد کودک با نشانه های آسیب شناختی عاطفی و رفتاری کودک، همچنین نقش تعارض زناشویی در رابطه والدین با کودک بود. برای این منظور یک گروه نمونه 413) نفر) از جامعه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران شامل220  دختر و193  پسر، با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای نسبتی انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند. مادران به پرسشنامه خصومت آشکار اولری پورتر، مادران و معلمان به پرسشنامه توانایی ها و مشکلات کودک، و کودکان به زیرمقیاس رابطه والد کودک از پرسشنامه ادراک کودکان از تعارض بین والدین پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون استاندارد و همزمان نشانگر نقش پیش بینی کننده تعارض زناشویی و رابطه والد کودک در نشانه های عاطفی و رفتاری کودک بود. همچنین، تعارض زناشویی بیشتر، پیش بینی کننده ادراک منفی تر کودک از رابطه با والدین بود. تحلیل های رگرسیون سلسله مراتبی هیچ گونه نقش واسطه ای را برای رابطه والد کودک در ارتباط بین تعارض زناشویی با نشانه های آسیب شناختی کودک مورد تایید قرار ندادند. نتایج این پژوهش نشانگر نقش پیش بینی کننده تعارض زناشویی برای کاهش کیفیت رابطه والدین با فرزند، و نقش تعارض زناشویی و رابطه والدین با کودک در پیش بینی مشکلات آسیب شناختی عاطفی و رفتاری کودک است.

در مطالعه حاضر، روایی و پایایی مقیاس نگرش به مسوولیت  (RAS)مورد مطالعه قرار گرفت. برای این منظور، در مطالعه اول،128  دانشجو از دانشگاه تبریز انتخاب شدند و مقیاس نگرش به مسوولیت، وسواسی اجباری مادزلی، و نگرش های ناکارآمد بر آنها اجرا شدند. نتیجه این مطالعه نشان داد که مقیاس نگرش به مسوولیت از روایی قابل قبولی برخوردار است. ضریب همبستگی مقیاس نگرش به مسوولیت با پرسشنامه های وسواسی اجباری مادزلی و افکار ناکارآمد به ترتیب0.45  و0.51  به دست آمد. همچنین، روایی آزمون از طریق تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) برآورد شد. در مطالعه دوم، به منظور بررسی پایایی مقیاس نگرش به مسوولیت، 76 دانشجو از همان دانشگاه انتخاب شدند. نتیجه محاسبه پایایی به روش بازآزمایی در فاصله یک هفته از آزمایش اول، 0.84، به روش دو نیمه کردن 0.61، و به روش همبستگی ماده های زوج و فرد برابر با 0.92 بود و ضریب همسانی درونی با استفاده از روش آلفای کرونباخ 0.94 به دست آمد. در مجموع، پژوهش حاضر نشان می دهد که مقیاس نگرش به مسوولیت دارای روایی و پایایی مناسبی است و می توان در زمینه های بالینی و پژوهشی از آن استفاده کرد.