هدف از نگارش این مقاله ارایه الگویی برای تبیین رفتار فنی بنگاه دانش به عنوان تولید کننده دانش است. در این خصوص، ابتدا رفتار فنی بنگاه دانش به طور نظری تحلیل و تابع تولیدی برای آن معرفی شده است، آن گاه با استفاده از روش «تحلیل مرز تصادفی تولید» و با بهره برداری از داده های تولید دانش در صنعت دانش ایران، تابع تولید بنگاه دانش و عوامل برونزای موثر بر کارایی آن به طور تجربی مطالعه شده است. یافته های «تحلیل مرز تصادفی تولید» حکایت از این امر دارند که برخلاف بنگاه های صنعتی، فرایند بنگاه دانش یک فرایند دو مرحله ای است. در مرحله اول دانش آشکار جدید از طریق تحقیق تولید می شود؛ در مرحله دوم دانش آشکار جدید با دانش ضمنی ترکیب و به محصولات دانش تبدیل می شود و تجاری سازی صورت می گیرد. در هر دو مرحله بازدهی نزولی نسبت به مقیاس حاکم است. بر خلاف انتظار در مرحله تولید دانش آشکار عدم کارایی وجود ندارد، اما در فرایند تبدیل دانش میزان عدم کارایی بالاست. مالکیت، اندازه بنگاه دانش و همکاری تحقیقاتی با مراکز غیر دانشگاهی، سرریزهای دانش و مهارت های مدیریت از جمله عواملی هستند که کارایی بنگاه های دانش در مرحله تبدیل دانش را تحت تاثیر قرار می دهند.