بر اساس مطالعات تجربی تاثیر سطوح مختلف آموزشی بر رشد اقتصادی در کشورهای مختلف یکسان نیست. هدف این پژوهش بررسی تاثیر سطوح مختلف آموزشی بر رشد اقتصادی در کشور ایران بود. تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و برای برآورد مدل از روش خودرگرسیون برداری و مدل تصحیح خطا استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش کشور ایران و نمونه آماری داده های فصلی دوره زمانی 1386-1375 بود. برای بررسی پایایی متغیرها از آزمون های ریشه واحد دیکی-فولر تعمیم یافته و فیلیپس و پرون استفاده شده و نشان دهنده آن است که متغیرها جمعی از درجه صفر یا یک هستند. تجزیه و تحلیل با استفاده از آزمون های یوهانسون-یوسیلیوس و علیت گرنجری صورت گرفت. نتایج نشان داد که در بلندمدت سطوح تحصیلی عالی، راهنمایی و ابتدایی به ترتیب بیشترین تاثیر را بر رشد تولید ناخالص داخلی کشور داشته اند. شاغلان دارای تحصیلات دوره متوسطه تاثیر معنا داری بر رشد اقتصادی نداشته اند. در کوتاه مدت و بلندمدت یک رابطه علیت یکطرفه از سطوح مختلف آموزشی به استثنای شاغلان دارای سطح تحصیلی دوره متوسطه به رشد اقتصادی وجود دارد، ولی رشد اقتصادی علیت گرنجری سطوح مختلف آموزشی نیست. به طور کلی، یافته ها حاکی از آن است که در بلندمدت توسعه فرصت های آموزشی در سطوح عالی، راهنمایی و ابتدایی به ترتیب بیشترین تاثیر را بر رشد اقتصادی خواهد داشت که بیانگر اهمیت بالای آموزش عالی در تسریع رشد اقتصادی کشور است. همچنین، با افزایش نرخ باسوادی شاغلان رشد اقتصادی افزایش خواهد یافت.